نويسنده: مهدي پورصفا
مناظرات تلويزيوني هيجانانگيزترين بخش از رقابتهاي انتخاباتي براي در اختيار گرفتن پست رياست جمهوري است؛ برنامهاي كه كانديداها به صراحت و در مقابل يكديگر به نقد برنامهها، تفكرات و افق پيشرو و همچنين كارنامه اعمال يكديگر ميپردازند.
هيچ برنامه انتخاباتي ديگري مثل مناظرهها پر بيننده و چالشزا نيست و تجربه نشان داده است برنده انتخابات بايد بتواند در مناظرهها هم عملكرد خوبي از خود نشان دهد، همان گونه كه در رقابتهاي انتخاباتي سالهاي 88 و 92 نيز اين گونه بود. در دوره فعلي نيز تاكنون دو مناظره تلويزيوني يكي با موضوع مسائل اجتماعي و ديگري با مسائل سياست داخلي و خارجي برگزار شده است. با اين حال بازخورد اجتماعي برگزاري اين دو مناظره و همچنين رصد افكار عمومي نشان ميدهد اوضاع با سالهاي 88 و 92 تفاوت كرده است.
از گازانبري تا تحريم
مناظره محمود احمدينژاد و ميرحسين موسوي دو كانديداي انتخابات سال 88 در کنار طراحيهايي که دشمن تدارک ديده بود عملاً آغازي بر يك نقطه عطف بزرگ در سياست داخلي ايران بود. بيان برخي سخنان و انتقادات سخت دو طرف زمينهساز اتفاقاتي شد كه تا مدتها فضاي داخلي كشور را درگير خود و البته پيروز انتخابات آن سال را نيز روشن كرد.
در سال 92 كه موضوع تحريمها و وضع حاد اقتصادي كشور به شدت مورد توجه رسانهها قرار دارد، كليدواژههايي همچون «چرخيدن چرخ سانتريفيوژها به همراه چرخ كارخانهها» و «من سرهنگ نيستم و حقوقدانم» از سوي حسن روحاني توانست زمينه ايجاد يك موج جرياني گسترده را فراهم كند كه در روزهاي 20 تا 23 خرداد توانست وي را به رياست جمهوري برساند.
با اين حال و با برگزاري دو مناظره تلويزيوني به نظر ميرسد ديگر از آن تأثيرگذاري سابق مناظره خبري نيست و مجادلات تلويزيوني هنوز نتوانسته است در بين عموم مردم تأثيرگذاري
گستردهاي داشته باشد.
رقيب تازه به ميدان آمده است
اين پديده شايد بيش از هر چيز به اين مسئله مربوط باشد كه تلويزيون با رقيب جدیای به نام شبكههاي اجتماعي روبهرو است. نه در سال 88 و نه در سال 92 جامعه با چنين ابزارهاي متنوعي براي دسترسي به اطلاعات روبه رو نبوده است.
گسترش شبكههاي پر سرعت اينترنتي بربستر گوشيهاي همراه به يك رشد انفجاري در بين كاربران شبكههاي اجتماعي منجر شده است. بنابر اين تلويزيون از حيث دسترسي در سطح جامعه بيرقيب نيست. اين در شرايطي است كه حتي برخي از امكانات تلويزيون همچون پخش زنده در سطح شبكههاي اجتماعي در دسترس كاربران است.
با چنين تحولي در حوزه اطلاع رساني ميتوان اين انتظار را داشت كه ديگر مناظرههاي تلويزيوني حداقل از نظر انتقال اطلاعات كاركرد گذشته را ندارند و در اين ميان تلويزيون تنها ميتواند در مورد شناخت شخصيت اجتماعي و ارتباطي كانديداها مؤثر عمل كند.
تحليل سخناني كه كانديداها در مناظرات تلويزيوني بيان كردند، نشان ميدهد تمام مطالب بيان شده به صورت گسترده از طريق شبكههاي اجتماعي در اختيار مردم قرار گرفته و در اين ميان كانديداها تنها به بيان مجدد آن پرداختهاند.
