نیکو همسر یکی از قربانیان سایتهای شرطبندی است که در گفتگو با «جوان» میگوید همسرش به قمار و شرطبندی اعتیاد پیدا کرده و در نهایت زندگی او تباه شده است.
«پدرام ابتدا بدهی ۵۰ میلیونی بالا میآورد و دلیل اصلی این بدهی را از همسرش مخفی میکند. نیکو به خیال اینکه بدهی به همین رقم خلاصه میشود و بایدپای روزهای خوب و بد زندگی ایستادگی کند، چند قطعه طلا میفروشد تا بدهی همسرش را بدهد. هنوز چند هفته نگذشته که از شرکت تماس میگیرند و از نیکو میپرسند چرا همسرش مزد سنوات ۱۰ سال را جلوتر گرفته است! نیکو که به همسرش اعتماد کامل دارد، ترجیح میدهد اصل ماجرا را از خود او جویا شود. سراغ همسرش میرود و به خیال اینکه دلیل این درخواست همان بازپسدادن بدهی ۵۰میلیونی بوده، متوجه میشود گویا بدهی پدرام بیش از ۵۰ میلیون تومان بوده است. پدرام هزاران دلیل و آسمان ریسمان به هم میبافد تا بگوید قرض داشته و دلیل آن بازپرداخت قرض است. چند روز بعد برادر نیکو با او تماس میگیرد و در لابهلای حرفها متوجه میشود پدرام قبلاً هم سراغ برادرش رفته و ۲۰۰میلیون تومان از او قرض گرفته است. نیکوی آشفته و پریشان متوجه میشود کاسهای زیر نیمکاسه است، اما شاید در خواب هم نمیدید که همسرش درگیر چنین فضایی شده است. او ترجیح میدهد از راه گفتگو ماجرا را با پدرام در میان بگذارد. همسرش همچنان از بیان دلایل گرفتن این مبالغ طفره میرود و جوابهای سر بالا میدهد؛ جوابهایی که نیکو اطمینان دارد، دلیل مشخصی پشت آن خوابیده است.
در همین حین، پدرام بیکار میشود. شرکت به دلیل اینکه کارمندش از تمام کارمندان پول قرض گرفته و نیز درخواست مزد سنوات، عذر او را میخواهد. حالا نیکو مانده و همسری بیکار که دنبال کار است، اما کاش ماجرا به همین جا ختم میشد. زندگی حالا سردتر از روزهای قبل میگذرد. پدرام با اصرارهای نیکو کار پیدا میکند و نیکو امید دارد بتواند بار دیگر زندگی از دست رفته خود را برگرداند و ادامه دهد. هنوز مدتزمان زیادی نگذشته که بازهم بدهی و بدهی و بدهی... تا جایی که تمام اطرافیان درگیر این بدهی میشوند و خانواده هر دو طرف متأثر از ماجرا، سعی دارند به نجات زندگی نیکو و پدرام کمک کنند. نیکو متوجه میشود پدرام پای شرطبندی حتی طلب ارث پدریاش را کرده و آن پول را هم باخته است. یک روز صبح نیکو با تماس تلفنی متوجه میشود همسرش اقدام به خودکشی کرده است، به همین سادگی و البته تلخی و سنگینی درگیری پای سایت شرطبندی شاکله یک زندگی را بر هم میریزد. مشخص نیست در نهایت نیکو برای زندگی خود چه تصمیمی بگیرد و پدرامی که تا مرز از بین بردن جانش رفته، کجای این ماجرا تلنگر میخورد و از مسیر فرعی زندگی پرآرامش خود برمیگردد.
دلیل این همه بدهی چیست؟! بالا آوردن بدهی یکمیلیاردی طی فقط چندماه صرفاً به دلیل حضور در سایتهای شرطبندی! برنده شدن با مبلغ اندک در شرطبندیهای اول و در نهایت باختن تمام زندگی به امید برنده شدن با مبالغ بالا که به قرض و بالا آوردن بدهی تمام میشود.
حضور در سایتهای شرطبندی بیشتر شبیه بازی است، اما در اصل بنای دیگری دارد. شانس یا باختی که دلایل دیگری پشت آن خوابیده است! ابتدا برای مشارکت بیشتر، کاربران خود را ترغیب میکند و در این راه از هیچ تلاشی دریغ ندارد تا در نهایت افراد را در دام خود بیندازد؛ دامی که هدفمند است و کاربران تنها چند بار اول برنده میشوند. از آنجا که ریسک بارهای اول کمتر است، مبلغ کمتری برای شرکت در شرطبندی انتخاب میشود، اما در نهایت ریسک بالاتر و طمع بیشتر باعث میشود کاربر زندگیاش را به فنا دهد.
عموم سایتهای شرطبندی و قمار با استفاده از الگوریتمهای دقیق ریاضی به صورتی طراحی شدهاند که صاحبان پشت پرده این سایتها برندگان اصلی و مشتریان مغموم، بازندگان همیشگی باشند. جالب است که در سالهای اخیر بلاگرها و سلبریتیها نیز برای ترغیب بیشتر مردم به حضور در این سایتها تلاش میکنند و بعضاً در صفحات مجازی چنین تبلیغاتی دیده میشود.»