کد خبر: 468581
تاریخ انتشار: ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۱ - ۰۴:۰۸
جستارهايي درنسبت بيداري خاورميانه با رهبرمعظم انقلاب اسلامي در گفت‌وگو با دكتر سيدمحمد تيجاني سماوي
نيما احمدپور

 اين چهره آشنا، كه شرح زندگي پرماجرايش را در «آنگاه هدايت ‌شدم» مي‌توان خواند، بيداري اسلامي خاورميانه را مرهون هدايت‌هاي رهبر ارجمند انقلاب اسلامي ‌مي‌داند و علت تكاپوي دشمنان آن را نيز در همين راز مي‌جويد. سلامت و دوام توفيق دكتر سيدمحمد تيجاني سماوي را خواهانيم.


ضمن معرفي خودتان مايل هستيم نظر جنابعالي را درخصوص نقش رهبر معظم انقلاب در گسترش بيداري اسلامي و تأثير انديشه‌هاي ايشان در اين زمينه و زمينه‌ها يا موانع تأثير اين انديشه‌ها در جاي‌جاي جهان اسلام بدانيم؟
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم. من دكتر محمد تيجاني سماوي متولد ۱۹۴۳ ميلادي هستم. ديپلم پژوهش‌هاي عميق در انديشه‌هاي اسلامي در نهج‌البلاغه و دكتراي فلسفه و تاريخ از دانشگاه سوربن فرانسه را دارم. ۱۷ سال در مراكز علمي تونس به تدريس مشغول بودم و پس از آن خود را وقف تأليف و پژوهش‌هاي اسلامي كردم. تاكنون ۱۲كتاب نوشته‌ام كه اولين كتاب با عنوان «آنگاه هدايت شدم» بود كه به ۲۶ زبان زنده دنيا ترجمه شد و نتايج و دستاوردهاي شگفت‌انگيزي در پي داشت، زيرا موجب گرايش بيش از دو ميليون نفر به مذهب تشيع شد كه از الطاف الهي است. در همين زمينه رهبر انقلاب، حضرت آيت‌الله خامنه‌اي پس از انتشار اين كتاب و نتايج آن، مرا به منزل خود دعوت كرد و به من گفت:«اين كتاب، كتاب شما نيست بلكه نسيمي عطرآگين از اهل‌بيت(ع) است. خدا را شكر مي‌كنم كه شما را به عنوان يكي از مدافعان اهل‌بيت(ع) انتخاب كرد، زيرا اين جايگاه، جايگاهي است كه تنها مردان يگانه تاريخ شايسته آن مي‌شوند.»
در آن جلسه آقايان آيت‌الله تسخيري و آقاي ناطق‌نوري نيز حضور داشتند. آيت‌الله تسخيري به آقاي ناطق گفت:«آرزو مي‌كردم ربع (يك‌چهارم) آنچه را رهبر به تيجاني فرمود در حق من مي‌فرمود.» سال‌ها بعد به آيت‌الله تسخيري گفتم:«اين جمله شما را در يكي از كتاب‌هاي خود ذكر كردم.» ايشان نيز تأييد كرد و گفت:«من شهادت مي‌دهم.»
از چه زماني با رهبر معظم انقلاب آشنا شديد؟
من در نوفل‌لوشاتو با امام خميني(ره) ملاقات كردم و پس از آن در روزهاي آغازين پيروزي انقلاب در قم و در منزل داماد حضرت امام(ره) بار ديگر ايشان را زيارت و بعدها چندين مرتبه در جماران با امام ملاقات كردم، اما اولين سابقه آشنايي من با آيت‌الله خامنه‌اي به دوران رياست جمهوري ايشان باز مي‌گردد. در آن زمان دوست صميمي برادرشان، سيد هادي خامنه‌اي كه در آن موقع مسئوليت حجاج را بر عهده داشت، بودم.
اما اگر بخواهيم در باره بيداري اسلامي سخن بگوييم؛ بيداري اسلامي كه با انقلاب اسلامي ايران و بازگشت امام خميني(ره) از فرانسه شروع شد و امروزه مي‌رود تا جهان را فراگيرد، در همان سال‌هاي پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، اين غربي‌ها بودند كه اين جنبش مردمي را «بيداري اسلامي» ناميدند، زيرا پس از اين اتفاق بزرگ بود كه كارگران مسلمان، در اروپا از خواب غفلت بيدار شدند و از كارفرمايان خود خواستند مكان‌هايي را براي نماز خواندن در محل كار براي آنها تدارك ببينند با آنكه مسلمانان حتي در جاده‌ها يا پياده‌روها نيز نماز مي‌خواندند. اين امر باعث شد كه كارشناسان جهاني به اين نتيجه برسند كه امام خميني(ره) زلزله‌اي در جهان به وجود آورد. مردم به طرف حجاب، نماز، معارف اسلامي، اخلاق، عزت‌خواهي و آزادي‌طلبي متمايل شدند و همواره امام خميني(ره) را به عنوان نماد و مثال خود معرفي مي‌كردند، زيرا ايشان بدون استفاده از سلاح و تنها با زبان و سخنان خويش بزرگ‌ترين نظام ستمگر در منطقه را سرنگون كرد و شاه را با چنان فضاحتي از كشور فراري داد. امام خميني(ره) با اين كار صفحه جديدي پيش روي مسلمانان گشود تا درك كنند مي‌توان آزادي و آرزوهاي بزرگ را با غلبه بر تمام ستمگران جهان به دست آورد.
به ياد دارم روزي ياسر عرفات، رئيس سازمان آزادي‌بخش فلسطين، نزد امام(ره) رفت و امام نيز سفارت اسرائيل در ايران را به ايشان تحويل داد، درحالي كه تاكنون هيچ كشور عربي به آنها سفارتخانه نداده است و تنها به در اختيار گذاردن دفتر نمايندگي آنها اكتفا كردند. حضرت امام(ره) با اين كار خود، فلسطين را به عنوان يك كشور شناسايي و معرفي كردند. پس از آن، حضرت امام شعارهايي را مطرح كرد كه اثر خود را بر مسلمانان جهان گذاشت. از جمله اين شعارها مي‌توان به شعار «وحدت امت اسلامي» اشاره كرد. در همان زمان كه در نوفل‌لوشاتو، در روزهاي جمعه براي اقامه نماز خدمت ايشان مي‌رسيديم، همواره بر وحدت اسلامي قبل از هر چيز تأكيد مي‌كردند. تعصبات شيعي يا سني را بايد كنار گذاشت و در برابر دشمنان اسلام يكپارچه ايستاد. شعار ديگر حضرت امام(ره) «انقلاب مستضعفين در برابر مستكبرين جهان» بود. ايشان به مسلمانان فهماند كه مورد ستم و بندگي قرار گرفته‌اند و استكبار جهاني با به تاراج بردن ثروت‌هاي آنان، به دنبال به ذلت كشاندن آنهاست. ايشان به گفته‌هاي خود عمل مي‌كرد. به ياد دارم كه در سال ۱۹۸۱ به شخصي به نام بابي ساندز در ايرلند ظلم و ستم شده بود و پس از باخبر شدن، امام(ره) هيئتي را در حمايت از او به ايرلند فرستاد.
سومين ابتكار حضرت امام(ره)، ايجاد «روز جهاني قدس» بود. قدسي كه در ميان كشورهاي عربي شبه مرده بود، با اين كار يك بار ديگر زنده شد. انتخاب آخرين جمعه از ماه مبارك رمضان براي اين مناسبت، حكمت‌هاي بسيار داشت و امروزه در تمام كشورهاي جهان و حتي امسال در كشور تونس، پرچم اسرائيل و امريكا به آتش كشيده شد. اين درحالي بود كه در گذشته هرگونه تعرض و اهانت به امريكا و اسرائيل در اين كشور ممنوع بود. اين راهپيمايي‌هاي عظيم مردمي در روز جهاني قدس، نمايانگر تأثير بيداري اسلامي بر مسلمانان است.
