روستايي كه تنها يك خانواده در آن زندگي ميكند، شايد براي خيليها عجيب باشد اما اين روستاي كوهستاني كه در بخش مركزي شهرستان زيركوه واقع شده، حدود ۳۵ كيلومتر از مركز شهرستان زيركوه در استان خراسان جنوبي فاصله دارد. كوچههاي روستا تنگ و باريك و خانهها به همان سبك قديمي با سنگ و گل و برخي هم با آجر ساخته شدهاند.
تا سال ۸۳ آب و هواي خوب و سه رشته قنات و چشمه، در اين روستاي سرسبز باعث شده بود تا ۱۶ خانوار گرد هم بيايند و درآمد خوبي از برداشت آلو و زرشك نصيب مردم شود اما حدود هشت سال است كه مردم روستا نتوانستند قهر طبيعت را تحمل كنند، خشكسالي و خشك شدن قناتها باعث شد تا ۱۵ خانوار از اين روستاي ۱۶ خانواري مهاجرت كنند.
اين خانواده سه نفري در حال حاضر تنها ساكنان اين روستا هستند. بسياري ميگويند محمدمهدي تقي پور نتوانست از ملك آبا و اجدادياش و خانه خود دل بكند. بر خلاف تمام اهالي اين روستا كه قيد خانه گليشان را زدند و به شهر حاجي آباد يا روستاهاي بزرگتر مثل پيشبر مهاجرت كردند و مستأجر شدند. به گمان خيليها هشت سال تنها زندگي كردن دل شير ميخواهد! آن هم در روستايي كه در دل كوه واقع شده و حتي راه ارتباطي مناسبي هم با روستاهاي اطراف ندارد. براي حس كنجكاوي خودم و پاسخ اين سؤال كه چه چيزي توانسته است مانع مهاجرت اين خانواده شود، به اين روستاي كوهستاني سفر كردم.
بر خلاف ظاهر روستا كه خانهها سنگي و گلي بود، خانه محمد مهدي تقي پور بسيار زيبا با گچ بريهاي شيك و امكانات رفاهي مناسب بود. خانم تقي پور با ديدن يك مهمان ناخوانده خوشحال شد و گويا اشك شوق نميگذاشت زياد با ما گرم بگيرد. احساس كردم حس مادرانهاش ميگويد اگر با اينها گرم بگيري، يك ساعت بعد كه بروند خاطرت آزرده خواهد شد.
در مقابل من زني نشسته است كه مردتر از خيلي از مردهاست. قهرمان، شايد واژه خوبي باشد براي بيان صفات خوب اين بانوي ايراني، كسي كه اسطوره استقامت است، بردباري در تك تك خطوط صورتش حك شده و اگر خلاصه بگويم، قيافهاش داد ميزند كه هم مادر است، هم كشاورز، هم كد بانو و هم شجاع چنانكه گاهي تنها همدمش اسلحه شكاري شوهر است.
ميگويد: مصطفي هم از اول مهر در حاجي آباد درس ميخواند، دلم برايش تنگ ميشود پسرم مثل پدرش مرد است مرد! و اما مرد خانواده، همان كه متهم است به لج بازي و دل بستن به خانه گلي وسط كوه و چهار قطعه زمين پدري. اولين سؤالم را پرسيدم، چرا هشت سال در اين روستا تنها زندگي كرديد؟ گفت: من شرمنده خدمات دولت هستم! با هم خنديديم و دوباره گفتم، هشت سال در دل اين كوه با اين همه مشكلات واقعاً چه دليلي ميتواند دست و پاي انسان را اينقدر محكم ببندد كه حاضر باشد بدون هيچ هم صحبتي، همسايهاي، تنها و تنها فقط خودش باشد و خودش اما حاضر نشود همراه تمام اهالي روستا اينجا را ترك كند؟
گفت: من از اين روستا نرفتم به خاطر اينكه شرمنده خدمات دولت هستم! ادامه داد: «سالهاي زيادي من به عنوان شوراي اين روستا براي مردم و آبادي اين روستا تلاش كردم. موفق شدم از روي همين تپهها برق را به روستا بياورم، مردم تلفن نداشتند به همت همين دولت براي روستا تلفن كشيدم، براي همين روستاي ۱۶ خانواري مدرسه درست كردند. » شروع كرد به بيان تك تك خدماتي كه دولت براي اين روستا مهيا كرده بود.
او گفت: «چه كسي نامه نوشت و به فرمانداري رفت و خودش را به آب و آتش زد كه اين مردم اگر برق نباشد مهاجرت ميكنند، اگر تلفن نباشد ميروند اگر مدرسه نباشد روستا متروكه ميشود ؟! به جاي تك تك اين مردم حرف زدم، حالا هم به جاي تك تكشان صبر ميكنم، وقتي هيچ امكاناتي نداشتيم، اينجا زندگي كرديم حالا كه به خاطر خواسته همين مردم تمام امكانات به اين روستاي كوهستاني آمده است، من هم روستا را ترك كنم و بروم؟! بيشتر مردم اين روستا به پيشبر مهاجرت كردند. در صورتي كه من خانهاي كه در پيشبر داشتم را براي حسينيه واگذار كردم تا همه مطمئن باشند من روستايم را ترك نخواهم كرد. هميشه خشكسالي و سختي نخواهد بود، ضعيف كسي است كه ميدان را خالي كند نه كسي كه در مقابل سختيها قد علم كند.»
درباره كشاورزياش حرف ميزند كه سالهاي گذشته حدود دو تن آلوي خشك و دو تن زرشك خشك برداشت كرده است. او ميگويد من تنها هستم وگرنه اين زمين، طلاست و از وجب به وجب اين خاك استفاده ميكردم. خواستهاش از مسئولان را ميپرسم كه ميگويد: «خشكسالي قناتها را خشك كرده و در اين روستا فقط يك چشمه كم آب جاري است كه جوابگو نيست. از مسئولان ميخواهم كه تسهيلاتي به من بدهند تا استخري را درست كنم كه در زمستان آبگيري شود و در تابستان درختان و زمينها را سيراب كنم.»
محمد مهدي تقيپور، گويا با تمام وجود همت مضاعف و كار مضاعف را انجام داده و منتظر است تا حمايت از كار و سرمايه ايراني شامل حالش شود كه در اين خصوص هم فرماندار شهرستان زيركوه ضمن بازديد از اين خانواده قول مساعد داد و اما كلام آخر خانمش اين بود كه تنها آرزويم سلامتي و برگشت اهالي روستا است.