روزگاري در جادههاي اطراف قم كارگاهها و مغازههاي متعدد سفالگري بود و هر جنس سفالي از كاسه و ليوان و كوزه گرفته تا گلدانها و آبنماها كه رنگ فيروزهاي آن چشم هر رهگذري را خيره ميكرد، ديده ميشد. خريد و تماشاي سفالها نيز قسمتي از سفر خوش مسافراني بود كه از آنجا عبور ميكردند ولي امروزه ورود ظرفهاي بلور و كريستال به بازار سبب شده سفالگري به علت نداشتن مشتري رونق گذشته خود را از دست بدهد و اين هنر ارزشمند در آستانه فراموشي قرار گيرد، البته در اين ميان نبايد سهم سختي كار و درآمد كم اين حرفه را هم ناديده گرفت.
با اين وجود هستند كساني كه تمام مشكلات اين حرفه را به جان ميخرند تا ميراث گذشتگان به بوته فراموشي سپرده نشود. رضا سركارپور از جمله كساني است كه بيش از 40 سال به سفالگري اشتغال دارد ولي آنچه نظر ما را براي گفتوگو با ايشان جلب ميكند صرفاً اشتغال ايشان به سفالگري نيست بلكه سبك كاري متفاوت وي است.
او كه داراي درجه 3 هنري و اولين كارت مربيگري فني و حرفهاي در اين زمينه در استان قم است، خود را ميراثدار شغل خانوادگياش ميداند و ميگويد: پدر و پدر بزرگم به اين كار اشتغال داشتند و به همين دليل من از كودكي كنار دست پدر با اين حرفه آشنا و به آن مشغول شدم.
سبك كاري شما چگونه است؟
برخي از سفالها را به سبك كاملاً قديمي ميسازم مثل انواع چراغهاي پيسوز، كوزههاي قديمي، ظروف، كاسه و گلدانيهاي قديمي و به همين دليل گاهي مشتريان تصور ميكنند اين سفالها مربوط به 800- 700 سال پيش است.
برخي ديگر تلفيقي بين سبك جديد و قديم است زيرا معتقدم هم بايد ميراث گذشتگان را حفظ كنيم و هم آينده را در نظر داشته باشيم تا هم اصالت و سبك اشياي قديمي حفظ شود و هم با دادن سبك و سياقي جديد به اشيا، آنهاي را جذاب و ماندگارتر كنيم.
رنگي كه روي ظروف سفالي شما ديده ميشود، متفاوت به نظر ميرسد، رنگي كه براي اينها به كار ميبريد از چيست؟
امروزه معمولاً از رنگها و لعابهاي شركتي براي سفال استفاده ميشود ولي از نظر من لعابهاي شركتي چندان جذابيتي ندارد، از همين رو براي رنگ ظروف با فرآوري روي رنگهاي سنتي در اين حرفه كه از قديم متداول بوده مانند اكسيد مس، سيليس، اكسيد سرب، خرده شيشه و. . . از آنها بهره ميگيريم.
اين رنگها چه مزيتهايي نسبت به رنگهاي شركتي دارد؟
بسياري از رنگهاي شركتي وارداتي است ولي رنگهاي سنتي در كشورمان وجود دارد و استفاده از اينها علاوه بر اينكه باعث عدم وابستگي به كشورهاي ديگر ميشود، از نظر هزينه مقرون به صرفه است و از همه مهمتر اينكه از نظر من كاري مثل سفالگري كه يك صنعت دستي و هنر باستاني است ارزشش در اين است كه سبك و اصالت آن حفظ شود و واقعاً يك صنعت دستي باشد.
درآمد اين كار چطور است؟
اگر بتوانيم به طور مستقيم كارهايمان را به فروش برسانيم، درآمدش خوب است كه لازمه اين امر داشتن مكاني جدا از كارگاه در جايي مناسب براي فروش است كه اين امكان براي من و بيشتر كساني كه هم اكنون در استان در اين زمينه فعاليت دارند، فراهم نيست از اين رو با واسطه اجناس را به بازار عرضه ميكنيم كه در اين صورت نيز اصل سود عايد واسطه ميشود در حالي كه زحمت اصلي را سفالكار متحمل ميشود. شايد باورتان نشود كه درآمد سفالكاري حتي از يك كارگر صفر هم پايينتر است.
تا كنون به دليل كم بودن درآمد يا مشكلات ديگر به شغل ديگري فكر كرديد؟
من حتي آن زمان كه جوان بودم و نيرو و انرژي بيشتري داشتم هيچ گاه به چنين چيزي فكر نكردم چون علاقه زيادي به اين هنر دارم و در اين سالها تمام تلاشم اين بوده كه با وجود همه مشكلات، اين هنر را از نابودي حفظ كنم.
جوانان تمايلي به انتخاب اين هنر به عنوان شغل دارند؟
جوانان امروز بيشتر به شغلهاي كمزحمت و پردرآمد تمايل دارند و كمتر اين گونه هنرها را به عنوان شغل انتخاب ميكنند، البته حمايت نشدن صاحبان اين صنايع نيز يكي ديگر از دلايل عدمرغبت جوانان به اين حرفه است.
شنيديم كه در گذشته استادكارها فوت كوزهگري را به راحتي به شاگردان ياد نميدادند، شما چطور؟
اگر منظورتان فنون ريز كار است بله، اين فنون را معمولاً هنرآموزان در طول مدت حين كار آموزش ميبينند، به هر حال وظيفه ما به عنوان يك استادكار اين است كه هر آنچه را بلديم به شاگرد آموزش دهيم و اين از حقوق شاگردان است كه بر عهده ماست.
در مورد فوت كوزهگري هم بايد بگويم كه درست آن فوت كاسهگري است زيرا كاسه احتياج به لعاب دارد كوزه و اصطلاح فوت كوزهگري يك غلط رايج است.
براي موفقيت در اين هنر چه ويژگياي نياز است؟
در سفالگري حرف اول را پشتكار ميزند، البته عشق و علاقه نيز در انتخاب اين شغل و موفقيت در آن نقش بسزايي دارد.
مثل معروف «كوزهگر از كوزه شكسته آب ميخورد» در مورد شما هم صدق ميكند؟
بله، گاهي در كارگاه سفالي آسيب جزئي ميبيند كه نميدانم چه كارش كنم نه راضي ميشوم كه به مشتري بدهم و نه دلم ميآيد كه آن را بشكنم، به همين خاطر شكستگياش را سمباده زده و به خانه ميآورم و معمولاً در اين گونه مواقع با اعتراض همسرم روبهرو ميشوم.
حمايت سازمان ميراث فرهنگي از هنرمندان اين رشته چگونه است؟
ميتوان گفت تنها هرازگاهي بودجهاي به بدنه صنعت سفالگري تزريق ميشود كه با اين روش نيز اين صنعت كاري از پيش نخواهد برد. در گذشته 40 واحد كارگاه فعال مشغول به كار در استان قم وجود داشت كه علاوه بر اينكه نياز داخلي استان را تأمين ميكردهاند، هنر خود را به ساير استانها و حتي خارج از كشور هم صادر ميكردهاند ولي طي چند دهه اخير به دليل مشكلات مالي بيشتر هنرمندان اين رشته كار را رها كردهاند، چند نفري هم به استانهاي اطراف مهاجرت كردهاند و هم اكنون تعداد افراد شاغل در اين حرفه از انگشتان يك دست نيز تجاوز نميكند كه اين خود شاهدي بر اين مدعاست. در يك كلام ميتوانم بگويم ميراث فرهنگي در چند سال گذشته اقدام مؤثري در اين زمينه انجام نداده و تنها زوال تدريجي اين هنر را به نظاره نشسته است.
شما به عنوان يك پيشكسوت در اين رشته براي بازگرداندن هنر سفالگري به رونق گذشته چه راهكاري پيشنهاد ميكنيد؟
بيشتر سفالگران از نظر بنيه مالي ضعيف هستند، بسياري حتي كارگاه ندارند و مجبور به اجاره مكاني براي اين منظور هستند و انجام كار به اين صورت اصلاً بهصرفه نيست. اگر هنر سفالگري مورد حمايت قرار گيرد و بتوانيم رونق گذشته را به آن بازگردانيم، علاوه بر اشتغالزايي، ارزآوري نيز به همراه خواهد داشت.
راستي چند سال پيش كلنگ احداث شهرك كارگاهي سفالگري در نزديكي عوارضي تهران به زمين زده شد، ولي با وجود گذشت چندين سال از كلنگزني اين طرح، هيچ اثري از اين شهرك نيست، بيشك احداث اين شهرك و حمايتهاي ميراث فرهنگي ميتواند در رونق اين صنعت راهگشا باشد، به هر حال اميدواريم با تحقق هر چه زودتر اين وعده از سوي مسئولان مربوطه شاهد بازگشت اين حرفه به جايگاه گذشته آن در استان قم باشيم.