شايد آفت ديگري كه تاكنون سبب شده مناظرات تلويزيوني نتواند تأثير غيرقابل انكار خود را مانند سالهاي 92 و 88 داشته باشد به اين نكته بازگردد كه مناظرات فوق بيش از آنكه نقش ايجابي و ارائه راهكار براي مشكلات كشور را بر عهده داشته باشد، به بستري براي پرخاش كانديداها به يكديگر تبديل شده است. در حقيقت رويكرد تهاجمي و تخريبي در اين مناظرات تاكنون بر رويكرد ايجاد بستري براي ارائه راهحلها چربيده و همين مسئله عملاً سبب كم شدن تأثير اين مناظرات بر انتخاب نهايي مردم شده است.
به طور حتم كمتر كسي است كه از مشكلات فعلي كشور خبر نداشته باشد يا بيكاري و ركود حاكم در اقتصاد به صورت مستقيم يا غيرمستقيم به او فشار وارد نكرده باشد. از سوي ديگر عملكرد دولت در چهار سال گذشته به خوبي نقاط ضعف راهبرد كنوني را عيان كرد، با اين حال در مناظرات گذشته آنچه به مردم ارائه شده، چيزي جز مجادلات كلامي به سبك نبرد گلادياتورهاي روم باستان نيست.
درگيريهاي لفظي و اتهاماتي كه در مناظرات رد و بدل ميشود بيش از آنكه يك رقابت معقول را نشان دهد حضور روح افشاگري را در رقابتها به رخ بيننده ميكشد.
اين مسئله زماني واضحتر ميشود كه حسن روحاني و اسحاق جهانگيري به عنوان مدافعان دولت بيش از آنكه در مورد عملكرد خود سخن بگويند، به مقايسه وضعيت فعلي با دوران دولتهاي نهم و دهم ميپردازند. از سوي ديگر برخی كانديداها از روش تهاجمي پيروي ميكنند. اين روش موجود در مناظرات ممكن است باعث هيجانات مقطعي در همان روز مناظره شود اما عملاً به انتخاب مردم كمكي نخواهد كرد.
به طور حتم افكار عمومي در انتخابات فعلي خواستار ارائه راهكارهاي جدي براي حل مشكلات كشور هستند و تخريب طرفين در مناظره تنها به اين نياز مردم كمكي نميكند بلكه به نوعي سبب دلزدگي مردم از وضع سياسي موجود نيز خواهد شد.
در كنار اين كانديداها بايد به فكر فرداي پس از انتخابات نيز باشند. اين نكته بديهي است كه در نهايت از شش كانديداي فوق يكي به مقام رياست جمهوري با رأي مردم در يك مرحله يا دو مرحله دست خواهد يافت. حالا سؤال اينجاست كه پس از تخريبهاي گسترده در مناظرات آيا جايگاه براي هر كدام از كانديداها در افكار عمومي براي شش نامزد باقي ميماند تا به اعتبار بتواند با ايجاد همدلي و بسيج گسترده اجتماعي به حل مشكلات موجود بپردازد.
واژههايي همچون گاز انبري، مفسد، ترسو، بيعقل و دهها كلمه اينچنيني در جريان مناظرات چيزي نيست كه به راحتي از اذهان مردم و پس از انتخابات پاك شود و كانديداهاي پيروز تا مدت زيادي بايد به رفع و رجوع آن بپردازند.
تنها فرصت موجود
با جمعبندي اتفاقات روي داده در مناظرات بايد به صراحت به اين نكته اذعان كرد كه مناظرات ديگر جايگاه سابق را در افكار عمومي براي انتخاب گزينه نهايي ندارد.
علاوه بر رسانههاي جديد روند سلبي موجود در مناظرات نيز اجازه چنين شناختي را به مردم نخواهد داد و تنها به سردرگمي بيشتر مردم خواهد انجاميد. حالا اين مسير در مقابل نامزدها قرار دارد كه آيا قرار است به مسير سابق ادامه دهند يا تمركز بيشتري بر برنامههاي خود براي حل مشكلات مردم خواهند داشت.
براي اصلاح اين روند اشتباه فرصت چنداني در اختيار نامزدها باقي نمانده و مناظره جمعه آينده با موضوع اقتصادي تنها فرصت موجود است.