وقتي به شخصيت رهبر معظم انقلاب، حضرت آيت‌الله خامنه‌اي باز مي‌گرديم، وي را با همان نفس، راه و همان روش‌هاي حضرت امام خميني(ره) مي‌يابيم. امروزه ايشان رهبري را با تمام معاني عام و كامل آن به نمايش گذاشته است و وقتي مردم در ديدار با ايشان در مشهد از ايشان با عنوان رهبر ايران، استقبال مي‌كردند من از ايشان با عنوان «رهبر امت اسلامي» استقبال كردم. اين لقب شايسته و درخور ايشان است. همه دانشمندان و علماي فرزانه اسلام كه اسلام صحيح و قرآني و اسلام بر پايه سنت نبوي را نمايندگي مي‌كنند، بر اين مسئله اتفاق نظر دارند كه رهبري امت اسلامي با اين همه گستردگي و تعدد، تنها در شخصيت حضرت آيت‌الله خامنه‌اي متبلور است.
آقاي دكتر هلباوي، رهبر معظم انقلاب را با عنوان «السيد الامام» مخاطب قرار مي‌دادند و در جواب فلسفه اين عنوان گفتند:«مي‌خواهم تأكيد كنم كه ايشان رهبر همه امت اسلامي است، نه محدود به جمهوري اسلامي ايران.» نظر شما در اين باره چيست؟
دقيقاً همين‌طور است. ما وقتي مي‌گوييم ايشان رهبر امت هستند، نمي‌توانند اين منصب را داشته باشند، مگر آن‌كه «امام» باشند. امام جماعت، كسي است كه نمازگزاران را در تمام حركات و سكناتشان پيشوايي مي‌كند، ولي لفظ امام، معنايي عام‌تر دارد و از الفاظ قرآني است و وقتي مي‌گوييم «امام امت»، معناي عام آن را در نظر مي‌گيريم. امامت بر دو نوع است؛ امامت كبري و امامت صغري و وقتي به كسي لقب امام امت مي‌دهيم، بدين معناست كه در اين دوران كسي هم‌تراز يا برتر از او نيست. امروز مراجع بسياري وجود دارند، اما شخصيت رهبر انقلاب ممتاز است، زيرا دو دوره رياست جمهوري را در كارنامه خود دارد و در عين حال مرجع تقليد صاحب رساله است. همه مراجع از نظر ما محترم هستند، ولي هيچ‌كدام تجربه ايشان را ندارند، مردي كه توانست ميان دين و سياست جمع كند. هيچ‌كدام از مراجع اين فرصت را پيدا نكرده‌اند كه دو دوره رئيس‌جمهور باشند و اين امر باعث شده است تا رهبر انقلاب تجارب گرانسنگ و آموخته‌هاي مهم سياسي را به دست بياورد كه كمتر كسي به آنها دست يافته است، لذا اوست كه مي‌تواند رهبر امت، امام امت و ولي‌فقيه باشد. ما دركنگره بيداري اسلامي سخنان ايشان را شنيديم، سخناني كه به نظر من بايد به عنوان يك سند تاريخي براي امت اسلامي ثبت شود و با آب طلا آنها را نوشت و در جاهاي مختلف نصب كرد. در اين سخنراني، ايشان با آيات قرآن، احاديث نبوي، اشعار تأثيرگذار و نصايح مهم خود، همه را آگاهي بخشيد. امروز ايشان به نام امت اسلامي سخن مي‌گويند نه به نام انقلاب اسلامي ايران يا انقلاب تونس يا مصر، بحرين و ... ايشان از همه مسلمانان، مردم و علماي امت خواست تا در برابر توطئه‌هاي غربي و امپرياليستي بسان سد محكمي بايستند و هرگز در برابر استعمارگران و استبدادگران سر فرود نياورند.
ما به عنوان افرادي كه در تونس به مذهب اهل سنت گرايش پيدا كرده‌ايم، در جواب مخالفان خود، حزب‌الله لبنان را مثال مي‌زديم. حزب‌اللهي كه توانست در سال ۲۰۰۶ نه در برابر اسرائيل كه در برابر همه جهان پيروز شود. همگي مي‌دانيم امريكا، انگليس، فرانسه، آلمان، اسپانيا، ايتاليا و... به دنبال از بين بردن حزب‌الله بودند، ولي حزب‌الله در برابر همه آنها پيروز شد. دبيركل آن با كمال صراحت پيروزي‌هاي حزب‌الله را اولاً لطف خدا و ثانياً حمايت‌هاي ايران و رهبر انقلاب مي‌داند. همين امر باعث شد كه مخالفان ما نزدمان بيايند و اعتراف كنند كه با پيروزي حزب‌الله به حقيقت دست يافتند. خداوند قطعاً كساني را كه دين او را ياري دهند، كمك خواهد كرد. حزب‌الله لبنان با تعداد انگشت‌شمار اعضاي خود، به جايي رسيد كه ما پس از شصت سال تلاش و مجاهدت به آن دست نيافتيم.
به نظر جنابعالي اهل سنت نخواهند گفت كه ايشان رهبر شيعيان است و بيانات و خطاب‌هاي وي به ما ربط ندارد؟ به عبارت ديگر آيا تعصبات مذهبي مذاهب غيرشيعي مانع دريافت پيام‌هاي رهبر معظم انقلاب نمي‌شود؟
در پاسخ‌هاي پيشين خود به اين سؤال جواب دادم و گفتم كه ايشان پيشواي همه امت اسلامي با تمام گستردگي و پراكندگي آن است. شاهد اين مطلب آن است كه اكثر جنبش‌هاي بيداري اسلامي را جنبش‌هاي سني تشكيل مي‌دهند و بيشتر رهبران حاضر در اجلاس از برادران اهل سنت هستند. اين درحالي است كه جنبش‌هاي شيعي نيز وجود دارد، ولي با كمال صراحت بايد گفت، جنبش‌هاي مطرح در ميدان بيداري اسلامي جنبش‌هاي سني همچون مصر، تونس، فلسطين و... هستند. رهبران اين جنبش‌ها به دعوت رهبر معظم انقلاب، پاسخ گفتند و در اجلاس حاضر شدند و براي سلامتي ايشان شعار سر مي‌دادند و اشعاري در وصف ايشان مي‌سرودند. پس نتيجه مي‌گيريم اين شخصيت مختص شيعيان نيست.
آيا اعتقاد به رهبري حضرت آيت‌الله خامنه‌اي به عنوان امام امت اسلامي، فقط در ميان نخبگان اسلامي وجود دارد يا در ميان عموم مردم و به‌خصوص جوانان نيز اين باور وجود دارد؟
من بر اين باورم كه ميان مردم و نخبگان در اين خصوص اختلاف نظري وجود ندارد و اقشار مختلف جوامع عربي و اسلامي، از بيانات ايشان تأثير پذيرفتند خصوصاً كه پيام‌هاي ايشان مختص حوادث اخير نيست. همچنين همه ملت‌ها را مورد خطاب قرار مي‌دهند، هرچند شيعه نباشند. همانند پيام‌هاي تبريكي كه براي ملت تونس ارسال فرمودند. اين روش از آموزه‌هاي قرآن كريم است. آنگاه كه به پيامبر دستور مي‌دهد:«بگو ‌اي مردم! من فرستاده خدا به سوي همه شما هستم.» رهبر معظم انقلاب نيز همان نقش را امروز ايفا مي‌كند و همان رسالت پيامبر اسلام(ص) را كه تمام بشريت را مورد خطاب قرار مي‌دهد، بر عهده دارند. آنگاه كه به مقابله با ستم، استبداد و استكبار دعوت مي‌كند، در واقع همه مردم را به اين راه دعوت كرده است، نه‌تنها شيعيان يا مسلمانان را. از اين‌روست كه همه مردم و نخبگان، رهبر معظم را در اين راه همراهي و تأييد مي‌كنند. ديروز تلويزيون صحنه‌هايي را از گريه مردان و زنان، هنگام شنيدن كلام ايشان پخش كرد. اين صحنه‌ها نشانه آن است كه وي دل‌هاي مردم را مورد خطاب قرار داده است. بيانات ايشان به عنوان بهترين راه‌حل مشكلات پيش روي مسلمانان عصر حاضر است و موج‌سواري امريكا و اسرائيل از اوضاع به وجود آمده را گوشزد مي‌كرد و از به سرقت رفتن انقلاب‌ها از سوي آنها هشدار مي‌داد. و اين مسئله را متذكر شدند كه انقلاب اسلامي ايران نيز چندين مرتبه مورد تهاجم و سرقت قدرت‌هاي بزرگ قرار گرفت، ولي هوشياري ملت ايران و ايستادگي بر پيمان خود با رهبري انقلاب، باعث نقش بر آب شدن نقشه‌هاي آنها شد.
