باورش سخت بود رسيدن به اين موفقيت، آن هم بدون ولاسكو. واليبال بعد از جدايي ولاسكو همچنان زير سايه اين مربي آرژانتيني بود. مربي كه توانست افتخارات زيادي براي واليبال ايران كسب كرده و آن را در نخستين حضورش در ليگ جهاني به عنوان شگفتيساز معرفي كند. اما مرد با دانش و خونسرد نيمكت تيمملي واليبال كه چمدانهايش را بست براي بازگشت به كشورش، كمتر كسي تصور ميكرد تيم او بتواند به اين سرعت خود را بازيافته و خودي نشان دهد. خصوصاً كه جايگزين او جز يك مربي جوان و بيتجربه نبود كه انتقادهاي زيادي هم به حضورش روي نيمكت تيم ملي شده بود. اما واليبال راه خود را پيدا كرده بود و در شاهراه قرار داشت و حتي جدايي ولاسكو هم اين اجازه را نداد كه به بيراهه برود.
واليبال آنقدر موفق عمل كرد كه انتظارات همه منتقدان و مردم به سرعت بالا رفت، به طوري كه بعد از باخت در نيمه نهايي، همه فراموش كردند اين تيم در دومين تجربه حضورش در ليگ جهاني است كه به مرحله نيمهنهايي رسيده است و كمتر كسي به خاطر آورد اين تيم با چه سرعتي پيشرفت كرد و شكوفا شد!
ليگ جهاني واليبال قبل از جام جهاني 2014 برزيل استارت خورد؛ جامي كه باز هم شاهد حذف زودهنگام از آن بوديم و به رغم آنكه اين بار در دو بازي عملكرد خوب و قابل ستايشي داشتيم، باز هم يك خداحافظي زودهنگام از آن داشتيم كه حسرتي عميق بر دل هواداران فوتبال گذاشت. اما در همان گير و دار، واليبال تاخت و تازش را آغاز كرده بود و حريفانش را يكي پس از ديگري از ميدان به در ميكرد و تواناييها و پيشرفت خود را بيش از پيش به رخ جهانيان ميكشيد. واليبالي كه البته برخلاف فوتبال براي مساوي كردنش كسي هورا نميكشيد و همه تنها براي بردهايش جشن و پايكوبي به راه ميانداختند. واليبالي كه آنقدر خوش درخشيد كه وقتي در نيمهنهايي باخت، بسياري اخم در هم كشيدند و فراموش كردند اين تيم در دومين حضورش در اين رقابتها به نيمه نهايي رسيده است. واليبالي كه البته دوران اوجش همين چند صباح است و با پايان مسابقات ليگ جهاني پروندهاش مثل خيلي ديگر از رشتههاي ورزشي بسته شد و بايگاني ميشود تا مسابقات بعدي و افتخارآفريني بعدي كه نامي از آن به زبان بيايد! حتي اگر بهترين پاسور دنيا را داشته باشد و افتخارآفريني و بردهايش اشك از چشم خيليها از جمله رزنده در آورده باشد.
سرنوشت واليبال پيشتر گريبان تيمهاي ديگر را هم گرفته است. فوتبال ساحلي كه كسي نامي از آن نميبرد اما ناگهان كولاكي كرد در دنيا و تيمهاي قدر را يكي پس از ديگري به زانو در آورد. اما امروز اگر تمام صفحات روزنامهها، سايتهاي خبري و حتي اخبارهاي ورزشي را رصد كنيم، نامي از آن به چشم نميآيد. مثل سرنوشت واليبال طي هفتههاي آينده، درست برخلاف فوتبال. ورزشي كه هر روز در صدر اخبار قرار دارد. حال ميخواهد برده يا حتي باخته باشد. ميخواهد افتخارآفريني كرده باشد يا طبق عادت ناكام مانده باشد!
منطقي اگر نگاه كنيم، در زمينه ورزش، فوتبال ايران از دنيا بسيار عقب مانده است و خوشبين اگر باشيم شايد 10 يا حتي 20 سال آينده بتوانيم خودي نشان دهيم. آن هم به اين شرط كه در اين مدت به همه جوانب اين ورزش اهميت داده شود و زير ساختهايش چه از لحاظ فني و چه غير فني اصولي بالا برود. اما در مقابل، در ساير ورزشها، مثل واليبال، كشتي، ورزشهاي رزمي يا حتي بسكتبال، ايران اين توان را دارد كه در كمترين زمان ممكن خود را به دنيا ثابت كرده و نامي در كند؛ مسئلهاي كه البته كمتر به آن توجه ميشود.
از لحاظ هزينهاي اگر در نظر بگيريم، ساير ورزشهاي غيرفوتبالي به مراتب كم خرجتر هستند و البته زودبازدهتر، براي مثال از زمان تغيير سبك در واليبال تا به امروز كه اين تيم توانسته خود را به دنيا ثابت كند، بيش از چهار سال نگذشته است. يعني فاصله بين دو جام جهاني در فوتبال كه البته شاهد هيچ پيشرفتي در آن نبودهايم كه اگر بوديم حداقل بايد اين بار از گروه صعود ميكرديم. آن هم در دورهاي كه بازي ايران حداقل در دو ديدار چشم جهانيان را خيره كرده بود. اما تمام پيشرفت فوتباليمان همين بود. خيره كردن چشم جهان به دو بازي كه البته سرجمع امتيازاتش شد يك! اما واليبال، در همين زمان، توانست خود را به عنوان شگفتيساز در ليگ جهاني مطرح كند و به نيمه نهايي اين مسابقات در دور بعدي برساند. اين البته سواي كسب عنوانهاش در آسياست كه آن هم جاي بحث دارد.
همه نگاهها در ورزش ايران به فوتبال است؛ فوتبالي كه شايد همين توجه افراطي باعث شده نتواند آنگونه كه بايد روي پاي خود ايستاده و خودي نشان دهد. درست برعكس ورزشهاي منهاي فوتبالي كه در كمترين توجه، بهترين نتايج را گرفتهاند. ورزشهايي كه بيشك اگر اندكي از توجه فوتبال به آنها شود، ميتوانند ورزش ايران را به قطبي قدرتمند در دنيا تبديل كنند. البته اگر تبعيض از نگاه به ورزش غربال شود.