جوان آنلاین: پسر خوشتیپ که به چهار زبان روز دنیا تسلط دارد، به خاطر هیجان سرقت با باند سارقان همکاری میکرد. متهم با لباس مارکدار به سرقت میرفت تا مأموران به وی مشکوک نشوند.
چندی قبل مأموران پلیس تهران هنگام گشتزنی در یکی از خیابانهای شمالی تهران به رفتارهای پسر جوان شیکپوشی که کنار خودروی ایستادهبود، مشکوک شدند. پسر جوان هراسان به نظر میرسید و تلفنی با فرد دیگری در حال صحبت کردن بود. حرکات و رفتارهای او در آن موقع از شب حکایت از آن داشت وی همدست سارقانی است که در آن نزدیکی در حال سرقت هستند و او برای آنها زاغزنی میکند.
فرار ناکام
بنابراین مأموران وی را به صورت نامحسوس تحتنظر گرفتند و لحظاتی بعد برای بررسی به وی نزدیک شدند، اما پسر جوان با دیدن مأموران پلیس وحشتزده پا به فرار گذاشت. دستور ایست مأموران و حتی شلیک تیر هوایی هم متهم را متوقف نکرد و در چنین شرایطی وی را تعقیب کردند و پس از طی مسافت کوتاهی او را به دام انداختند.
متهم به نام کامران در بازجوییهای اولیه اعتراف کرد با باند سارقان منزل همکاری میکند و دقایقی قبل هم همراه چند سارق به آن محل آمده و سارقان برای سرقت وارد منزلی شدهاند و او در حال زاغزنی بوده که مأموران به او مشکوک میشوند و او را بازداشت میکنند. با اعتراف متهم، مأموران دونفر از باند سارقان را هم هنگام خروج از منزل بازداشت کردند.
بررسیهای مأموران نشان داد سارقان همگی عضو باندی هستند که از مدتی قبل از منازلی در خیابانهای شمالی و غربی تهران دست به سرقتهای سریالی میزنند. از سوی دیگر مشخص شد کامران هیچ سابقهای در پروندهاش ثبت نشدهاست، اما از مدتی قبل با چند باند مختلف که اقدام به سرقت از منزل، خودرو، موبایل و وسایل داخل خودرو میکنند، همکاری میکند.
در حالی تلاش برای دستگیری بقیه اعضای باند سارقان ادامه دارد، کامران و دو همدستش برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفتند.
گفتوگو با متهم/ هیجان سرقت را دوست دارم
کامران ۲۲ سال سن دارد و تا الان پایش به کلانتری هم باز نشدهاست. پدرش تاجر و پولدار است و در سه کشور ایران، آلمان و ترکیه زندگی کردهاست و الان هم پدر و مادرش در ترکیه زندگی میکنند، اما او برای مدتی به ایران آمدهاست. متهم مدعی است نیازی به پول ندارد و فقط به خاطر هیجان سرقت با باندهای سارقان همکاری داشته و فکر نمیکرده بازداشت و روانه زندان شود.
کامران سابقه سرقت داری؟
نه من هیچ سابقهای ندارم و فرد تحصیلکردهای هستم.
چه رشتهای تحصیل کردهای؟
در رشته بازیگری درس خواندم. البته دورههای مختلف بازیگری را دیدهام و میخواستم ادامه بدهم تا در این رشته بدرخشم.
در فیلم یا سریالی بازی هم کردهای؟
در دوران کودکی و نوجوانی در یکی، دو سریال ترکیهای بازی کردم.
چرا ترکیه؟
پدرم تاجر است و من و خانوادهام مدتی در کشور آلمان زندگی میکردیم و بعد هم به ترکیه آمدیم و در آنجا زندگی میکردیم. البته هم در ایران و هم در ترکیه زندگی میکنیم و الان هم پدر و مادرم در ترکیه هستند. من از دوران کودکی علاقه زیادی به بازیگری داشتم و به همینخاطر پدرم آن زمان مرا به یکی از دوستانش در ترکیه معرفی کرد و او هم مرا در یکی، دو سریال ترکیهای بازی داد. در چند سریال و فیلم ایرانی هم سیاهی لشکر بازی کردهام. پس از آن هم من این رشته را ادامه دادم و حتی کلاسهای بازیگری هم رفتم و مدرک هم دارم. دوست داشتم در آینده ستاره شوم و مثل هنرپیشههای هالیوودی بدرخشم، اما نشد.
معتاد شدی؟
نه، اعتیاد هم ندارم. به صورت تفریحی گاهی گل مصرف میکنم.
شما که معتاد نیستی و پدرت هم پولدار است، چه شد که وارد باند سارقان شدی؟
من دنبال پول نبودم و نیازی هم به پول ندارم. علاوه بر اینکه وضع مالی پدرم خوب است و همه امکانات هم دارم، خودم هم میتوانم درآمدزایی کنم. مثلاً تدریس زبانهای خارجی کنم. الان به چهار زبان فارسی، ترکی استانبولی، انگلیسی و آلمانی مسلط هستم، اما اشتباه کردم و وارد باند سارقان شدم.
چه اشتباهی؟
من از هیجانش خوشم میآمدم. دوست داشتم از نزدیک سرقت را ببینم و هیجان آن را تجربه کنم. البته فریب یکی از دوستانم را خوردم. او آنقدر از هیجان سرقت و تیپ و قیافه من تعریف کرد که نفهمیدم چه تصمیم اشتباهی گرفتهام.
یعنی میگفت قیافهات برای سرقت خوب است؟
نه.
پس تیپ و قیافه چه ربطی به سرقت دارد؟
مدتی قبل یکی از دوستان قدیمیام را دیدم و در دورهمی با هم گل مصرف میکردیم که سراغ یکی دیگر از دوستان مشترکمان را به نام سیروس گرفتم. او گفت سیروس به خاطر سرقت زندان است، اما به زودی حبسش تمام و از زندان آزاد میشود. وقتی سیروس آزاد شد، گفت میخواهد دوباره دست به سرقت بزند و من تعجب کردم، اما او گفت درآمد سرقت زیاد است و وسوسه پولدار شدن دارد. سیروس پیشنهاد داد من هم با باند سرقتشان همکاری کنم، اما من نیازی به پول نداشتم و او هم گفت به خاطر هیجانش با آنها بروم. از طرفی هم او گفت، چون من خوشتیپ هستم و لباسهای مارکدار میپوشم، اگر همراه آنها باشم پلیس به آنها شک نمیکند، چون سارقان از نظر قیافه همیشه به هم ریخته هستند. واقعیتش من، چون علاقه زیادی به بازیگری دارم و دوست داشتم هیجان سرقت را از نزدیک ببینم، قبول کردم.
به خاطر همین با لباس مارکدار به سرقت میرفتی؟
بله، من همیشه لباسهای مارکدار میپوشیدم و همراه آنها میرفتم، اما سرقت نمیکردم و معمولاً گوشهای میایستادم یا کنار آنها بودم تا پلیس به آنها شک نکند.
چند مورد سرقت کردی؟
حدود ۱۰ مورد رفتم و هر مورد هم سرقت تازهای بود. مثلاً یکبار با باند سارقان خودرو میرفتم. بار بعدی با باند سارقان وسایل داخل خودرو یا کیفقاپی میرفتم. دوست داشتم هیجان همه نوع سرقت را تجربه کنم. بار آخر هم همراه باند سارقان منزل رفتم که دستگیر شدم.
چه شد دستگیر شدی؟
وقتی مأموران پلیس را دیدم، خیلی ترسیدم و رنگ صورتم مثل گچ شد. توان تصمیمگیری نداشتم که در مواجهه با پلیس چه کاری کنم. ترس بر من غلبه کرد و وقتی مأموران نزدیک شدند از ترس فرار کردم. اگر فرار نمیکردم، پلیس پس از بازرسی بدنی مرا رها میکرد، چون نه سابقه داشتم و نه مورد مشکوکی همراه داشتم.
وقتی از زندان آزاد شوی دوباره سرقت را ادامه میدهی؟
نه، من خیلی پشیمان هستم، اما میدانم پشیمانی فایدهای ندارد و باید تاوان جرمی را که مرتکب شدهام، بدهم. وقتی آزاد شوم پیش پدر و مادرم میروم و هنرم را ادامه میدهم.