از میان انقلابهای بزرگ سدههای اخیر، دو انقلاب (انقلاب کبیر فرانسه ۱۷۸۹ و انقلاب اسلامی ایران ۱۳۵۷) با سایر انقلابها تفاوت معناداری دارند. هر دو انقلاب خیلی زودتر از آنچه تصور میشد از مرزهای جغرافیایی خود فراتر رفته و بر سبک زندگی و مناسبات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و مذهبی مردم جهان تأثیر مستقیم و بلند مدت گذاشتهاند. اگر انقلاب اسلامی ایران نسبت به انقلاب لیبرالیستی فرانسه بسیار جوان است، اما در همین مدت کوتاه، قلوب مستضعفین جهان را تسخیر کرده است. هر دو انقلاب مذکور دارای گفتمان فراگیر و جهانی هستند.
مهمترین تفاوت انقلاب کبیر فرانسه با انقلاب اسلامی ایران به جهتگیریهای آنها مربوط میشود. اولی انسان را از عرش الهی بر فرش انسانمحوری و انسانمداری ساقط کرده و در پی ترجیح اراده بشر بر اراده خداوند و آزاد کردن بشر از همه قیود الهی بوده است و دیگری با تکیه بر فطرت پاک انسانی در پی آشتی دادن انسانها با خدا است و با ۱۸۰درجه اختلاف نسبت به انقلاب اول به هموار کردن راه بشر به سمت معنویت و نجات انسانها از باتلاق رذایل شیطانی همت گماشته است. مهمترین مأموریت انقلاب اول، قطع رابطه انسان با خدا و راهبرد اصلی انقلاب دوم، اصلاح رابطه انسان با خدا و بازگشت به ارزشهای والای الهی است.
انقلاب لیبرالیستی فرانسه در سال ۱۷۸۹ را میتوان سرآغاز و سرچشمه فکری نظام سلطه دانست که تمام شالوده و ساختارهای سختافزاری و نرمافزاری و تمام ساحات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، امنیتی، اقتصادی، علمی و هنری نظم موجود جهانی بر پایههای آن تفکر بنا نهاده شده است. هدف اصلی نظم موجود جهانی که ریشههای آن به رنسانس برمیگردد، سقوط انسان از عرش الهی بر فرش مادیات و هبوط در برهوت و باتلاق ترجیح اراده انسان بر اراده خداوند است که اساس و مفهوم دموکراسی در نظم موجود جهانی نیز به همین معنا است.
امروز دنیای هنر، رسانه، ارتباطات، فضای مجازی و دانشگاهها همگی در خدمت ترویج «سکولاریزم و طرد خدا از زندگی بشر»، «بی هویتسازی انسان»، «محو و نابودی روابط سالم اجتماعی» و «نابودی نظام خانواده» است. کمتر فیلمی را در رسانههای غربی میتوان یافت که مروج «روابط ناسالم»، «تخریب پیوندها و بنیان خانواده» نباشد. سازمان ملل متحد و زیرمجموعههای آن و همه سازمانها و ساختارهای بینالمللی و منطقهای در خدمت گفتمان لیبرالیستی و اومانیستی غرب هستند. همه قوانین، قراردادها و اسناد بالادستی بینالمللی در راستای تحکیم و ترویج دین بشرساخته و زمینی (منبعث از گفتمان انقلاب لیبرالیستی فرانسه) تنظیم شده و میشوند.
و، اما انقلاب اسلامی ایران در عصری که جهان بشری، در نظام به ظاهر دوقطبی تحت تأثیر انقلاب لیبرالیستی فرانسه و در چارچوب گفتمان اومانیستی غرب، در مسیر انحطاط اخلاقی گام بر میداشت، طلایهدار انقلاب مستضعفین و جنبشهای عدالتخواهانه شد و پابرهنگان مغضوب نظامهای فاسد سرمایه داری را به مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم ابرظالمان و مستکبران جهانی فراخوانده است. انقلاب اسلامی ایران با هدف «احیای کرامت انسانی و ارزشهای الهی»، «استقلال، آزادی و رهایی از ظلم، استبداد و چپاولگری ظالمان» و «رهایی از الگوی وابستگی به غرب یا شرق» پا به عرصه وجود گذاشته و عملاً ماهیت نظام سرمایه داری غرب را زیر سؤال بوده و گفتمان اومانیستی غرب را به چالش کشیده است.
در چهل و پنجمین سالگرد انقلاب اسلامی گفتمان مقاومت به عنوان یک گفتمان معتبر، مستقل و فراگیر نه تنها از جغرافیای ایران و نه فقط از منطقه غرب آسیا بلکه از مرزهای جهان اسلام نیز فراتر رفته و قلوب مستضعفین سراسر گیتی را جذب مغناطیس مقاومت کرده است. آنچه این روزها در سراسر جهان به ویژه در کشورهای غربی در اعتراض به توحش و ددمنشی تروریستهای رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی فلسطین مشاهده میشود تصویری روشن از جهانی شدن گفتمان مقاومت است. امروز جهان شاهد امواج بیداری انسانی است. بشر امروزی خسته و ملول از بیش از دو قرن تلاش برای مرگ ارزشهای فطری و الهی، به شدت تشنه معنویت و ارزشهای الهی شده است. همه قرائن و شواهد نشان میدهد که حرکت جهانی انقلاب ارزشهای اسلامی و الهی تازه شروع شده و دیری نخواهد گذشت که شریانهای امواج بیداری انسانی به هم پیوند خورده و به رودخانهای بس بزرگ خروشان (به وسعت جهان) تبدیل خواهد شد و دودمان نظام سلطه را بر باد داده و نظم جدید جهانی با گفتمان عدالتخواهی و آشتی با خدا شکل خواهد گرفت و پیشبینی معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی به وقوع خواهد پیوست که «من با اطمینان میگویم که اسلام ابرقدرتها را به خاک مذلت مینشاند».