در مقايسه رهبري حضرت آيت‌الله خامنه‌اي به عنوان يك رهبري ديني و معنوي با رهبري ديگر شخصيت‌هاي اسلامي يا احزاب و گروه‌هاي سياسي و غيره، رهبري ايشان را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟
در حقيقت رهبري در اسلام برپايه بيعت مردم با رهبر از روي اختيار بنا نهاده شده است و رهبري نمي‌تواند با زور و اجبار از مردم بيعت بگيرد. حتي امام علي(ع) به عنوان امام اول كه از سوي خداوند و پيامبر به امامت برگزيده شد، به دليل عدم بيعت مردم با ايشان ۲۵ سال خانه‌نشين شد. قرآن نيز به اين حقيقت اشاره مي‌كند كه مؤمنان، خود براي بيعت به محضر رسول‌الله(ص) مي‌رفتند. حضرت آيت‌الله خامنه‌اي نيز هيچ‌گاه ولايت خويش و بيعت مردم را بر آنان تحميل نكرد، چه مردم داخل ايران و چه مردم خارج آن. اين نمونه‌اي عالي از نظريه غيراستبدادي حكومت به شمار مي‌رود. ايشان خود را به مردم عرضه مي‌كند و براي ياري و كمك به آنها اعلام آمادگي مي‌كند، زيرا امروزه حكومتي قدرتمند و باعزت را در اختيار دارد كه كشورهاي غربي از آن حساب مي‌برند و امروز با تكنولوژي‌هاي پيشرفته خود، در بخش نظامي، دنياي ستم را از خود هراسان كرده است. اين‌چنين شخصيتي مستحق بيعت كردن است. من به نوبه خود، همه برادران مسلمان خود اعم از رهبران جنبش‌ها و هواداران آنها را به تبعيت از ايشان و رفتن به زير پرچم اين رهبري حكيم و رشيد دعوت مي‌كنم، زيرا امروزه رهبري در تراز ايشان نداريم و رهبران موجود حتي در داشتن شرايط اوليه رهبري دچار مشكل هستند. همين كنفرانس بيداري اسلامي كه بيش از ۷۰۰ شخصيت از تمام كشورهاي جهان در آن شركت كرده‌اند، بهترين شاهد اين مدعاست.
اما درخصوص برخي از حركت‌هاي اسلامي كه از اين حقيقت احساس خطر كردند يا بر داشته‌هاي خود اصرار مي‌ورزند، بايد گفت كه همواره تاريخ شاهد وجود اين‌گونه مجموعه‌ها بوده است و حتي در زمان پيامبر اسلام(ص) و ائمه(ع) نيز برخي از گروه‌ها داراي سطح پاييني از درك بوده‌اند، اما در هر حال امروزه رهبري عمومي و شامل براي همه امت اسلامي جز در شخصيت رشيد، حكيم، قوي و تواناي حضرت آيت‌الله خامنه‌اي نيست.
رهبر معظم انقلاب در خصوص نظريه حكومت، نظريه «مردم‌سالاري ديني» را مطرح كردند و آن را با دموكراسي غربي متفاوت مي‌دانند. چگونه مردم و مسلمانان مي‌توانند به سطحي از درك برسند كه اين نوع حكومت را درك كنند؟
نظريه حكومت در اسلام، از نظر هريك از مسلمانان مختلف است، ولي مبلغان و طرفداران انديشه دموكراسي غربي در توهم قرار دارند و تنها پوسته‌اي از اسلام را شناخته‌اند. به اين ترتيب، تحت تأثير انديشه غربي، گمان كرده‌اند اسلام آزادي و ديگر حقوق آنان را پايمال مي‌كند. درصورتي كه قضيه برعكس است و اسلام همواره از آزادي و دموكراسي در بالاترين درجات آن حمايت كرده است، ولي در چارچوب قوانين الهي. امام علي(ع) مي‌فرمايند:«بنده انسان‌هاي ديگر نشويد، درحالي كه خداوند شما را آزاده آفريده است.» همين كلام مختصر امام علي(ع) به عنوان دعوت مردم به انقلاب مي‌تواند باشد، زيرا انسان را از قبول استبداد و ذلت‌پذيري نهي مي‌كند. «عزت تنها از آن خداوند و پيامبرش و مؤمنين است»، از اين‌رو مي‌فهميم كه عزت آدمي بر تمام احكام و كارهاي ديگر او مقدم است. اين معنا در ميان كشورهاي اسلامي تنها در ايران محقق شد و تنها اين كشور بود كه بر ضد استكبار جهاني، قيام كرد و در برابر نقشه‌هاي آنان سر فرود نياورده و به همين دليل است كه همه دنيا با اين كشور سر جنگ داشته و همواره آن را تهديد مي‌كنند. ايران اعلام مي‌كند كه كشوري آزاد است و اين حقيقتي انكارناپذير است. آزادي فردي در برابر آزادي يك جامعه قابل مقايسه نيست. عزت و آزادي و استقلال يك ملت، بسيار ارزشمندتر از آزادي فردي است. به عنوان مثال شهروندان تونسي براي گرفتن ويزاي فرانسه مي‌بايست چند ماه دوندگي كنند و پس از صرف مقدار زيادي پول، ممكن است آن را به دست بياورند. اين درحالي است كه شهروندان فرانسوي بدون‌ويزا و گاهي حتي بدون گذرنامه وارد تونس مي‌شوند! آيا اين نمونه ذلت و خواري و به مثابه دشنام به ملت تونس نيست؟ محصولات، ميوه‌ها و غلات تونس را در فرانسه شناختيم. خود من در فرانسه با خرماهاي ممتاز تونس آشنا شدم، ولي تا زماني كه در كشورم بودم از آنها نخورده بودم. آيا اين ذلت نيست كه تلاش‌هاي ملت مسلمان ما براي رفاه ملت‌هاي غربي باشد؟
اين همان حقيقتي است كه رهبر معظم انقلاب، همواره بر درك آن تأكيد مي‌كند و مسلمانان را از زير سلطه رفتن نهي مي‌كند. احساس مسئوليت امت اسلامي و قيام آنان و وحدتشان در راه آزادي و استقلال و رسيدن به مردم‌سالاري اسلامي، خواسته رهبر معظم و همه آزادگان است. البته مستكبران و استبدادگران هيچ‌گاه ملت‌ها را رها نخواهند كرد و همواره به دنبال سلطه بر آنها خواهند بود.
حضرت آقا در سخنراني اخير خود فرمودند:«تبسم و كمك‌هاي ابرقدرت‌ها شما را گول نزند، زيرا از پس آنها اشغالگري و سلطه‌طلبي و استعمار خواهد آمد.» پس آزادي و دموكراسي اسلامي، با آزادي و دموكراسي غربي كه بر پايه فساد اخلاقي بنا نهاده شده متفاوت است. اسلام همواره بر اخلاق محوري تأكيد مي‌كند نه آزادي هم‌جنس‌بازي. از نظر اسلام حتي پيامبر(ص) هم حق سيطره بر مسلمانان يا تندخويي با آنان را ندارد. «لَّسْتَ عَلَيْهِم بِمُصَيْطِرٍ»(۱) «وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ»(۲). پس آزادي و دموكراسي اسلامي در چارچوب حدود الهي است كه از نظر عقلا نيز مورد تأييد است و بر محور اخلاق مي‌چرخد. همان اصلي، كه از سوي همه پيروان اديان آسماني قبول، واقع شده است.
البته غربي‌ها و تشكيلات جهاني صهيونيستي و فراماسونري جهاني، به دنبال به فساد كشاندن بشريت هستند و با رواج قمار، زنا، مواد مخدر، شراب و ديگر ابزار فساد، مردم را به سوي آن مي‌كشانند. در طرف مقابل رهبر معظم انقلاب است كه همواره مردم را به آموزه‌هاي قرآني دعوت مي‌كند و در آغاز سخنراني خود آيه «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ»(۳) را قرائت فرمودند كه اين آيات تنها پيامبر را مورد خطاب قرار نداده‌اند بلكه همه امت را مخاطب قرار داده است. آن زمان كه مسلمانان كتاب خدا را ترك كنند، راه را گم خواهند كرد و رهبر معظم انقلاب مي‌خواهند ما را به قانون اساسي اسلام كه همان قرآن است، بازگردانند.
