در خبرها آمده بود كه مدير يكي از تيمهاي فوتبال آلمان در نشستي رودررو با 250 نفر از هواداران تيمش به بررسي مشكلات و راهحلهاي آنها پرداخت. ديدن تصاوير اين ديدار صميمي و به دور از حاشيه بايد درس عبرتي باشد براي مديران پرطمطراق فوتبال ايران كه جز مقابل دوربين حاضر نميشوند و البته مقابل دوربين هم بهتر از هر جاي ديگري صحبت ميكنند.
امروز تيمهاي بزرگ فوتبال ايران درگير مشكلات ريز و درشت و عجيب و غريبي هستند كه بر هيچ كس پوشيده نيست. پرسپوليس، استقلال، تراكتورسازي، سپاهان، ذوبآهن و فولاد تيمهايي هستند كه هر روز خبري ناگوار از معضلات درون آنها به گوش ميرسد. حجم اين اخبار و شايعات اينقدر زياد است كه اگر كسي از اصل ماجرا خبر نداشته باشد به راحتي اسير جو حاكم شده و شايعات را باور ميكند و اصولاً نميتوان در چنين فضايي اصل ماجرا و حقيقت را به خوبي درك كرد.
در اين ميان تنها يك راهحل باقي ميماند و آن اينكه مسئولان تيمها بدون رودربايستي و بدون واسطه با هواداران و علاقهمندان حرف بزنند، مشكلات را بگويند و شرايط را روشن كنند.
تراكتورسازي محروم ميشود ولي كسي پاسخگو نيست، پرسپوليس با انواع و اقسام شايعات روبهروست، ولي مديريت آن فايل صوتي و تصويري منتشر ميكند، استقلال اسير اعتصاب است، ولي مسئولان آن به جاي پاسخگويي در رسانهها به جان هم افتادهاند، سپاهان اوضاع وخيم ديگري دارد و البته آنها هم پاسخگو نيستند.
خب هر كسي جاي هواداران اين تيمها باشد قاعدتاً اسير جو و شرايط شده و نميتواند حقيقت را به روشني دريافت كند، اما اوضاع در فوتبال حرفهاي دنيا كاملاً متفاوت است. در فوتبال حرفهاي دنيا مدير ميآيد و رودررو با هواداران تيمش ارتباط برقرار و مشكلات را بازگو ميكند، اين است كه هوادار به واقع خود را عضوي از تيم ميداند نه اينكه تنها به واسطه داشتن يك كارت يا يك بوق خود را چسبيده به تيم بنامد!
مشكل فوتبال ايران همين عدم شفافسازيهاست. حقايق فوتبال باشگاهي ايران به درستي براي هواداران بازگو نميشود و اين ميشود كه فلان مديرعامل از هوادار طلب كمك ميكند و ديگري دائماً با صدور بيانيه فقط هندوانه زير بغل هواداران تيمش ميگذارد.
مديريت فوتبال حرفهاي ايران درست مانند خود فوتبال تنها به اسم حرفهاي شده، مديران حرفهاي فوتبال ايران هم مثل بازيكنان تنها پول حرفهاي ميگيرند و حرف ميزنند و پنهانكاري ميكنند بدون اينكه مجبور به پاسخگويي باشند.
ديدار رودرروي مديران باشگاههاي اروپايي با هواداران تيمهايشان ميتواند يك درس آموزنده و بزرگ براي مديريت فوتبال ايران باشد، درسي كه اميدواريم به بهترين شكل از سوي مديران فوتبال ايران آموخته و به كار گرفته شود.
البته بايد توجه داشت كه اين مسئله نيز مثل بسياري از مسائل ديگر ميتواند تنها با ظاهرسازي پيش برود و مثلاً مديران باشگاههايي كه گفته شد در آينده چند هوادار مدنظر را مقابل خود قرار دهند و عكس بگيرند كه اگر اين اتفاق رخ دهد هيچ تغييري در رويه كنوني فوتبال باشگاهي ديده نخواهد شد.