نویسنده: دنيا حيدري
پرسپوليس و استقلال، دو تيم مطرح و پرطرفدار پايتخت، رقباي ديرينهاي هستند كه ساليان سال است كه با يكديگر رقابت ميكنند. اين رقابت را نه فقط در زمين مسابقه و رويارويي دو تيم در بازيهاي رودررو كه براي كسب عنوانهاي قهرماني و حتي جذب بازيكنان مطرح نيز ميشود به وضوح ديد. رقابتي كه گاه درگيريهايي را نيز به وجود ميآورد، اما به مرور زمان، دامنه رقابت دو تيم گستردهتر شد. به طوريكه در مسائل حاشيهاي نيز با هم به رقابت ميپرداختند و در اين زمينه نيز از يكديگر كم نميآوردند، اما جديدترين رقابت آنها امروز در حوزه خودزني است. بعد از آنكه استقلال فصل سختي را با حاشيههاي خود ساخته داخلي كه چيزي بيش از خودزني مسئولان اين تيم بود سپري كرد، حالا نوبت به پرسپوليسيها رسيده تا براي كم نياوردن از حريف قديمي خود در اين مسير گام بردارند. آن هم به بدترين شكل ممكن و با مقايسههاي معالفارق!
بعد از آنكه زماني حسابي از خجالت سرمربي جوان تيمش درآمد، آن هم در حالي كه با مشتي جوان كمتجربه و نيمفصلي ناكام توانسته بود به رده دوم جدول دست يابد، نوبت به برخي پيشكسوتان نهچندان قديمي پرسپوليس رسيد تا به راه زماني استقلاليها بروند. در روزهاي پراسترس و شلوغ فصل نقل و انتقالات فرصت زيادي در اختيار برخي پيشكسوتان قرار ميگيرد. فرصتي كه گاه به انتقادهاي سازنده، كارساز و مفيد ختم ميشود و گاه نيز تريبوني است براي بيان نظرات شخصي و نقدهاي مغرضانهاي كه محلي از اعراب ندارد، اما بدترين قسمت ماجرا اين است كه برخي از اين انتقادهاي غيركارشناسانه خودزني است!
بدون شك يكي از عوامل موفقيت پرسپوليس بعد از ناكاميهاي چند سال گذشته در ليگ پانزدهم و شانزدهم كه به نايبقهرماني و قهرماني سرخپوشان ختم شد، ثبات مديريت بود. اگرچه نميتوان طاهري را مديري بيعيب و نقص خواند و بيترديد او هم كاستيها و نقاط ضعفي در كارنامه دارد، اما با اين وجود نميتوان منكر اين مسئله مهم نيز شد كه او توانست با وجود تمام حاشيهها و مشكلات، شرايطي را فراهم كند كه پرسپوليس روندي رو به رشد را در پيش بگيرد و با يك موفقيت چشمگير و قابل توجه و البته پيوسته، دو فصل موفق را پشت سر بگذارد. دو فصلي كه ميتوانست دو جام قهرماني را با خود به دنبال داشته باشد اگر سرخپوشان اندكي در گلزني خوششانستر بودند و قهرماني پانزدهمين دوره از رقابتهاي ليگ برتر را به دليل سه گل كمتر از حريف آبيپوش خوزستاني خود از دست نميدادند. با اين وجود اما امروز، موفقيتهاي دو سال اخير پرسپوليس با سرپرستي كه در بدو ورود كمتر كسي تصور ميكرد بتواند در اين تيم دوام بياورد، چه رسد به كسب موفقيتهاي قابل توجهي چون نايبقهرماني و قهرماني در ليگ و صعود به يكچهارم نهايي ليگ قهرمانان آسيا بعد از 17 سال، به راحتي از سوي برخي پيشكسوتان اين تيم زير سؤال ميرود. پيشكسوتاني كه وقتي پيراهن پرسپوليس را بر تن داشتند از جمله بازيكنان حاشيهسازي بودند كه يكي در ميان هفتههاي ماه را در قهر و آشتي به سر ميبردند، اما حالا به راحتي با چشم بستن بر پرونده پرسپوليس در طول دو فصل گذشته، مديريت اين باشگاه را با اشخاصي مقايسه ميكنند و با مطرح كردن نام مديراني زير سؤال ميبرند كه در مدت زمان حضورشان در پرسپوليس، پروندهاي قطوري از خود به جاي گذاشتند. پروندههايي با بدهيهاي هنگفت و البته بيسروتهي كه شايد ساليان سال زمان لازم باشد براي جمع و جور كردن آنها و نجات دادن پرسپوليس از عواقب آن باشد.
در پرونده طاهري هم نقايصي وجود دارد كه در صورت ادامه كار در پرسپوليس بايد كه حتماً در از بين بردن آن همت گمارد تا در ادامه راه نيز شاهد موفقيت باشد، اما با اين وجود نميتوان كليت مديريت او را نديده گرفت. مديري كه با تكيه بر ثباتي كه داشت (آنچه پرسپوليس سالهاست تجربه نكرده) توانست بر مشكلات فائق آمده و با وجود كم و كاستيهاي فراوان، دو سال موفقيتآميز را براي سرخپوشان پايتخت رقم بزند، اما انتقادهايي كه اين روزها به او ميشود و مقايسههاي جالب توجه با مديراني ناموفق كه آثار مخرب حضورشان همچنان از اصليترين مشكلات پرسپوليس است، نشان از آن دارد كه تلاش او براي كشيدن خطي قرمز دور حاشيههايي كه طي سالهاي گذشته ناكاميهاي زيادي را براي اين تيم پرطرفدار رقم زده بود، به مزاج برخي خوش نيامده كه امروز به جاي انتقادهاي سازنده كه ميتواند براي تيم مثمرثمر باشد، چنان رفتاري از خود نشان ميدهند كه جز خودزني نيست!