کد خبر: 625607
تاریخ انتشار: ۲۰ آذر ۱۳۹۲ - ۱۵:۰۲
عليرضا محمدي

«بحث اين است كه آيا دفاع مقدس يك بخش فرهنگي دارد در كنار بخش نظامي، اجتماعي، سياسي و... يا اينكه دفاع مقدس زيراندازش فرهنگ است و بخش‌هاي ديگر به صورت رو‌انداز بر آن قرار مي‌گيرند». سردار بهروز اثباتي اعتقاد دارد كه فرهنگ بخشي از دفاع مقدس نيست و بلكه اين دفاع مقدس است كه براساس يك فرهنگ شكل گرفته است. او كه اكنون مسئول دفتر هماهنگي سايبري در ستاد كل نيروهاي مسلح است، از آن دست رزمنده‌هاي قديمي به شمار مي‌رود كه از زمان ناآرامي‌هاي خطه كردستان، وارد ميادين نبرد شده است. با او كه در يك دوره مسئوليت معاونت فرهنگي بسيج را نيز برعهده داشته، بحثي را پيرامون فرهنگ دفاع مقدس و مفهوم شهادت در اين فرهنگ انجام داديم كه ماحصل آن را پيش رو داريد.

مفهوم شهادت، يعني آنچه حدود 230 هزار بار در دفاع مقدس شاهدش بوديم، چيست؟

از نظر من فرهنگ بخشي از دفاع مقدس نيست، بلكه دفاع مقدس بر اساس فرهنگ شكل گرفته است. يعني فرهنگ بستر دفاع مقدس است و بخش‌هاي ديگر روي آن قرار مي‌گيرند. مفهوم شهادت هم در همين مقوله جاي مي‌گيرد. شهادت اگر نوعي كشته شدن در راه هدف باشد در همه جنگ‌ها رخ مي‌دهد. رزمنده جنگ جهاني هم براي هدفي كشته شده است. يا روس‌ها مي‌گويند براي كمونيست چندين ميليون كشته داده‌ايم و شايد اسم‌شان را شهيد هم بگذارند. در صورتي كه به نظر من شهادت انتخابگري براساس فرهنگ و ايدئولوژي دين‌مدار است. يعني شهيد تنها به هدف نگاه نمي‌كند ماهيت زندگي‌اش او را به اينجا مي‌رساند.

اين ماهيت كه مي‌گوييد شهيد را به نقطه شهود يا شهادت مي‌رساند چيست؟

ببينيد، اگر فرهنگ مجموعه‌اي از آرا، انديشه‌ها و اخلاق باشد، يك جوان مسلمان كه با بنياد انقلابي‌گري به زندگي نگاه مي‌كند به شكل طبيعي در ذيل فرهنگ تربيتي خود مي‌تواند نوعي از تداوم حيات را انتخاب كند كه همان زندگي در جهان آخرت همراه با حسنات است. به اين انتخابگري شهادت مي‌گويند. يعني شهادت يك انتخابگري مبتني بر ايدئولوژي خاصي از دين‌مداري است كه ما اسم آن را فرهنگ شيعي يا در معناي عام‌تر فرهنگ اسلامي مي‌گذاريم.

شما مي‌گوييد كه دفاع مقدس براساس فرهنگ شكل گرفته است، معني اين حرف چيست؟

فرهنگ يعني تعبير بهينه از زندگي، فرهنگ باربر زندگي نيست. يعني اينكه بگويد اول خود انسان به معناي مادي ارزش دارد و بعد در انتخابگري مي‌تواند يك فرهنگي را هم انتخاب كند. به نظر من فرهنگ يعني تمام ابعاد زندگي يك انسان در جهان. يك فرهنگي داريم مبتني بر تعريف انسان در مقام مخلوق كه در مقابل آن يك عده مي‌گويند انسان در مقام خالقيت فرهنگ قرار دارد و حتي خدايش را خودش مي‌آفريند اما دفاع مقدس يك انتخاب آگاهانه مردم بود براي حفظ ارزش‌هاي دروني زندگي خودش. يعني اين ارزش و باور است كه ما را به انتخاب مي‌رساند. وقتي از يك نوجوان 16 ساله تا پيرمرد 60 ساله به جبهه مي‌روند، ‌حركت‌شان در ذيل نگاه مخلوقانه است نه خالقانه. او مي‌رود چون ذات الهي اراده‌اش بر اساس جهاد و مبارزه در راه حق است. جهاد بخشي از زندگي است نه يك قسمت مستقل از زندگي، يك حيوان هم اگر كسي به آن حمله كند، مي‌جنگند. اين كارش فرهنگي نيست بلكه زيستي است اما در تعريف فرهنگي، شما بخشي از زندگي‌ات مبارزه با ناحقي است. به عنوان باور به اين مبارزه اعتقاد داري و در زمان جنگ ديديم كه ايستادگي در برابر دشمن يك هنجار اجتماعي بود و در خانواده يك رزمنده كسي با اقدامش مقابله نمي‌كرد. اين ديگر فرهنگ است. انتخابي اصلح براساس ديدگاه مبارزه با ناحقي و ظلم.

اگر دفاع مقدس برگرفته از فرهنگ اسلامي است، چرا در انتقال ارزش‌هاي آن اين قدر كاستي وجود دارد؟

ما سامانه تبليغي حق‌مدارمان ضعيف است. در كشور ما سامانه تبليغاتي مثل رسانه وجود دارد اما بن ارزش‌ها و مديريت و سامانه اجرايي و توليد محصولش غربي است. ممكن است فيلمي با موضوع و مضمون دفاع مقدس ساخته شود، ولي خود اين فيلم نگاه غربي دارد. به عنوان مثال واقعاً ما چند تا زن رزمنده در جبهه داشتيم. جز در روز اول دفاع تقريباً در مقاطع ديگر وجود زن‌ها در جبهه‌ها منع مي‌شد. فرهنگ بچه‌هاي جبهه اجازه اين كار را نمي‌داد. اوايل اين واقعيت در فيلم‌ها رعايت مي‌شد. بعد كم‌كم هنرپيشه زن را برديم خط اول جبهه و الان پرسوناژهاي سينماي ما حتي مي‌روند در خط دشمن! اين امر نشان مي‌دهد كه مديريت فرهنگي ما به اندازه مديريت رفتاري ما در جامعه تقويت نشده است. البته حق هم دارد چون 30 سالي است كه وارد حوزه تبليغات ديني شده‌ايم اما دشمن مدت‌هاست كه وارد اين عرصه شده‌است.

براي جبران اين كاستي چه بايد كرد؟

مسلماً اول بايد ابعاد فرهنگ دفاع مقدس را روشن كنيم. بعد خود محصولي كه مي‌خواهد توليد شود را مطابق با اين فرهنگ تعريف كنيم. بعد بياييم و بگوييم فرهنگ اين است و محصولش بايد اين چنين باشد، حالا چطور بايد توليد كنيم كه اين بخش سوم مربوط به مديريت فرهنگي است. پس ما اول بايد فرهنگ را بشناسيم. نظام‌هاي ارزشي و هنجاري دفاع مقدس را بشناسيم. در همان مثال حضور بانوان در جبهه‌هاي جنگ اگر به هر رزمنده‌اي بگوييد كه ناموست جلوتر از تو مي‌جنگيد قبول نمي‌كند.

در صحبت‌هاي‌تان گفتيد كه جهاد جزئي از زندگي يك مرد مسلمان است. از سوي ديگر هر موجود زنده‌اي اگر مورد حمله قرار گيرد، ‌دفاع مي‌كند، تفاوت‌ اين دو چيست؟

تصوير‌سازي فرهنگي و غريزي تفاوت دارد. رفتار آن حيوان دفاع است اما جهاد نيست. انتخابگر نيست. عقبه‌هاي فكري و دلايل آن تهاجم برايش مهم نيست. يك دفاع غريزي مي‌كند و تا تهديد مي‌رود دفاع را رها مي‌كند اما در دفاع مقدس امام(ره) مي‌گفت: جنگ تا رفع فتنه از جهان. اين يعني يك نگاه ايدئولوژي. يك نگاه رسالت‌بار در دفاع مقدس است كه ملت ما داشت. رزمنده‌هاي ما جنس و رفتار دشمن را تجزيه و تحليل مي‌كردند و به مباني فكري او حمله مي‌كردند. امام مي‌گويد ما در همين جنگ شرق و غرب را شكست داديم و به خاك مذلت نشانديم. مگر ما با امريكا و شوروي طرف بوديم كه امام اين حرف را مي‌زد؟ بلكه ايشان عقبه‌هاي دشمن به عنوان استكبار جهاني را شناخته و به آن حمله مي‌كردند. دفاع ما فرهنگ بود نه صرفاً رزم. مي‌جنگيديم اما در چهارچوب اعتقادات. اگر دشمن شهرهاي ما را مي‌زد ما نمي‌زديم. در حمله به شهرهاي دشمن، امام(ره) شرط‌هاي گوناگوني مي‌گذاشت چراكه در نگاه فرهنگي ما، انسان ارزشمند است. حتي اگر به شكل ناخواسته در صفوف دشمن باشد. به نظر من جنگ بخشي از تكامل انقلاب اسلامي بود و در آن شعارها و اهداف انقلاب را دنبال مي‌كرديم.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار