بسيج هنرمندان حركتي نو در بدنه بسيج مستضعفين است كه در عين نوپايي عمق فعاليتهاي فرهنگي و هنري جامعه را نشانه رفته است. حوزههاي فعاليتي گوناگون اين سازمان كه تقريباً تمامي رشتههاي هنري را در برميگيرد اين امكان را فراهم آورده تا در صورت تحقق اهداف پيش روي اين سازمان، تقريباً تمامي فضاي هنري جامعه را تحت تأثير قرار داده و پوشش دهد. به جهت اهميت فعاليتهاي فرهنگي كه همواره مورد تأكيد مقام معظم رهبري نيز قرار دارد، در صفحه شجره طيبه توجه ويژهاي به فعاليت اين قشر از سازمان بسيج مستضعفين داريم و در اين شماره نيز با عليرضا عزيزي، دبير بخش خوشنويسي بسيج هنرمندان سپاه سيدالشهدا(ع) كه مسئوليت كانون بسيج هنرمندان شهرستان پيشوا را نيز برعهده دارد، گفتوگويي را انجام دادهايم تا هرچه بيشتر با فعاليتهاي اين قشر از بسيج آشنا شويم.
آقاي عزيزي از چه سالي وارد فعاليتهاي هنري شديد؟
تا آنجا كه به ياد دارم علاقه به هنر خوشنويسي در من بود. وقتي تصميم گرفتم وارد اين رشته هنري شوم محصل بودم. خانه ما در روستا بود و مدرسهمان در شهر قرار داشت. براي طي اين فاصله نيز ميبايست با وسايل نقليه عمومي تردد ميكرديم. يادم است پدرم كرايه راه را محاسبه ميكرد و همان قدر به من پول توجيبي ميداد. من هم براي اينكه بتوانم هزينه خريد قلم، جوهر و لوازم مورد نياز خوشنويسي را تهيه كنم، پول كرايه را به اين كار اختصاص ميدادم و فاصله روستا تا شهر را پياده طي ميكردم. از سال 72 هم كه دانشآموز راهنمايي بودم به طور تخصصي آموزش خوشنويسي را شروع كردم كه اين تعليم (و در مراحل بعدي) تعلم تا كنون ادامه داشته است. اكنون نيز مقطع فوق ممتاز خوشنويسي را از انجمن خوشنويسان ايران اخذ كردهام.
حضور در بسيج را از چه سالي آغاز كرديد؟
تقريباً همزمان با آموزش خوشنويسي عضو بسيج هم شدم. البته از سال 74 به شكل رسمي عضويت عادي گرفتم و از سال 78 تا حالا هم به عنوان بسيجي فعال مشغول انجام وظيفه هستم.
آيا در هماهنگي و همراهي حضورتان در بسيج و پرداختن به يك رشته هنري تناسبي وجود دارد؟ ميخواهيم بدانيم تشابهي بين فضاي بسيج و فضاي هنري ميديديد؟
هنر خوشنويسي به شكل سنتي در كشورمان نگاهي عرفاني دارد. البته اين امر بستگي به اعتقادات دروني هر فردي نيز دارد اما به هرحال خوشنويسي آيات كلامالله مجيد و همچنين اسماي متبركه كه حكايت از انديشههاي مذهبي هنرمندان خوشنويس ايراني دارد، تناسب زيادي با فضاي معنوي بسيج دارد. همين عرفان موجود در هر دو زمينه باعث ميشد كه احساس كنم تعقيب فعاليتهاي هنري و حضور در بسيج به نوعي مكمل يكديگر هستند.
يكي از سؤالاتي كه همواره پس از تشكيل بسيج هنرمندان مطرح ميشود اين است كه اصلاً چرا بسيج بايد وارد عرصه هنري شود؟
بسيج يك انديشه و حركت است. تلاشي گروهي با انديشهها و مباني ارزشي، انقلابي و ديني كه در اين مسير حد و مرزي براي خود نميشناسد. در دوران دفاع مقدس اين حركت به شكل نظامي و حضور در جبههها خود را نشان داد. بعد از جنگ نيز هرجا كه احساس نياز شد بسيج ورود پيدا كرد. به نظر من عرصه هنر هم سواي ساير فعاليتها نيست. اگر به اهداف بسيج هنرمندان كه جذب آموزش و گسترش هنر متعهد و ارزشي است، نگاهي بيندازيم ميبينيم كه اين ورود و تأثيرگذاري بسيج در فضاي هنري و فرهنگي جامعه لازم و ضروري نيز است. حالا اگر به مسائلي چون تهاجم فرهنگي و ضربههايي كه دشمن ميخواهد از طريق هنرهاي نمايشي، سينما و. . . به ما وارد كند نگاهي بيندازيم، پي به حساسيت كار بسيج هنرمندان ميبريم.
صرفنظر از بيان مباني و كليات به عنوان يك هنرمند بسيجي از تجربه شخصيتان در اين خصوص بگوييد؟
به نظر من عدم ورود بسيج به مباني هنري كه پيش از اين نمود بيشتري داشت يك ضعف به شمار ميرفت. يك مثال سادهاش تجربه خود من است. يادم است چهار سال پيش كه رزومه فعاليتهاي هنريام را به حوزه بسيج منطقهمان بردم، برخورد مناسبي با من نشد. يعني فردي كه قرار بود اين رزومه را در سابقه و پرونده بسيجم بگذارد اين طور عنوان كرد كه لزوم و احتياجي به درج اين فعاليتها در پروندهام وجود ندارد. در حالي كه هماكنون و به تجربه دريافتهام كه ميتوانم از هنرم در جذب افراد ديگر به بسيج و همچنين آموزش و ترويج هنر متعهد با استفاده از امكانات و پتانسيلهاي موجود در بسيج بپردازم.
روند گفتوگوي ما به نقطهاي رسيده كه از فعاليتهاي شما در بسيج هنرمندان آگاهي يابيم. از ساز و كار فعاليت اين قشر از بسيج در شهرستانها بگوييد.
من در شهرستان پيشوا مسئول كانون بسيج هنرمندان هستم. اين كانونها در شهرستانها حكم يك حوزه را دارند كه چندين پايگاه زير نظرشان است. هر پايگاهي نيز مختص يك رشته هنري است. مثلاً پايگاه يا بخش خوشنويسان، پايگاه نقاشان و... اعضاي اين پايگاهها هم همان طور كه از اسمشان برميآيد همگي در يك رشته هنري خاص فعاليت دارند. البته وجود حلقههاي صالحين كه به نوعي تداومبخش فعاليتهاي تمامي اعضاي بسيج است نيز كمك ميكند تا اين هنرمندان در اين حلقهها متشكل شوند.
نوع ارتباط شما با اين پايگاههاي هنري چگونه است؟
همان ارتباطي كه بين تمامي حوزههاي بسيج و پايگاهها وجود دارد بين ما نيز برقرار است. سعي ما اين است كه امكانات اوليه فعاليت عزيزان بسيجي نظير محل پايگاه و... را تأمين كنيم. در جلساتي هم كه با بسيج هنرمندان استان داريم، هماهنگيها و برنامههاي لازم اخذ و به پايگاهها اعلام ميشود. البته اقدامات بسيج هنرمندان هنوز به طور كامل بسط نيافته اما تلاشهاي جدي به خود گرفته تا بتوانيم فعاليتهاي خود را روز به روز افزايش دهيم.
شايد براي برخي از افراد اين سؤال پيش بيايد كه آيا فعاليت هنرمندان در بسيج كه فعاليتهاي نظامي هم دارد، محدود نميشود؟
اتفاقاً يكي از مسائلي كه در بسيج هنرمندان لحاظ ميشود، اين است كه اين قشر از بسيج نظاميگري ندارد. حتي محل كانونهاي بسيج هنرمندان خارج از ناحيهها و مراكز سپاه و بسيج است. از سوي ديگر ما كه دراين قشر فعاليت ميكنيم به خوبي ميبينيم كه فضاي باز و مناسبي براي فعاليت هنرمندان وجود دارد و از اين حيث مشكلي ايجاد نميشود.
گويا شما علاوه بر عهدهدار بودن مسئوليت كانون بسيج هنرمندان پيشوا در خود استان تهران هم دبير بخش خوشنويسي هستيد؛ در اين بخش چه فعاليتهايي داريد؟
در بخش خوشنويسي بسيج هنرمندان سپاه سيدالشهدا(ع) ما يك شوراي هفت نفره داريم كه بنده به عنوان رياست شورا برگزيده شدهام. ارتباط ما در اين بخش علاوه بر استان با سازمان كشوري بسيج هنرمندان نيز برقرار است. در سطح پايينتر از ما هم كه همان شهرستانها قرار دارند و قبلاً اشارهاي به آن داشتيم. تا كنون جلسات خوبي با مسئولان استاني و كشوري سازمان بسيج هنرمندان داشتهايم. برنامههايي براي جذب و آموزش عزيزان هنرمند بسيجي اعلام ميشود كه تا حد توان در انجام آنها ميكوشيم. به شخصه نيز اين هدف و آرزو را دنبال ميكنم كه انشاءالله روزي شاهد باشيم تمامي هنرمندان كشورمان از هر رشته و مقطعي عضو خانواده بسيج هنرمندان بشوند تا دست در دست يكديگر بتوانيم نظاممان را از حربههاي دشمن چون تهاجم فرهنگي مصون نگه داريم. مسئلهاي كه اكنون خطرات و ابعاد آن كمابيش براي همه روشن شده است.
در بحث ارتقاي توان هنري براي مقابله با هجمه فرهنگي دشمنان، نقش هنرهايي مثل تئاتر، سينما و حتي نويسندگي روشن است. رشته تخصصي شما يعني خوشنويسي چطور ميتواند در اين عرصه فعال باشد؟
زمينههاي فعاليتي اين هنر هم به شكل عام است، هم به شكل خاص؛ به شكل عامش توليد آثار فاخر و ارزشمند است كه از مرزها فراتر رفته و سفيري شايسته براي معرفي هنر و فرهنگ غني اين مرز و بوم باشد. از طرف ديگر در بررسي هنر خوشنويسي ميبينيم كه ما سه بخش عمده 1- سنتي 2- گرايشهاي نوين و 3- خط تحريري را در هنر خوشنويسي داريم. اكنون در مجامع جهاني براي بخش سنتي و گرايشهاي نوين و هنرهايي كه در اين زمينهها خلق ميشود ارزش بسياري قائل هستند. به عنوان نمونه آثار هنرمندي چون استاد محمد احصايي در داخل كشور 400 ميليون تومان به فروش ميرسد و اثر ديگري از اين هنرمند در يك نمايشگاه خارج از كشور به ارزش يك ميليارد تومان به فروش ميرسد. اين يعني چه؟ يعني هنر ما آن قدر ارزش دارد كه به بهاي مادي حتي بيگانگان چنين ارزشي برايش قائل ميشوند. مسلماً بيان و نشان دادن ارزشهاي موجود در يك هنر ميتواند غناي آن را نه تنها به جوانان ما كه به ساير مردم جهان نشان دهد و خلأهاي فرهنگي را پر كند.