کد خبر: 1195127
تاریخ انتشار: ۰۹ آبان ۱۴۰۲ - ۰۵:۴۰
یادآوری و تذکار «فضیلت‌های فراموش شده»
اثری که هم اینک در معرفی آن سخن می‌رود، شرح حالی از عارف نامور معاصر زنده‌یاد آخوند ملاعباس تربتی به خامه فرزند فرزانه‌اش زند‌ه‌یاد حسینعلی راشد است.
شاهد توحیدی

اثری که هم اینک در معرفی آن سخن می‌رود، شرح حالی از عارف نامور معاصر زنده‌یاد آخوند ملاعباس تربتی به خامه فرزند فرزانه‌اش زند‌ه‌یاد حسینعلی راشد است. این یادمان از سوی جلال رفیع مقدمه و پاورقی‌نویسی شده و انتشارات اطلاعات آن را روانه بازار نشر ساخته است. این کتاب تاکنون، نزدیک به ۵۰ مرتبه بازنشر گشته است. تدوینگر در مقدمه‌ای بر این مجموعه به نکات پی آمده اشارت برده است: «کتاب فضیلت‌های فراموش شده، شرح حال حاج‌آخوند ملاعباس تربتی، عارف فرزانه، عالم وارسته، شخصیت کم‌نظیر تاریخ معاصر و پدر خطیب توانا و دانشمند فرزانه مرحوم حسینعلی راشد است. حاج آخوند ملاعباس را باید در زمره متشرع‌ترین عارفان و عارف‌ترین متشرعان قرار داد. او از مردمی‌ترین شخصیت‌هاست که در همان حال از عابدترین آن‌ها نیز بوده است. مردی که برای خدا، خود را وقف مردم کرده بود و بر خستگی و گرسنگی غلبه می‌کرد. بویی از ریاکاری، عوام‌فریبی و دنیاداری در وجودش نبود. عابد زاهدی بود که زمین را شیار و گندم را درو می‌کرد. عالم عارفی بود که از عملگی، هیزم جمع‌کردن و بیل‌زدن پرهیز نداشت. هنگامی که از آبیاری و کشتکاری در مزرعه فارغ می‌شد، به تدریس فقه و اصول و شرح منظومه در مدرسه می‌پرداخت. مردم به او عشق می‌ورزیدند و صاحبان قدرت به عظمت و شکوه خدایی و مردمی او معترف بودند، اما او در همان حال و در اوج محبوبیت و اقتدار خویش، از مدرسه و مسجد به مزرعه می‌رفت و بیل و کلنگ را نه برای افتتاح، بلکه برای امرار معاش به دست می‌گرفت و کار می‌کرد. او اهل کشف و کرامت، اسوه تقوی و فضیلت، نمونه وارستگی و آزادگی و قناعت، مستغرق در عوالم عشق و خدمت و مجسمه پارسایی و معنویت بود. فقه او، علم او، مدرسه و مسجد او، با مردمداری و فداکاری و خدمتگزاری و از خودگذشتگی توأم بود....»
انتشار «فضیلت‌های فراموش شده»، بازتاب‌های فراوانی را موجب گشت. از جمله زنده‌یاد آیت‌الله ابوالقاسم خزعلی در یادداشتی بر آن چنین نگاشت: «در کتابی که پیش رو دارید، داستان‌سرایش به رنج آشناست، او از رفاه روی‌گردانده است. این رفته از دنیا قبل از مرگ، این از خودرسته و به لطف خدا پیوسته، این از خود تهی و از الطاف خدا پُر، حاج آخوند ملاعباس تربتی را می‌گویم. اینک با هم و با ترک تعلقات، احرام ببندیم و در این کتاب، با او به تماشای مطاف مقدس بنشینیم، میان صفا و مروه‌اش حرکت و هَروَله نماییم، از صفایش صیقلی به جان و از مروه‌اش مروتی به روان کسب کنیم و حقیقت و کنه ارزش‌های انسانی را در وجود این مرد به تماشا بنشینیم. گمان ندارم که به یکی دو بار خواندن اکتفا کنید و دل برگیرید اقیانوسی است که آب شور دارد و بر عطش می‌افزاید. اینجانب خود برآنم که مدت‌زیادی و دوره‌های متعددی آن را مطالعه کنم. خاطرم هست که در یک سالی، مرحوم حاج شیخ عباس قمی صاحب کتاب مفاتیح‌الجنان، در مشهد ماندند و ماه مبارک رمضان در مسجد گوهرشاد منبر می‌رفتند. مرحوم حاج آخوند ملاعباس تربتی در آن سال راهی مشهد می‌شود و هنگامی که برای کسب فیض و استفاده از بیانات حاج شیخ عباس به مجلس ایشان وارد می‌شود، محدث قمی بلافاصله از فراز منبر ایشان را می‌بیند، فرود می‌آید، به ایشان احترام می‌کند و از او تقاضای موعظه و نصیحت می‌کند، بدین معنا که با وجود حاج آخوند، مرا نزیبد که موعظه کنم و ایراد سخن نمایم....»

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار