میانگین سنی بالا یکی از عمده انتقادهای وارده به تیم ملی و کادرفنی آن طی سالهای اخیر بوده است. انتقادی که قلعهنویی در بازگشت دوباره به نیمکت تیمملی نشان داد به آن بیاعتنا نیست، بهطوریکه در دو بازی اخیر تیمملی، شاهد عدم دعوت از نفراتی، چون امید ابراهیمی، کریم انصاریفرد و حاجصفی بودیم، اما مهمتر آنکه سرمربی تیم ملی از جوانانی، چون حزباوی، هردانی، قربانی و آزادی دعوت به عمل آورده و به آنها میدان داده است. این بیشک میتواند استارت جدی برای جوانگرایی و همچنین بزرگترین دستاورد قلعهنویی در تیم ملی فوتبال ایران باشد. البته به شرط آنکه اصول و قواعد جوانگرایی بهطور کامل و جامع رعایت شود تا نتیجه رضایتبخش باشد.
تردیدی نیست که این اتفاق دیر یا زود باید رخ میداد و پا به سن گذاشتههای تیم ملی باید هرچه زودتر جای خود را به جوانترها میدادند. اتفاقی که استارت آن در دیدار رفت و برگشت مقابل ترکمنستان در مرحله گروهی انتخابی جامجهانی رخ داد، اما همانطور که سرمربی تیمملی نیز بارها بدان تأکید کرده، روند جوانگرایی در تیم ملی باید با شیبی ملایم و متناسب رخ دهد تا نتیجه عکس آنچه که انتظار میرود، نباشد. نسل فعلی تیمملی نفراتی هستند که سالهاست در کنار هم بازی میکنند و آشنایی کاملی به سبک و سیاق بازی یکدیگر دارند و با یکی، دو جلسه تمرین یا اردویی کوتاهمدت میتوانند به هماهنگی کامل برسند، اما با اضافه شدن نفرات جدید و جوانتر قاعدتاً از میزان هماهنگی تیم کاسته میشود. مسئلهای که در مصاف با ترکمنستان به وضوح و با اضافه شدن نفرات جوان به ترکیب تیم دیده شد. حتی در بازی دور رفت که با نتیجه پرگل در آزادی به پایان رسید.
صدالبته که این مسئله کاملاً طبیعی است و نفرات تازهوارد و جوانترهای تیم نیاز به زمان دارند برای رسیدن به هماهنگی لازم، اما کادرفنی نیز باید برنامهویژهای در این راستا داشته باشد تا عدم هماهنگی بین جوانترهای کمتجربه تیم با سایر نفرات در مصافهای مهم، کار دست تیم ملی ندهد. فوتبال ایران استعدادهای بالقوه زیادی دارد و به همین دلیل هم تردیدی نیست که تکتک جوانترهای دعوت شده به تیم ملی میتوانند زودتر از حد تصور جای مهرههای باتجربه تیم را بگیرند. اما این اتفاق مستلزم برگزاری تمرینات و اردوهای متعدد جهت ایجاد هماهنگی لازم بین نفرات کمتجربه و باتجربه تیم است. نسل جوان تیم ملی نیاز به فرصت و زمان دارد، فرصتی که سرمربی تیم ملی در دو بازی اخیر ایجاد کرد و حالا تنها میماند فاکتور زمان و البته برنامهای که برای ایجاد هماهنگی لازم بین نفرات تیم باید ریخته شود.
هرچند که تشریفاتی بودن بازی با ازبکستان و هنگکنگ به دلیل مسجل شدن صعود تیمملی به مرحله بعدی انتخابی جامجهانی فرصت خوبی برای ایجاد هماهنگی بین جوانترهای تیم با سایر نفرات است، اما بدون تردید این دو بازی به تنهایی کافی نیست و قلعهنویی باید اردوهای تمرینی و بازیهای تدارکاتی بیشتری را برای ایجاد هماهنگی لازم بین نفرات تیمش در نظر بگیرد تا جوانترهایی که فرصت پوشیدن پیراهن مقدس تیمملی نصیبشان شده بتوانند خود را با شرایط جدید وفق داده و در ترکیب تیم جا افتاده و با کنار زدن باتجربههای تیم کمکم خود را به عنوان مهرههای اصلی معرفی کنند.
تغییر نسل و جوانگرایی کار سادهای نیست و عمده مربیان ایرانی از گام برداشتن در این مسیر سرباز میزنند، چراکه ریسک آن بالاست، اما حالا که قلعهنویی در این مسیر قدم برداشته انتظار میرود در این راستا برنامه داشته باشد و با توجه ویژه به اصول و قواعد این تصمیم مهم، انقلابی در فوتبال ایران ایجاد کند، در غیر این صورت شکی نیست که نه فقط شخص قلعهنویی که با هدف ثواب کردن دست به جوانگرایی زده کباب میشود که نسل جوان هم آسیبی جدی خواهد دید.