کد خبر: 1189467
تاریخ انتشار: ۱۳ مهر ۱۴۰۲ - ۱۱:۲۲
آن روز مثل همیشه که با هم قرار داشتیم اول من به ایستگاه مترو رسیدم و بعد هم آرمیتا آمد؛ همه چیز عادی بود، آهنگ گوش کردیم، حرف زدیم و کلی خندیدیم.

به گزارش جوان آنلاین به نقل از ایرنا، آن روز مثل همیشه که با هم قرار داشتیم اول من به ایستگاه مترو رسیدم و بعد هم آرمیتاآمد؛ همه چیز عادی بود، آهنگ گوش کردیم، حرف زدیم و کلی خندیدیم.

این‌ها صحبت‌های آغازین «فاطمه» همکلاسی، دوست صمیمی و همراه آرمیتا گراوند است که چند روز پیش در مترو دچار حادثه (بیهوشی) شد. فاطمه امروز (چهارشنبه) در گفت وگویی اختصاصی با خبرنگار ایرنا به بیان ماجرای روز حادثه پرداخت.

دوست و همکلاسی صمیمی آرمیتا در ادامه این گفتگو افزود: من و آرمیتا با هم روی نیمکت (سکوی ایستگاه مترو) در خط چهار شهدا نشستیم، منتظر دوستمان مهلا بودیم که متوجه شدم مهلا هم به سمت ما می‌آید، قطار آمد و برای اینکه به قطار برسیم بلند شده و با گام‌های سریع به سمت واگن رفتیم.

وی ادامه داد: ابتدا مهلا وارد واگن شد، بعد آرمیتا و در آخر هم من وارد قطار شدم، ولی «آرمیتا» در کمتر از یک ثانیه و به ناگاه با پشت (عقب عقب) به زمین افتاد و سرش با زمین (حاشیه سکو) برخورد کرد.

فاطمه که با یادآوری خاطرات آن روز تلخ بغض کرده و اشک می‌ریخت، افزود: وقتی آرمیتا را بلند کردم دیدم دستم خونی شده و متوجه شدم که سر وی زخم برداشته که در نهایت با کمک مردم، آرمیتا را به خارج قطار و کنار سکو انتقال داده و برای نجات وی تلاش کردیم.

این همکلاسی آرمیتا گفت: بلافاصله با مرکز فوریت‌های پزشکی تماس گرفته و درخواست آمبولانس و امداد کردیم. در این فاصله یک خانم که خاطرم نیست دکتر بود یا پرستار، در احیای آرمیتا کمک زیادی کرد و بعد هم وی با آمبولانس به بیمارستان منتقل شد.

وی در ادامه افزود: ما هم به بیمارستان رفتیم و از آن موقع تا الان همچنان در حال دعا برای سلامتی آرمیتا هستیم و از همه مردم هم تقاضا می‌کنم برای بهبود آرمیتا دعا کنند تا هر چه سریعتر خوب شود.

هیچ کس به ما تذکر نداد و کسی هم آرمیتا را هل نداد

مهلا دیگر همکلاسی و دوست آرمیتا که در روز حادثه همراه او بود نیز در ادامه این گفتگو با تشریح چگونگی ماجرا، گفت: آن روز (یکشنبه) مثل همه روز‌های دیگر با فاطمه و آرمیتا در مترو (ایستگاه شهدا) قرار داشتیم که به مدرسه برویم؛ وقتی وارد ایستگاه شدم، قطار آمده بوده و فاطمه و آرمیتا که زودتر رسیده بودند منتظرم بودند.

یه گفته وی برای اینکه به قطار برسیم با سرعت حرکت کرده و داخل واگن شدیم، اول من و بعد هم آرمیتا و سپس فاطمه وارد مترو شدیم، ولی در کمتر از یک ثانیه «آرمیتا» با پشت سر به زمین خورد.

وی اظهار داشت: فاطمه دست‌های آرمیتا و من پا‌های او را گرفتیم و با کمک چند نفر او را به بیرون واگن قطار و حاشیه سکو منتقل کردیم.

مهلا افزود: انگار آرمیتا مرده بود، اما با تلاش مردم و یک خانم که فکر کنم پرستار بود، آرمیتا دوباره زنده (احیا) و با آمبولانس به بیمارستان انتقال داده شد.

وی ادامه داد: من و فاطمه نیز به بیمارستان رفتیم، آرمیتا را اول به بخش اورژانس و بعد هم به بخش مراقبت‌های ویژه «آی سی یو» بردند.

وی با ناراحتی و کمی عصبانیت افزود: اینکه می‌گویند به خاطر حجاب به ما تذکر دادند و یا یک نفر دیگر آرمیتا را هُل داده، اصلا صحت ندارد و دروغ است، همه این اتفاقات در کمترین زمان ممکن رخ داد.

این همکلاسی و دوست آرمیتا در پایان از همه مردم خواست برای سلامتی آرمیتا دعا کنند تا هرچه سریعتر سلامتی خود را به دست بیاورد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار