توهین به اسلام و پیامبر (ص) بارها و به کرات اتفاق افتاده است. آیا در واکنش به این نحوه بیاحترامی و بیحرمتی به مسلمانان و پیروان آیین و دین اسلام روشهای حقوقی جواب میدهد؟
همیشه بین قدرت و دینداری یا هرجومرج و دینداری تعارض و اختلاف پیش آمده است و اکثر ادیان توسط قدرتمندان یا کسانی که میل به ولنگاری داشتند، مورد تعرض قرار گرفتهاند. مشکل این تعرض، حقوقی و در اصل حقوق بشری است که در اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بینالمللی مدنی و سیاسی حق مصونیت برای آن قائل نشدند. دینداری در حال حاضر در ماده ۱۸ «میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی» آمده است، اما گفته نشده اگر کسی به اعتقادات شما توهین کرد، صیانت خواهد شد یا خیر.
هوفلد، نظریهﭘﺮداز ﻣﺸﻬﻮر اﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ معتقد است برای حق یک بعد وجود ندارد بلکه هر حقی چهار بعد میتواند داشته باشد که عبارتند از: ادعا و مطالبه، آزادی، قدرت، مصونیت. بر اساس این نظریه تنها یک بعد از ابعاد چهارگانه هوفلد برای دینداری به رسمیت شناخته شده و ابعاد دیگر آن از جمله مصونیت محلی از اعراب ندارد.
لطفاً در مورد جزئیات حق مصونیت توضیح دهید.
در این نظریه درصدد به رسمیت شناختن ابعاد دیگری از دینداری هستیم تا در مواد و اسناد حقوق بشری قید شود و دولتها و مجامع بینالمللی موظف به حمایت در برابر تعرض به دینداری شوند. تنها در این صورت امکان وجود ابزار حقوقی دارای ضمانت اجرا در برابر آزادی بیان غربیها خواهیم داشت. غربیها آزادی را حق بنیادین تلقی میکنند و هیچ حقی به اندازه آزادی بیان برای آنها بنیادین نیست، به همین خاطر آزادی مذهبی مقابل آزادی بیان در مرحله نازلتری قلمداد میشود، آنها دعاوی شکلگرفته در مجامع بینالمللی را توهین تلقی نمیکنند و حمایت ضعیفی از آن به عمل میآورند.
ویژگی حق مصونیت چیست و چگونه میتواند به حمایت از دینداری کمک کند و هرگونه توهین را زیر سؤال ببرد.
نخست اینکه وقتی کسی حق مصونیت دارد و نسبت به چیزی از مصونیت برخوردار است، دیگران میتوانند نسبت به حق او یا خود او اعمال قدرت کنند. این حق میتواند دینداری یا حیثیت یا کرامت و اموال فرد باشد، اما حق هرچه هست در برابر اعمال قدرت دیگران مصون از تعرض خواهد بود. دوم اینکه دیگران صلاحیت دگرگونساختن رابطه فرد با آن حق را نخواهند داشت، مثلاً کسی که دیندار است و حق دینداری دارد، باید اعمال دینی خود را انجام دهد و دیگران صلاحیت ندارند مانع آن شوند. سوم اینکه ذیحق دارای مسئولیت نیست، به این معنی که وقتی کسی حق کرامت، حیثیت و سلامت روح و جسم دارد، دارای مسئولیت مقابل دیگران نیست و باید از خود صیانت کند و چهارم اینکه ذیحق مورد حمایت دولتها و مجامع حقوق بشری قرار میگیرد.
در حال حاضر کرامت، حیثیت، منزلت انسانی و حرمت اشخاص یا ممنوعیت شکنجه و بازداشت خودسرانه در اسناد حقوق بشری به عنوان یک حق قلمداد میشود، پس چرا دینداری حق مصونیت قلمداد نمیشود؟
برعکس اینکه حق آزادی منجر به برونریزی ذهنیت فرد میشود و نیاز به صیانت ندارد، اما در حق مصونیت ما حصاری داریم که کسی نباید از آن عبور کند که در صورت داشتن حق، اگر کسی عبور کرد، حمایت خواهیم شد. در واقع ما معتقدیم دینداری از جنس دارایی و داشتن است که باید مورد حمایت قرار بگیرد.
نتایج یا فواید پذیرش حق مصونیت چیست؟
در صورت تحقق این امر دولتها و مجامع جهان به حمایت از دینداران ملزم میشوند. همچنین از توهین و تعرض، توهین به ادیان، اقدامات تلافیجویانه و خشن جلوگیری میشود، در نتیجه اعتماد و خوشبینی نسبت به نظام بینالملل یا نهاد بینالملل و کشورهای مختلف بین دینداران ایجاد میشود. همچنین با تحقق حق مصونیت دینداری، اقدامات جانبی و شهادتطلبانه کاهش و صلح جهانی تقویت میشود و رضایت دینداران افزایش مییابد. آموزههای دینی اشاعه و به شکل معقول گسترش پیدا میکند. فواید نظریه این است که با جلوگیری از توهین و تعرض به حقوق دینداران صلح جهانی و اعتماد عمومی افزایش پیدا میکند.
آیا غیر از حق مصونیت راهکار دیگری برای پیگیری این موضوع در مجامع بینالمللی خواهیم داشت؟
ابتدا این نظریه باید در کشور ما پذیرفته، پررنگ و بعد با حمایت رسانهای ترویج شود تا در محافل حقوقی گسترش پیدا کند. نهادهای حقوقی مثل ستاد حقوق بشر برای آن نشست علمی و تخصصی برگزار کنند و با آمادهشدن این مقدمات فرصت برای مطرح کردن در شورای حقوق بشر سازمان ملل در قالب قطعنامه، سند یا پیشنویس فراهم میشود.
چرا دینداری باید حق مصونیت تلقی شود؟
هر چیزی که از جنس دارایی باشد، باید در مقابل تعرض مورد صیانت و حمایت قرار گیرد، مانند اموال، حیثیت و شخصیت که از جنس دارایی هستند، باید در مقابل آزادی بیان مورد صیانت قرار گیرند. انسان موجود دوبعدی است که طبق گفته عقلا و فلاسفه باید حقوق انسان در دو بعد روحی و جسمی مورد شناسایی قرار گیرند. نظر به اینکه دینداری بعد روحی دارد، پس باید به لحاظ جسمی هم مورد عنایت قرار گیرد. افزون بر این مسئله اصل جبران زیان معنوی است که به مصونیت معنوی اشخاص مربوط میشود. دینداری یکی از جنبههای معنوی افراد است که مورد پذیرش واقع شده است. اگر به جنبه معنوی انسان مثل حیثیت و اعتبار شغلی نگاه میشود و قانون جبرانکننده است، پس دینداری هم بعد روحی را در برمیگیرد و باید جبران شود. افزون بر این از آنجا که اصل احترام به فطرت انسان و گرایشهای فطری انسان در اسناد جهانی حقوق بشر به رسمیت شناخته شده است، همه فلاسفه معتقدند دینداری فطری بوده و از فطرت انسان نشئت میگیرد، در نتیجه باید حمایت شود و این یکی از عناصر و لایههای هویتی و شخصیتی است که مورد پذیرش قرار گرفته است و باید مورد پذیرش بینالمللی هم قرار گیرد.