کد خبر: 846093
تاریخ انتشار: ۲۵ فروردين ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۱
بررسي تحولات سوريه در چند هفته اخير چند نكته مهم را آشكار مي‌كند...
احمد كاظم‌زاده
نویسنده: احمد كاظم‌زاده
 
بررسي تحولات سوريه در چند هفته اخير چند نكته مهم را آشكار مي‌كند: نخست اينكه پروژه براندازي دولت سوريه بارديگر در دستور كار ائتلاف برانداز (شامل كشورهاي غربي، عربي به خصوص سعودي، صهيونيستي و تركي‌) قرارگرفته و صحنه‌سازي خان شيخون و متعاقب آن حمله موشكي امريكا به پايگاه هوايي الشعيرات گامي در اين مسير است. ائتلاف برانداز كه از آن به ائتلاف دوستان سوريه ياد مي‌شد و زماني تعداد اعضاي آن به حدود 100 عضو مي‌رسيد طي چند سال گذشته سال به سال به تحليل رفت، به گونه‌اي كه اعضاي آن به تعداد انگشتان دست هم نمي‌رسيد و حتي تركيه نيز بعد از آزاد‌سازي حلب از اين ائتلاف جدا شد و در گامي پيشدستانه به روسيه به عنوان متحد بين‌المللي سوريه نزديك شد اما بعد از روي كار آمدن ترامپ تلاش‌ها و تحركات گسترده‌اي از سوي رژيم صهيونيستي و عربستان براي دادن جاني تازه به ائتلاف برانداز صورت گرفت و در اين راستا تلاش شد تركيه نيز دوباره به اين ائتلاف بازگردد و يكي از اهداف ماجراي خان شيخون نيز همين بوده است. تركيه اكنون درانتخاب ميان دو گزينه بازگشت به ائتلاف برانداز و همكاري با روسيه قرار گرفته است و اگرچه مواضع اوليه تركيه در همراهي با پروژه خان شيخون و حمايت از تجاوز هوايي امريكا بوده است اما در صورتي كه به همين مواضع ادامه دهد به احتمال زياد با واكنش روسيه مواجه خواهد شد.
 
دوم اينكه هم كشورهاي اروپايي و هم سازمان ملل برخورد شايسته‌اي با اقدام نظامي امريكا به روسيه از خود نشان ندادند و اين در حالي است كه امريكا بعد از به قدرت رسيدن ترامپ به سياست جنگ پيشدستانه و اقدام يكجانبه‌گرانه بازگشته است كه در قالب آن تضعيف نقش سازمان ملل و اتحاديه اروپا را در مديريت جهاني دنبال مي‌كند. امريكا اين سياست را چه در زمان بوش پدر و چه بوش پسر به مرحله اجرا گذاشت اما با واكنش و مقاومت شديد اروپا و سازمان ملل مواجه شد. اما در وضعيت كنوني نه تنها مقاومت و مخالفتي از سوي اين محافل ديده نمي‌شود بلكه چه بسا در مواردي هم از امريكا پيش مي‌افتند و آتش‌بيار معركه مي‌شوند. اتخاذ چنين رويكردي موجب مي‌شود راستگرايان حاكم بر كاخ سفيد و همپيمانان اسرائيلي و سعودي آنها بافراغت بال اجراي فاز جديد نقشه خود در فضاي پسا‌جنگ سرد را به پيش ببرند كه بر نفي نظام دولت‌محور و ايجاد واحدهاي سياسي جديد استوار است كه تعداد آنها تا 6 هزار مورد هم اعلام مي‌شود.
 
و سوم اينكه از قرائن وشواهد موجود چنين برمي آيد امريكا در دوره ترامپ براساس توصيه‌هاي هنري كيسينجر و ديگر استراتژيست‌هاي اين كشور تلاش‌هاي جديدي را براي جدايي چين از روسيه آغاز كرده است و در اين مسير از هر دو اهرم‌ تشويق و تنبيه بهره مي‌گيرد. اين در حالي است كه چين و روسيه در چنددهه اخير با مشاركت هم و با تشكيل سازمان شانگهاي و گروه بريكس ( كشورهاي نوظهور شامل چين، روسيه، برزيل، هند، آفريقاي جنوبي‌) سدي را در برابر توسعه غرب و ناتو تشكيل داده‌اند. در چنين وضعيتي در صورتي كه تلاش‌هاي تفرقه گرايانه غرب و به خصوص امريكا در قبال روسيه و چين به نتيجه برسد، هر دو كشور هزينه‌هاي سنگيني را در عرصه‌هاي مختلف پرداخت خواهند كرد، از اين رو به نظر مي‌رسد وقت آن است كه تا دير نشده روسيه و چين نه تنها همكاري و همبستگي خود را در سوريه و سازمان ملل و ساير مسائل گسترش دهند بلكه سازمان شانگهاي و مجموعه بريكس را نيز در اين عرصه‌ها فعال كنند.  در مجموع مي‌توان گفت كه آثار و پيامدهاي بحران سوريه را نمي‌توان در خود اين كشور محدود كرد و همچنان كه پيش از اين نيز مسئولان روسيه و بسياري ديگر از استراتژيست‌ها خاطر نشان كرده‌اند، سرنوشت جنگ سوريه با سرنوشت نظم و ساختار جديد جهان گره پيدا كرده است كه همين مسئله باعث مقاومت روسيه در برابر زياده‌خواهي‌ها و ماجراهاي ساختگي در ارتباط با تحولات سوريه شده است و اين انتظار وجود دارد كه ديگر قدرت‌هاي در حال ظهور نيز حداقل براي منافع خود هم كه شده باشد براي مقابله با يكجانبه‌گرايي‌هاي راستگرايان امريكايي و همپيمانان صهيونيستي و سعودي آنها وارد عمل شوند كه به چيزي جز جنگ‌افروزي نمي‌انديشند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار