کد خبر: 1016227
تاریخ انتشار: ۰۱ شهريور ۱۳۹۹ - ۰۵:۳۰
چرا فرهنگ کار جمعی در ایران ضعیف است؟
«فرهنگسازی» سنگ بنای کار جمعی است. وقتی گروهی قصد انجام کار معینی را دارند، باید کنار هم و با هم کار کنند و در این صورت نیاز به مدارا و درک بیشتری از هم خواهند داشت، به بیانی دیگر، افراد باید به سطحی از رشد شناختی و عاطفی برسند تا بتوانند خود را به جای دیگران قرار داده و از دیدگاه سایرین به یک موضوع نگاه کنند
محمدرضا سهیلی‌فر
سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: به گمانم کمتر کسی پیدا می‌شود این سخن را رد کند که ایرانی‌ها با وجود استعداد و پشتکار نسبتاً خوب‌شان لیکن در کار تیمی قوی عمل نمی‌کنند. این نقطه قابل بهبود عمدتاً به دو دلیل عمده ضعف مدیریتی و خصوصیات اخلاقی برمی‌گردد. البته برخی گروه‌های اجتماعی هم خلاف این موضوع را ثابت کرده‌اند. مثال بارز آن، گروه‌های جهادی متشکل از جوانان انقلابی هستند که در پروژه‌های عمرانی یا هنگام بروز بلا‌های طبیعی به‌صورت خودجوش و جمعی عملکرد عالی از خود نشان می‌دهند. به راستی چرا برخی مردم تمایل دارند انفرادی عمل کنند و روحیه فردگرایی آن‌ها بر روحیه جمع‌گرایی غلبه دارد؟ شاید از مورد نقد قرارگرفتن می‌ترسیم که به فعالیت گروهی تن نمی‌دهیم. شاید هم به ما آموخته باشند که: «باید به تنهایی موفق شوی و از همه جلو بزنی تا جایزه بگیری و پیشرفت کنی!»

بی‌تردید بسیاری کار‌ها اگر با مشارکت انجام شوند، اثربخشی آن‌ها چندین برابر کاری است که به‌صورت فردی انجام می‌شود، اما گاهی در یک فعالیت جمعی نگرانی از پذیرفتن مسئولیت، فقدان روحیه همکاری یا واگرابودن افراد گروه عده‌ای را به کار فردی سوق می‌دهد. گاهی توانایی و استعداد یک فرد کمتر از گروهی است که با آن‌ها همکاری می‌کند و خود را کنار می‌کشد. پس وقتی شخصی توانایی کمتری در خود احساس می‌کند و قادر به رقابت با بقیه گروه نیست، سعی می‌کند برای جبران این خلأ فردی به نوعی گوشه‌گیر شده یا حتی مانع از حرکت بقیه شود. در واقع از آنجا که انجام کار‌های جمعی نیاز به فعالیت، هم فکری و همکاری گروهی دارد، فردگرایی در آن حتی نوعی آسیب و ضعف محسوب می‌شود. «فرهنگسازی» سنگ بنای کار جمعی است. وقتی گروهی قصد انجام کار معینی را دارند، باید کنار هم و با هم کار کنند و در این صورت نیاز به مدارا و درک بیشتری از هم خواهند داشت، به بیانی دیگر، افراد باید به سطحی از رشد شناختی و عاطفی برسند تا بتوانند خود را به جای دیگران قرار داده و از دیدگاه سایرین به یک موضوع نگاه کنند. اگر در همه سازمان‌ها اتاق فکر وجود داشته باشد و از همه کارشناسان و صاحب‌نظران نظرخواهی شود، افراد با دیدگاه‌های متفاوت فرصت پیدا می‌کنند تفکرات خود را بدون اضطراب مطرح کنند؛ در آن صورت بیشتر افراد به کار جمعی و اجماع آرا سوق داده می‌شوند. از طریق کتب درسی به‌طور اخص و همچنین به‌وسیله کتب غیردرسی و رسانه‌های جمعی که مخاطب و نفوذ زیادی دارد، در نقش مکمل، می‌توان چنین روحیه و فرهنگی را بین کودکان و نوجوانان تقویت کرد. از منظر مدیریتی در کشور، فردیت و فردگرایی حتی در سطوح کلان وجود دارد. در سازمان‌ها و نهاد‌های مختلف می‌توان فقدان مدیریت مشارکتی را مشاهده کرد. عموماً یک نفر به‌صورت متمرکز تصمیم می‌گیرد و ایده و فکر خود را به بدنه سیستم تزریق می‌شود که اثرات بیرونی آن بعد‌ها مشاهده می‌شود. کتب‌های درسی و رسانه‌ها می‌توانند به این روال سمت و سوی مثبتی داده و فعالیت‌های گروهی و مزایای آن به ویژه تأثیر آن بر صحت و سرعت کار را ترویج کنند. خانواده به عنوان یک اجتماع کوچک از بدو تولد و کودکی، سپس مدرسه و بعد از آن جامعه می‌توانند کار خود را در این خصوص شروع کنند. کادر مدرسه باید خود به این باور برسند که کار گروهی چه مزیت‌هایی دارد. جلب توجه جوانان به کار گروهی - مانند فعالیت‌های عمرانی گروه‌های جهادی - می‌تواند آثار بزرگی برجای بگذارد. به طور مثال بروز و شکوفایی خلاقیت در پروژه‌های دانش‌آموزی و مشابه آن، نشان‌دهنده آن است که چند نفر به صورت مشترک و طی یک همکاری خلاقه و اثربخش می‌توانند گام‌های بزرگی بردارند و بدرخشند. به نظر برخی کارشناسان، کلید اصلی «فرهنگسازی» کار جمعی در نظام آموزشی نهفته است و از زمان کودکی و نوجوانی باید آغاز شود. وقتی این ضرورت در سایر کشور‌ها مهم تلقی می‌شود، باید در ایران هم برای مسئولیت‌های جمعی و فعالیت‌های گروهی الگو‌سازی و برنامه آموزشی تدوین کرد. برای بزرگسالان هم باید دوره‌هایی اختصاص دهیم، چون هنوز نیروی کار فعال بوده و می‌توانند نسل بعدی را پرورش دهند. شواهد نشان می‌دهد برخی خلقیات منفی بزرگسالان هم موجب تضعیف روحیه کار جمعی در کشور ما می‌شود؛ عدم اعتماد به یکدیگر، حسادت، خودخواهی، عدم انتقادپذیری، فقدان روحیه بردباری، فقدان روحیه نرمش و مدارا، عدم رعایت احترام متقابل، خودرأیی، پرهیز از مشورت و در آخر بی‌نظمی و عدم رعایت انضباط فردی از خصوصیاتی است که می‌توان در این زمینه مثال زد. یک مثال ملموس از کار جمعی پروژه‌ها و نحوه مدیریت آنهاست. در بخش‌های متعدد یک پروژه نیرو‌ها و تخصص‌های مختلفی مورد نیاز است. پس از تشخیص و تعریف صحیح کار و شرح وظائف، افراد متخصص انتخاب می‌شوند. مدیریت پروژه بعهده کسی قرار می‌گیرد که در بین افراد گروه بیشترین تسلط را بر موضوع داشته باشد و همچنین دارای توانایی تعریف هدف، ارائه راه‌های رسیدن به آن، در صورت لزوم اصلاح یا بهبود مسیر رسیدن به هدف مربوطه و در نهایت مدیریت نقاط بحرانی باشد. مدیر پروژه به عنوان الگویی در مقوله و مفهوم کار جمعی، باید بتواند برای افراد متخصص تقسیم کار کند و تمامی افراد را همگرا کرده و آن‌ها را در مسیر ترسیم شده حرکت دهد. چنانچه این چینش مدیریتی و هارمونی گروهی به هم بخورد یا شخصی مسئولیت انجام بخشی از کار یا مدیریت پروژه را بر عهده بگیرد که فاقد شایستگی‌های مورد نظر است، پروژه به سرانجام نخواهد رسید و هرج و مرج کاری اجتناب ناپذیر خواهد بود، بنابراین مدیر یک مجموعه است که چیدمان مطلوب کار جمعی برای رسیدن به نتیجه و اهداف دیگر در پس پرده را تعیین می‌کند. عارضه فرهنگی دیگری که گاهی حتی در کار‌های گروهی منظم و منسجم نیز پیدا می‌شود، حضور افرادی است که به نیت دستیابی به نتایج دیگری در گروه عضو می‌شوند. این دیگر به عهده مسئول و مدیر هوشمند و آگاه گروه است که از شیوع این بی‌نظمی جلوگیری کند و بتواند کار گروهی را به نتیجه مطلوب برساند. در علم مدیریت و علم استراتژی استفاده درست از منابع انسانی شاخه‌های تخصصی را شکل می‌دهد. به راستی چند درصد مدیران انتصابی کشور بر این علوم اشراف دارند؟ باز به خودمان برگردیم. فرض کنید یک رسانه جمعی پر مخاطب از شما بخواهد علم انجام کار گروهی را در برنامه‌ای هفتگی برای مردم فرهنگسازی کنید؛ چه می‌کنید؟ افراد غالباً برای چنین کار‌هایی انگیزه کافی ندارند که علت آن هم نیاز به یک برنامه تحقیق عارضه یابی در سطح جامعه دارد. متأسفانه افرادی پیدا می‌شوند که به نام زرنگی، دنبال از زیر کار در رفتن وکم کاری هستند. یا برخی افراد که اهل اصطلاحاً «سیاسی کاری» و حیله‌گری هستند، چشم دیدن پیشرفت و موفقیت بقیه را ندارند. چرا بسیاری دوست دارند مدیریت گروه را بر عهده بگیرند، در حالی که می‌دانند افراد قوی‌تر از آن‌ها حضور دارد، اما نمی‌خواهند نفر دوم باشند؟ آیا در چنین اَتمسفری و با حس عدم اعتماد به هم امکان کار گروهی محدود نمی‌شود؟ بنابر این، تردیدی به‌جا نمی‌ماند که ایرانیان از کودکی نیازمند آموزش در زمینه مدیریت و کار جمعی هستند. در حال حاضر، سیستم آموزشی در مدارس به عنوان کانون تعلیم و تربیت و رسانه‌های جمعی به عنوان عامل ترویج دهنده یک فرهنگ یا ایده خوب، در این خصوص چندان قوی عمل نمی‌کنند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار