متولد سال ۱۳۴۲ در شهر تهران است. داراي مدرك فوق ليسانس معماري، فوق ليسانس مديريت بوده وسابقههاي متعددي از جمله: عضويت در كميته انقلاب اسلامي و سپاه پاسداران از سال ۱۳۵۷، عضويت و فرماندهي يگانهاي مختلف سپاه پاسداران در مناطق عملياتي، معاون امور مناطق شهرداري تهران، رئيس فدراسيون تيراندازي، رئيس سازمان نظام مهندسي ساختمان كشور وسرپرست وزارت كشور در دولت نهم را در كارنامه او ميبينيم.
تحليل شمااز مرحله اول انتخابات مجلس شوراي اسلامي چيست؟
اين دوره اولين انتخاباتي بود كه مردم به طور ليستي راي ندادند و هيچ ليستي غالب نبود. انتخابات مجلس نهم اولين انتخاباتي بود كه مردم گزينش كردند، تك تك نامزدها را مدنظر قرار دادند كه نتيجه انتخابات تائيد كننده اين مطلب است. اين انتخابات با دقت بيش از پيش مردم برگزار شد و بررسي نتيجه اوليه انتخابات نشانگر اين مطلب است كه مردم در انتخاب كانديداي اصلح نه تنها به سوابق افراد بلكه به عملكرد آنها در مجلس و ساير مسئوليتها توجه كردهاند. با مشاهده آراء مردمي مشخص شد تفكر اصولگرايي بر ساير تفكرها پيروز شد چراكه افراد راه يافته به مجلس و نامزدهايي كه به دور دوم انتخابات راه پيدا كردهاند اكثرا اصولگراها هستند. طبق تجربه مرحله دوم انتخابات بسيار پرشورتر برگزار ميشود. مردم در دور دوم انتخابات نيز با حضور شكوهمند خود به همين رويكرد راي دهند البته بايد به اين حقيقت اذعان كرد كه آراء مردمي متضمن صلاح مملكت است و بايد از آن تمكين كرد.
حضور افراد متعدد با سليقههاي مختلف در انتخابات شرايط حضور افراد بيشتري را در اين رقابت سياسي فراهم كرد به نحوي كه اين تنوع گروههاي سياسي مردم را نيز بيش از پيش براي حضور در انتخابات ترغيب و اين رقابت همراه با رفاقت تنور انتخابات را گرمتر كرد.
جهتگيري مردم در راستاي تقويت گفتمان اصولگريي نشان داد كه مطالبات مردم سمت و سويي دارد و از همه مهم تر اينكه حضور باشكوه مردم در اين دوره از انتخابات فارغ از جهت گيريهاي جناحي مويد اين واقعيت بود كه تبليغات سوء و فشارهاي سياسي و اقتصادي تاثيري بر مردم نداشته است بلكه منجر به هم افزايي بيش از پيش آنها شده است.