اقبال عمومي از «مردم‌سالاري اسلامي» را چگونه مي‌بينيد؟
خداوند در قرآن مي‌فرمايد:«و تعداد اندكي از بندگان من شكرگزارند»، از اين‌رو اكثر مردم هدايت‌پذير نيستند و گاه از چهارپايان هم پست‌ترند. ما به دنبال اتحاد ميان اقليت باقيمانده مردم هستيم، زيرا بر اين باوريم همين اقليت در صورت اتحاد بر تمام قدرت‌هاي خارجي پيروز خواهند شد، چون خداوند از كساني كه ايمان آورده‌اند حمايت و دفاع مي‌كند و اما ديگر مردمان كه در اين خط نيستند و بر ضد دين عمل مي‌كنند، همان هيزم آتش دوزخ خواهند بود. مسئله اكثريت ناشكر، در هر جا و هر زماني بوده است، چه در تونس ما و چه در ليبي و حتي در خود ايران نيز شاهد منافقيني بوديم كه شبانه‌روز در راه سقوط حكومت اسلامي با آن مبارزه مي‌كردند.
ما به دنبال وحدت اقليت مؤمن و نخبگان جامعه هستيم، زيرا هنوز با هم يكپارچه نشده‌اند و در صورت وقوع اين مهم، دستاوردهاي عظيمي در پي خواهد داشت.
انگيزه‌ مردم در به راه انداختن اين انقلاب‌ها چه بود؟ آيا انگيزه‌هاي اسلامي داشتند يا انگيزه‌هاي انساني؟ و احساس تحقيري را كه به آن اشاره فرموديد و در سخنان رهبر معظم انقلاب نيز شنيده شد، مي‌توان جزو انگيزه‌هاي اسلامي دانست يا انگيزه‌هاي انساني؟
از نظر من، همان‌گونه كه آقاي دكتر ابراهيم جعفري در سخنراني اخير خود بدان اشاره كرد، فرقي ميان اسلام و انسان قائل نيستم. اصول اسلامي همان اصول انساني است، زيرا فطرت انساني يك فطرت الهي است و همه احكام قرآن، احكامي انساني هستند، از اين‌رو اسلامي كه در شعارهاي انقلابيون شنيده مي‌شود، همان شعارهاي انساني است.
كرامت، شهامت، عدالت، مساوات، برادري و مهرباني همگي گزاره‌هاي اسلامي هستند، در عين حالي كه انساني هم هستند، ولي اين انسان‌ها هستند كه نگاه‌هاي متفاوتي نسبت به اين مفاهيم دارند. انتخاب روز جمعه به عنوان زمان حركت انقلابي مردم، درحالي كه اين روز يك نماد اسلامي است، بر اين حقيقت دلالت مي‌كند كه اين جنبش‌ها ماهيت اسلامي داشته‌اند. شعارهاي تكبير و سجده شكر كردن انقلابيون بر خاك مناطق آزاده شده پس از ورود، همگي نشان‌دهنده رسوخ اسلام در دل و جان مردم و انقلابيون است. اين همان حقيقتي است كه از آن به «بيداري اسلامي» تعبير مي‌شود و ماهيت اين انقلاب‌ها، اسلامي است.
امروزه شاهد جنگ ميان غرب و اسلام هستيم كه از يازدهم سپتامبر شدت گرفت و مسلمانان را به عنوان انسان‌هاي تروريست‌ معرفي كردند. اين جنگ همواره ادامه خواهد يافت، تا زماني كه اسلام عليه ظلم و كفر به پيروزي برسد. وعده الهي است كه قطعاً محقق خواهد شد. در اين راه وظيفه ما مسلمانان صبر و بردباري، حكمت، آمادگي نظامي و. . . است. ايران اسلامي با آمادگي دفاعي خود به دستورات قرآن عمل كرده و قطعاً در آينده پيروز خواهد بود.


پي‌نوشت‌ها:
(۱) قرآن كريم، سوره غاشيه، آيه ۲۲
(۲) قرآن كريم، سوره آل‌عمران، آيه ۱۵۹
(۳)«اي پيامبر! تقواي الهي پيشه كن و از كافران اطاعت مكن»؛ قرآن كريم، سوره احزاب، آيه يك

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار