جوان آنلاین: در روزهایی که بر ما میگذرد، از چهل و پنجمین سالروز تشکیل کمیتههای انقلاب اسلامی عبور میکنیم. با این همه خوانش تاریخچه و کارنامه این نهاد، مرور بخشی از سرگذشت نظام جمهوری اسلامی است و ما را با قسمتی از فراز و نشیبهای آن آشنا میسازد. در مقال پیآمده و به مدد پارهای روایتها و تحلیلها به بازنمایی این موضوع پرداختهایم. امید آنکه تاریخ پژوهان و عموم علاقهمندان را مفید و مقبول آید.
با سربازان انقلاب همکاری و با کارشکنیها مقابله کنید
ضرورت حفظ نظم و امنیت در پی براندازی حکومت پهلوی و آغاز حیات نظام اسلامی امری بود که کسی در آن تردید نداشت. هم از این روی ایجاد نهادی که متولی و مدیر این فرآیند باشد، ناگزیر مینمود. بسا تحلیلگران بر این باورند که پیام ۲۳ بهمن ۱۳۵۷ امامخمینی به نوعی بسترساز و نیز شرح وظایف کمیتههای انقلاب اسلامی در آن دوران خطیر قلمداد میشود. در این متن تاریخی میخوانیم:
«ملت معظم ایران، اهالی سلحشور تهران
در این موقع که پیروزی نهایی ملت عزیز نزدیک است، لازم است به تذکرات زیر، به طور تکلیف شرعی الهی و تعهد ملی توجه کنند. متخلف از آن مخالف خداوند تعالی و خائن به کشور و نهضت اسلامی است.
۱- اکنون که دستگاه دیکتاتوری و ستمکاری برچیده شد، باید از هر نوع خرابکاری و چپاول و آتشسوزی و ظلم احتراز شود و بر عموم است که از اینگونه اعمال غیراسلامی و غیرانسانی به شدت جلوگیری کنند. آنان که دست به این اعمال وحشیانه میزنند، خائن به مملکت و مخالف نهضت اسلامی هستند.
۲- باید ملت تا برقراری نظم از طرف دولت موقت، نظارت در حفظ مراکز عمومی از قبیل وزارتخانهها و بانکها و دیگر مراکز دولتی و ملی بنمایند و اموال ملت را نگذارند هدر برود. ملت عزیز! نگذارند بدخواهان منعکس کنند که با به هم خوردن رژیم فاسد، هرج و مرج و خرابکاری جای آن را گرفته است.
۳- به فرصت طلبانی که میخواهند با ماسک انقلابی از رژیم منقرض پشتیبانی کنند و نهضت را بدنام کنند، مهلت فعالیت ندهید و ملت مسلمان باید ابتکار را به دست بگیرد.
۴- مأمورینی که از طرف جناب آقای نخست وزیر اسلامی مأموریت دارند، سربازان انقلابند و باید با آنان همکاری کنید و اگر مخالفان مردم مسلمان خواستند کارشکنی کنند از آنها جلوگیری کنید.
۵- لازم است مردم هر چه زودتر از خیابانها به مساجد و مراکز اجتماع بروند و به فرموده علمای اعلام و خطبای محترم گوش دهند و بر علمای اعلام و خطبای بلاد است که به مساجد و مراکز عمومی تشریف برده و مردم را دعوت به صلاح و سداد کنند و از اعمال خلاف شرع و خلاف مسیر نهضت به شدت جلوگیری کنند و با بیانی رسا مردم را از هرج و مرج و خرابکاری باز دارند و حکم شارع مقدس را ابلاغ کنند.
۶- اکنون که قوای انتظامی از قبیل ارتش و ژاندارمری و شهربانی به ملت پیوستهاند، بر عموم ملت لازم است که به هیچ وجه تعرض به آنان نکنند و آنان را، چون برادر نگهداری کنند و بر علمای اعلام است که مردم را ارشاد کنند و از قوای انتظامی که تحت لوای حکومت اسلامی آمدهاند، حمایت کنند. والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.
روحالله الموسوی الخمینی
«۵۷ / ۱۱ / ۲۳
مجتهدی والا در قامت نخستین رئیس کمیتهها
امامخمینی در انتخاب نخستین رئیس کمیتههای انقلاب اسلامی و با مشورت شهید آیتالله مرتضی مطهری از انتخاب حجتالاسلام حسن لاهوتی منصرف گشت و حکم را به نام آیتالله محمدرضا مهدویکنی صادر کرد. با عنایت به نفوذ سرپرست این نهاد نوتأسیس در میان علما و روحانیون سراسر کشور و به ویژه شهر تهران، کمیتهها در گذر زمان رو به انسجام و همگرایی هرچه بیشتر رفتند. آیتالله مهدوی سالها بعد و در ۲۱ بهمن ۱۳۹۱، در دیدار با فرماندهان و نیروهای سابق کمیته انقلاب اسلامی در دانشگاه امام صادق (ع) اظهار داشت:
«کمیتههای انقلاب اسلامی، اولین گروههای انقلابی و انتظامی بودند که به طور خودجوش تشکیل شدند و امامخمینی با روشنبینی که داشتند، فرمودند: کمیتهها و کسانی که سلاح به دست گرفتهاند، در مساجد و غیر از آن تحت نظر علمای اسلام فعالیت خود را شروع کنند. تشکیل کمیته و پیشگیری از بسیاری اتفاقات، یکی از معجزات امام بود و اگر ایشان کمیتههای موقت انقلاب را تشکیل نمیدادند، مملکت به آشوب کشیده میشد. کمیتهها یک نیروی مردمی بودند. من به سپاه احترام میگذارم، اما خود سپاه نیز مولود همین کمیته بود. در همین روزهای آخر بهمنماه بود که امام دستور دادند کمیتهها باید فرمانده داشته باشند. شهید آیتالله مطهری در جلسهای پرسیدند چه کسی حاضر است تا مسئولیت کمیتهها را بر عهده بگیرد؟ کسانی که حضور داشتند، گفتند ما گرفتاریم و نمیتوانیم! من گفتم حرفی ندارم، اما به شرطی قبول میکنم که کمکم کنید، آنها هم گفتند کمک میکنیم، اما بعدش خبری از کمک نشد! پس از آغاز کار ما، یک عده با کمیته مخالفت میکردند، آنها به دنبال انحلال این نهاد بودند. ما به همراه جمعی از روحانیون تهران، خدمت امام رفتیم و گفتیم مصلحت نیست که کمیته از میان برود و امام نیز دستور دادند که کمیتهها کماکان باقی بمانند و به خدمت ادامه دهند. کمیته نیروی مهمی بود و در اوایل انقلاب اغلب خانههای تیمی را بچههای این نهاد کشف کردند. زمانی که آقای ناطق نوری وزیر کشور شده بودند، آمدند و گفتند، چون بچههای کمیته آموزش ندیدهاند، باید در رأس هر تیم یک فرد سپاهی بگذاریم! من پیش امام گفتم با این موضوع مخالفم، اما هرچه شما بفرمایید سمعاً و طاعتاً انجام میدهم. بنده از ابتدا روشم همین بوده که تابع رهبری باشم ولو خلاف میلم باشد. معنای رهبری نیز همین است. اینکه بنده خودم عقلم میرسد و بخواهم براساس آن نظر خود را مانع از انجام نظر رهبری قرار دهم، بیخود است. ممکن است نظر بدهیم، اما مخالفت با رهبری به هر نحوی مخالفت با یک نظام ولایی و اسلامی است. در همان جلسه من خدمت امام عرض کردم که معتقد نیستم کمیتهایها زیرنظر سپاهیها قرار بگیرند، چون اگر یکی را بالای سر آنها بگذارند، روحیهشان تضعیف میشود. ما مخلص سپاه هم هستیم، اما نیروها را نباید تضعیف کرد. این کار انجام نشد تا اینکه بعد از من آقای فلاحیان آمدند و منتهی شد به ادغام کمیته در نیروی انتظامی. بارها خدمت همکاران سابقم در کمیته عرض کردهام من با شما برادران بودم، اما مفهومش این نیست که هر کاری شما کردید، یا هر کاری که من انجام دادهام، درست بوده است، با این حال شما بودید که پادگانها را حفظ کردید، از روی اخلاص آمدید و این هم به قصد سردار و سپهبد شدن نبود، بلکه تنها میخواستید نظام و انقلاب را حفظ کنید. شما فداکاریهای بسیاری کردهاید و روزهای سختی را گذراندهاید، اما مراقب باشید زحماتی را که کشیدهاید، حرام نکنید! مبادا بیمهریهایی که در حق شما شده است، موجب شود که با انقلاب قهر کنید، این انقلاب بود که به ما حیات داد. اگر این انقلاب نبود، شما امروز سردار نمیشدید. زمانی که همین دانشگاه امامصادق (ع) برای دانشگاه هاروارد بود، ما جرئت نمیکردیم حتی به داخل دانشگاه نگاه کنیم، ولی امروز من رئیس این دانشگاه شدهام. همه اینها از برکت انقلاب بود. من هیچ وقت حتی فکر نکردم که طلبی از انقلاب داشته باشم، شما هم همینطور باشید....»
کمیتههای انقلاب نهادی برای رسیدگی به مشکلات مردم
با توجه به اینکه کمیتهها نخستین نهاد برآمده از انقلاب اسلامی به شمار میرفتند، در بسیاری از مسائل و مشکلات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مورد مراجعه مردم قرار میگرفتند. میتوان ادعا کرد که این ارگان انتظامی و امنیتی، وظیفه برخی از نهادهای دولتی را نیز بر عهده گرفته بود. مرتضی الویری از فعالان کمیته در بدو فعالیتهای آن چنین روایت کرده است:
«در همین زمان [بهمن ۵۷]، گروهکهایی مثل چریکهای فدایی خلق و سازمان مجاهدین خلق از شلوغی مملکت سوءاستفاده و مقدار زیادی اسلحه در خانههای تیمیشان انبار کردند. حتی وقتی که امام دستور دادند مردم اسلحهها را به مساجد تحویل بدهند، این گروهکها به جای آنکه اسلحهشان را به مساجد تحویل دهند، مقری ساختند و اسلحههای مردم را تحویل گرفتند و انبار کردند! این وضع چنان ما را نگران ساخت که بهاتفاق آقای بهزاد نبوی نامهای تهیه کرده، به آقای مطهری دادیم و خواستیم که ایشان آن را به دست امام برسانند. در نامه قید کرده بودیم که روال شکلگیری فعلی کمیتهها، بسیار ناهماهنگ است و هیچ تشکل سازماندهی شده وجود ندارد. اینک گروهکهای مختلف مسلح شدهاند و این احتمال میرود که در آیندهای نه چندان دور کشور دچار جنگ داخلی شود! بنابراین به امام پیشنهاد کردیم که ما آمادگی آن را داریم که یک کمیته مرکزی را تشکیل دهیم و کمیتههای دیگر را تحت مرکزیت این کمیته نظم بدهیم. آقای مطهری خدمت حضرت امام رفتند و پس از آمدن به ما گفتند که نظرمان را با امام مطرح کردهاند و امام نیز گفتند، تصمیم گرفتهاند طی حکمی آقای مهدوی کنی را مسئول تشکیل دادن کمیته بکنند. آنگاه گفتند که هر کمکی از ما ساخته است، میتوانیم به آقای مهدوی کنی برسانیم. چند ساعت بعد از رادیو شنیدم که ایشان آقای مهدوی کنی را مسئول تشکیل کمیتهها کردهاند. آقای مهدوی کنی پس از گرفتن حکم در ساختمان مجلس شورای ملی سابق مستقر شدند. من هم خودم را به ایشان معرفی کردم. آقای مهدوی کنی گفت از میان اشخاص انقلابی که سابقه مبارزاتی دارند، کسانی را برای شورای مرکزی کمیته انقلاب اسلامی انتخاب و کارمان را شروع کنیم. بدین ترتیب پس از کامل شدن اسامی اشخاص که همگی از شخصیتهای شناخته شده بودند، کارمان را شروع کردیم. نخست از ۳۰، ۴۰ نفری که قصد همکاری داشتند، خواستیم که هر کس خودش را معرفی کند و سابقهاش را بگوید و اینکه چه کاری میتواند انجام دهد. پس از آن از آنها خواستیم تا تعدادی را از بین خودشان برای شورای مرکزی انتخاب کنند. پس از رأیگیری آقای مهدوی کنی و آقای اسلامی (که در انفجار حزب جمهوری اسلامی شهید شد) و اصغر نوری نوروزی و بنده و یکی دو نفر دیگر - که نامشان در خاطرم نیست- بهعنوان اعضای شورای مرکزی انتخاب شدند. بدین ترتیب مردم هم اختلافها و دعوا و درگیریهایشان را به کمیته میآوردند تا در آنجا رسیدگی شود و کمیته مرجع رسیدگی به امور مردم شده بود. حتی در خاطرم است که رئیس شهربانی کل کشور برای رفتن به خوزستان از ما خواست تا برایش نامهای بدهیم که در طول سفر اگر جلویش را گرفتند، آن برگه را نشان دهد. حتی مسئول یک شرکت خارجی را که میخواست دو سه تا چمدانش را از ایران خارج کند، به کمیته آوردند تا تأییدیه بگیرد و اگر تأییدیه میگرفت، به او اجازه خروج از کشور میدادند....»
برقرارکننده امنیتی از جنس انقلاب
نگاه امامخمینی به رویکرد کمیتهها در برقراری نظم و امنیت در جامعه آن روز نشان از ژرفنگری رهبر انقلاب در این موضوع دارد. امام به این مهم توجه داشت که بقای انقلاب اسلامی از راه وجود نیرویی انتظامی از جنس آن امکانپذیر است، وگرنه براساس تجربیات مشابه نیروهای غیرمتجانس با نهضت میتوانند به آن آسیبزده و حتی زمینهساز براندازی گردند! زندهیاد سردار آیت گودرزی در تبیین این مقوله مهم آورده است:
«قبل از پیروزی انقلاب اسلامی که ضرورت تأسیس نهادی مانند کمیته انقلاب اسلامی وجود نداشت، اما وقتی که موج حرکت مردم به سمت تبعیت از امام شکل گرفت و منسجم شد، تشکیل این نهاد هم لازم دیده شد. امامخمینی حافظه تاریخی بسیار قویای داشتند، هم از این روی به این نتیجه رسیدند که هرچند با پیروزی انقلاب اسلامی نیروی وابسته به نظام گذشته حضور فیزیکی ندارند، اما سعی دارند با استفاده از فرصتی که پیدا میکنند، دوباره سازماندهی کرده و علیه انقلاب مردم فعال شوند. اولین شرط برای تثبیت و تداوم این وضع جدید برقراری امنیت است. برای تأمین امنیت انقلاب، نیروهایی از جنس خود انقلاب باید این کار را برعهده میگرفتند. این مسئله تنها مختص به ایران نیست. همه جای دیگر دنیا هم چنین وضعیتی دارد. شما مصر را ببینید. انقلاب در آن کشور صورت میگیرد، اما امنیت آن از جنس آن انقلاب نیست، پس کودتا میشود! امام با توجه به پیشینه جنبشهای مردمی به این نتیجه رسیدند که اگر امنیت از جنس انقلاب نباشد، انقلاب به دست کسانی که در شرایط جدید منافعشان به خطر افتاده است، از بین خواهد رفت. ایشان برای ایجاد این نوع از امنیت، در دوم اسفند ۵۷ حکم آیتالله مهدویکنی را به عنوان رئیس کمیتههای انقلاب اسلامی صادر میکنند. امام امنیت نقطهای را در کشور برقرار میسازند. معاندان در هر نقطه از کشور انسجامی پیدا میکردند تا علیه انقلاب عمل کنند با مردم که مالکان انقلاب بودند مواجه میشدند. امام در حکم آیتالله مهدویکنی میفرمایند که شما تا ساماندهی سازمانها و تشکیلات مرتبط به ریاست کمیته انقلاب اسلامی منصوب میشوید. برخی اوقات این ساماندهی طولانی میشود، به همین دلیل وقتی دولت موقت به حذف دادستانی و کمیته پافشاری داشت، امام فرمودند کمیته به قوت خود باقی بماند....»
فعالیت کمیتهها زیرنظر عالمان هر منطقه
از جمله عوامل اسلامیت و سلامت کمیتهها فعالیت آنان ذیل مدیریت علمای بلاد یا ائمه جماعات مساجد بود. این امر موجب شد تا انطباق فعالیتهای این نهاد با موازین شرعی به نحوی مطلوب تأمین و الگویی از این مهم برای سایر نهادهای نظام نیز ترسیم شود. سرهنگ داود عبدالملکی پژوهشگر تاریخ انقلاب در این موضوع مینویسد:
«در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی، نیروهای مخالف و وفادار به رژیم پهلوی، تجزیهطلبان، جریانهای کمونیستی و لیبرالها انقلاب را تهدید میکردند و با اقدامات مختلف سعی در ناامیدکردن مردم داشتند؛ بنابراین برای حفاظت از مردم و امنیت کشور در ۲۳ بهمن ۱۳۵۷ و به دستور حضرت امامخمینی، فرمان تشکیل کمیتههای انقلاب اسلامی صادر و فعالیت این نهاد به عنوان برگ درخشانی در تاریخ کشور به ثبت رسید. کمیتههای انقلاب به عنوان بازوان اصلی اطلاعاتی عملیاتی کشور محسوب میشدند و هماهنگ با وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران در اغلب مأموریتهای شناسایی، مبارزه با موادمخدر، ایست بازرسی و... به شهربانی و ژاندرمری کمک میکردند. اقدامات گسترده آنها برای کنترل اوضاع، کشف خانههای تیمی و مقابله با گروهکهای مسلح تروریستی، در تاریخ ثبت شده است. نقطه عطف کمیتههای انقلاب شکلگیری آنها از بدنه خود مردم بود که در نقاط مختلف کشور تشکیل شدند. این نهاد در جنوب با خلق عرب در کردستان با احزاب دموکرات، کومله و تجزیهطلبان ترکمن صحرا و در شهر آمل و جنگلهای سیاهکل با چپهای اسلحه به دست به مقابله جدی پرداخته و در کنار سایر نیروهای مسلح خوش درخشیدند. حضور روحانیون به عنوان فرمانده و پاسداران کمیته انقلاب اسلامی به دلایل مختلف مورد توجه حضرت امام قرار گرفت. روحانیون میتوانستند باعث جلوگیری از گمراهی جوانان کمتجربه و پرتحرک شده و با ترویج فرهنگ ایثار، جهاد، شهادت و فداکاری در کنار کارهای عقیدتی و توسعه آن در بین کارکنان، نقش اساسی ایفا کنند. ایجاد وحدت بین جوانان متعهد و متخصص بر مبنای ایدئولوژی انقلاب اسلامی در پستهای مختلف امنیتی، شاکله اصلی تشکیلات حفاظت از امنیت و نظم کشور بود که به صورت خودجوش با رویکرد مسجد محور و نقش پررنگ روحانیت، تبدیل به یکی یادگاران انقلاب شد. در این نهاد تودههای مختلف مردم از روحانیون، کشاورزان، کارگران، دانشجویان دانشآموزان و برخی از زندانیان سیاسی دوران شاهنشاهی، حضور داشتند و برعکس سایر انقلابها که درخصوص مادیات فعالیت میکردند، پاسداران علاوه بر حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی با اعتقادات قلبی و ایمانی خود توانستند رشادتهای بزرگی در مواجهه با ناامنی و جنگ تحمیلی رقم بزنند....»
کلام آخر
کمیتههای انقلاب اسلامی در دوران فعالیت خویش به الگویی تاریخی و ماندگار از سلامت و خلوص نیروهای وفادار به نظام اسلامی تبدیل شدند. آنان با تلاش مستمر و بیچشمداشت خویش، توانستند در مقطعی مهم و حساس اعتماد مردم را جلب کنند و محل مراجعه ساکنان هر محله شوند. تجربه کمیتهها نشان داد که جماعتی مؤمن و پرانگیزه، میتوانند دستاوردهای مهم و تاریخی داشته باشند.