پيشنهاد جبهه پايداري شما راملزم به حضور درعرصه رقابتهاي انتخاباتي كردياآنكه دلايل ديگري را بايد براي آن برشمرد؟
خداراشاكريم توفيق داد مابه اين راه وارد بشويم وما ازحيث انجام وظيفه وتكليف ورود پيداكرديم. خوب شرايط عمومي كشورهم شرايط حساس ومهمي بود البته اصراربيش از حد دوستان مارو به فكر وا داشت. ماروي اين موضوع بيشتر فكر كرديم وهراس داشتيم كه نكند مابه وظيفه خود عمل نكرده باشيم. همانطور كه پيش بيني ميشداصولگرايان در اين مرحله با سليقههاي مختلفي به عرصه انتخابات ورود پيدا كردند والبته برداشت اين بود كه يك وفاق وهم افزايي حداكثري را بتوانيم دردل جريان اصولگرايي ايجاد كنيم. هرچندكه بسياري از دوستان براين موضوع بارها تأكيد داشتند. باتوجه به اينكه مطالبه اصولگرايي درچهارچوب مطالبه تامين نيازهاي مردم بودونياز است كه مجلس ما از جهت مديريتي، تخصصي واجرايي تقويت بشود بسياري از دوستان وازجمله بنده احساس تكليف كرديم كه در صحنه حضورپيدا كنيم. هرچه ما به زمان برگزاري انتخابات در مرحله اول وپس از آن در مرحله دوم نزديكتر شديم درخواستهاي براي حضور ما در انتخابات بيشترشد. دوستاني كه عرض ميكنم شامل جبهه پايداري، دانشجويان وهمكاران بوده است كه تمايل زيادي داشتند جبهه پايداري ليست كامل وجامعي را در انتخابات ارائه دهد. جبهه پايداري به عنوان محوريترين واولين گروهي است كه اين موضوع را تقاضا كرد. بعد از آن جبهه متحد اصولگرايي قبل از آنكه اسامي ليست مشخص شود اين دعوت را از بنده بهعمل آوردولي ظاهراً در مراحل بعدي نتوانستند به جمع بندي برسند.
چرا جبهه متحد براي درج اسم شما درليست مطبوعشان به جمع بندي نرسيدند؟
بدليل اينكه جبهه متحد بيشتر به شكل سهامي باافراد برخورد شد. ابتدا اينگونه هدف گذاري نشده بود كه ليست اين جبهه افرادي غير از آنچه برخي گروهها پيشنهاد ميدهند باشد. همين روند باعث شد كه اين جبهه نتوانست روي شعائري كه در ابتداي كار داده بودند اتفاق نظر ايجاد كنند. به همين دليل هركسي سهم خودش را براي ليست معرفي كرد و طبيعتا اينجا ديگر جايي براي سنجش و وزن كشي حقيقي افراد شايسته نميماند.
تعريف شما از جبهه پايداري چيست؟
برداشت من اين است كه يك گفتمان خالص و ولايت مدار درجمع اين دوستان وجود دارد، جنبههاي ارزشي دوستان برساير وجوه شخصيتي اعضاي اين جبهه چربش دارد وهمين باعث شد كه بنده در قالب جبهه پايداري به عرصه انتخابات وارد شوم. من اساس اين جريان را مثبت و مفيد ميدانم. هر چقدر جريان انقلاب جلوتر ميرود، خالصسازيها و ريزشها و رويشها بيشتر ميشود، بنابراين نبايد احساس كنيم كه ساختار تشكيلاتي مسئلهاي با ثبات و غير قابل تغيير است. يك بخش عمدهاي از اين جريان شامل افراد و نخبگاني بود كه در واقع جريان قبلي يا گفتمان دولت جديد را شكل داده بودند و با به وجود آمدن جريان فتنه و انحرافي شكل گرفتند و توانستند مجدداً خود را پيدا كنند اين گونه جريانات يك نويد و اميدواري براي حس زنده بودن جريان انقلاب است. اميدوارم اين جريان بتواند يك تاثير عميق را در پيشرفت هر چه بيشتر انقلاب داشته باشد.
بسياري سعي دارند كه اختلافات دو جبهه متحد وپايداري را عميق القا كنند، با يك ديد واقع بينانه چه نگاهي به دودستگي اين دوگروه درفضاي موجود داريد؟
دوجبهه پايداري ومتحد به رغم برخي از اختلافات سطحي دراصول ومباني مشترك هستند ولذا ميشود گفت هر دو از يك ريشه و بستر هستند. تفكيك كردن اين دودسته كار درستي نيست و اصالتا بنده اين ديدگاه راقبول ندارم.
يكي ازمعيارهايي كه مقام معظم رهبري درآستانه هر انتخاباتي مطرح ميكند بحث رعايت اخلاق انتخاباتي است، شاخصههايي كه امروز جريان اصولگرايي توجهي به آن ندارد. چرا بايد فضاي رقابت اصولگرايان اينگونه دستخوش تخريب و توهين باشد؟
پيامبر (ص)براي مكارم اخلاق مبعوث شد. اينكه ميبينيم اينگونه بداخلاقيهاي پردامنه فضاي انتخابات را پر كرده است ناشي از ضعفهاي فردي هست كه تعميم پيدا ميكند به مسائل اجتماعي. اگراين بداخلاقيها وجود نداشت وهمه مقيد به رعايت اصول ومباني اخلاق اسلامي بودند ما اين مشكلات را امروز درجامعه مشاهده نميكرديم. غفلت از حقيقت فطري انساني واسلامي است كه مارا در اين عرصه به انحراف ميبرد. بنده احساس ميكنم كساني كه اين بداخلاقيها را رايج ميكنند، يابهتر بگوييم نطفه گذاري ميكنند را نميشود اصولگرا دانست. اينها طرفدار حقيقي اصولگرايي نيستند اينها سعي دارند اين بداخلاقيها را رايج كنند واز اين طريق به اصولگرايي(چه از نوع پايداري وچه از نوع متحدش)ضربه بزنند. پس بايداصولگرايان ما توجه بكنند كه اولا ريشه اين بداخلاقيها از كجاست، چه كساني به اين موضوع دامن ميزنند وچه كساني از اين موضوع بهره برداري ميكنند. اساساً بخش عمده مشكلاتي كه در جامعه اسلامي ما وجود دارد ناشي از ضعف اخلاق است كه از پيشرفت اهداف جلوگيري ميكند، اما بايد گفت هر كجا ما به اخلاق پايبند بوديم چه اخلاق فردي و سياسي و چه اخلاق اجتماعي و اقتصادي و خانوادهاي، موفق بوديم.
اين بياخلاقيها از طرف همه جناحها ممكن است بروز پيدا كند؛ البته اگر ما اين ضعف اخلاق را نداشتيم اين مشكلات در جامعه ما نبود؛ مسئله اخلاق بايد با توجه، توسل و توكل تقويت شود. بايد به اصول و مباني اسلامي و انساني و شيعي توجه كنيم، اين در حالي است كه به اين موضوعات كمتر توجه ميشود. گاهي اوقات تصور ميكنيم با بداخلاقي و بدرفتاري و تخريب بهتر ميتوانيم خودمان را اثبات كنيم. اگر اينهمه ما به تخريب همديگر نميپرداختيم امروز شاهد پيشرفتهاي بيشتري نسبت به آنچه دست يافته ايم بوديم.
بسياري معتقدند باتوجه به تشتتآرا مندرج كنوني، درفضاي رقابتي اصولگرايان، مجلس نهم مجلسي پرتنش و پرالتهاب خواهد بود نظر شما دراين باره چيست؟
من اينطوري نميبينم. فكر ميكنم اين نگاه و نگرش درست باشد. توصيه هم ميكنم كه رسانه براساس رسالت رسانهاي خود درجهت تقويت اصولگرايان مجلس وگفتمان حاكم برآن وهمچنين ايجاد يك هم افزايي عمل بشود.
خب عملا برخي از چهرههاي اصولگرا هستند كه فضاي تخريب وبداخلاقي را رايج ميكنند؟
خوب ما نبايد به بداخلاقيهاي ديگران دامن بزنيم مثل صداوسيما كه حاشيهها رامثلاً درعرصه ورزش دامن ميزند ويك كار قبيح وزشتي را بارها نشان ميدهد. اين كارهم قبح موضوع را ميريزد وهم يك حركت غير اخلاقي راهم اشاعه ميبخشد. مابراساس رسالت خود كه نقش هدايت گرايانه است بايد عمل كنيم. درجهت هم گرايي وهم افزايي نيروهاي ارزشي وولايتمدار برآييم.
البته همانطور كه عرض كردم اين اختلافات حداقل است، جبهه متحد و جبهه پايداري حداقل اختلافها را با هم دارند. اينكه يك فرد يا افرادي در دو طرف اين را تشديد ميكنند به معناي اختلاف دو جريان نيست. شما حداقل ممكن اختلاف را بين آيت الله مهدوي كني و آيت الله مصباح ميبينيد.
متأسفانه برخي رسانههاي ما هم در زمين دشمن بازي ميكنند، ما بايد حداقلي به اين اختلافات بپردازيم. اگر به طور دائم اين اصول و مباني را متذكر شويم اين انحرافات اصلاح ميشود، ولي اگر به آن دامن بزنيم، اوضاع بدتر ميگردد. به هر حال ما بايد گاهي جهت گيريهاي خود را اصلاح كنيم؛ علاوه بر فراجناحي بايد نگاهي نو و توام با شناخت از نيازهاي جامعه و تحول گرا بر اساس اصول داشته باشيم، ما مدام ميگوييم وحدت شكني در حال وقوع است، در صورتي كه اين گونه رفتارهاي ما موجب وحدت شكني ميشود.
بايستههاي مجلس نهم را چه ميدانيد؟
مجلس آينده با توجه به تجربه هايي كه در زمينههاي مختلف كسب كرده است و با اشراف بر كاستيهاي موجود در بخش اقتصادي و تهديدهاي بينالمللي و همچنين فرصتهاي موجود نقش مؤثري در راستاي پيادهسازي آرمانها و اهداف انقلاب در تامين رفاه و امنيت هر چه بيشتر مردم دارد و اميدوارم شاهد اين دستاوردها باشيم.
بسياري از كانديداي انتخابات مجلس درتهران حرف از تغيير رياست آينده مجلس به ميان ميآورند نظرشما دراين رابطه چيست؟
در حال حاضر براي نظر دادن در مورد رياست مجلس نهم زود است چراكه ما افراد باتجربهاي كه سابقه كلان مديريت در قوه مقننه و ساير قوا را دارا هستند كم نداريم. بروز تغيير در رياست مجلس ميتواند جنبههاي مثبت زيادي را به دنبال داشته باشد و رويكرد جبهه پايداري در اين خصوص رياست آقاي حداد عادل بر مجلس نهم است.
باتوجه به استقبال خوب جامعه نسبت به كانديداي ليست جبهه پايداري، ميزان راي آوري وموفقيت اين جبهه رادر دور دوم انتخابات چگونه ارزيابي ميكنيد؟
بنده فكر ميكنم باتوجه به اينكه گفتمان جبهه پايداري گفتمان جوان و نوظهوري است ميتواند همانطور كه در دور اول انتخابات توجه ويژه رابه خود جمع كند در دور دوم هم همينگونه باشد. اين جبهه به دليل اينكه توجه به اخلاق وارزشهاي انقلابي را بيشتر رعايت كرده ودرجه اخلاص بيشتري را در انتخاب افراد منسوب درليست خود داشته در مرحله دوم هم ان شااللهموفق تر باشد.
ما تبليغات جبهه پايداري را در دور دوم انتخابات كم رمق و بيروح ميبينيم اين باعث نميشود كه كانديداهاي اين جبهه برخلاف دور اول انتخابات مورد اقبال قرار نگيرند و شكست بخورند؟
مردم همانگونه كه در دور اول انتخابات هوشمندانه وآگاهانه كانديداي خودرا انتخاب كردند درهمين دوره هم قطعا اينگونه عمل خواهند كرد. تبليغات زيادي يا جمع كردن افراد نامتجانس وناهمگون در يك فرايند انتخاباتي خود موجب ريزش آرا ميشود كما اينكه اين موضوع خودش را در دور اول انتخابات نشان داده واثبات شده است. من فكر ميكنم ما نبايد در تبليغات زياده روي كنيم واين خودش يك ضدتبليغ اساسي بحساب ميآيد و آفتزاست.