جوان آنلاین: دختره یا پسره؟ پرتکرارترین سؤال دوران بارداری است. این تفاوت باید اتفاقاً مورد سؤال قرار گیرد، اما در یک جهت، آن هم برای تفاوت تربیت این دو جنس فرزند و تنها از سوی والدین! نعمت یا رحمتبودن فرزند، به حکم و اراده خداوند انجام میشود. وظیفه ما، در درجه اول تسلیم است و در گام بعدی تربیتی از جنس صحیح. خداوند هر چه که برای انسان رقم بزند، در جهت مصلحت دنیا و آخرت است؛ مصلحتی که چه بسا در آینده بسیار دور برای فرد مشخص میشود.
در آیات ۴۹ و ۵۰ سوره مبارکه شوری میخوانیم «پادشاهى و ملک آسمانها و زمین تنها و تنها براى خداست، هرچه بخواهد میآفریند، به هر کسی که بخواهد دختر و به هر کسی که بخواهد پسر میبخشد یا در یک رحم دو فرزند، یکى پسر و یکى دختر قرار میدهد و هر که را بخواهد عقیم و نازا میگذارد، همانا خداوند دانا و تواناست.»
جالب است که فرزند دخترداشتن حتی برای پیامبران ما اهمیت داشت. حضرت ابراهیم (ع) با وجودی که فرزندان فرهیخته و بزرگواری، چون حضرت اسماعیل و حضرت اسحاق (ع) داشت، برای داشتن فرزند دختر هم دعا میکرد: «اِنَّ اِبْراهیمَ سَأَلَ رَبَّهُ اَنْ یرْزُقَهُ اِبْنَةً تَبْکیهِ وَ تَنْدُبُهُ بَعْدَ مَوْتِه؛ حضرت ابراهیم (ع) از حضرت حق درخواست دختر کرد تا حداقل پس از مرگش گریهکننده و یادآور داشته باشد.»
البته دختر یا پسربودن فرزند صرفاً از زاویه تربیتی مهم است. همه ما شنیدهایم از والدینی که میگویند مثلاً دخترداشتن راحتتر است، چون تربیت راحتتری دارد و برعکس، اما آنچه مهم است سادگی تربیتی نیست بلکه تفاوتهای تربیتی است که این دو جنسیت با یکدیگر دارند و چه بسا همزمانی رشد دو جنسیت در یک خانواده، والدین را با دشواریهای متعدد روبهرو کند.
مادری که صاحب فرزند پسر است، میگوید باید به دعوا، سر و صدا و بازیهای ویدئویی عادت کرد. جنگجویی و موتورسواری خاصیت رفتاری اوست.
یک روانشناس امریکایی در کتاب خود به نام «پسران سرگردان» به نکتهای مهم اشاره میکند و مینویسد: واقعیت این است که قدرت ذهنی هر کدام از دو جنس در زمان متفاوتی از دیگری تکامل مییابد و به این ترتیب میتوان گفت روند رشد آنها نیز متمایز از هم خواهد بود. والدین هم به همین علت استراتژیهای تربیتی مختلفی را برای پرورش کودکان پسر و دختر در نظر میگیرند، چراکه مغز آنها از ابتدای تولد به گونهای مشابه سیمکشی نشده است!
شیوه شنیداری دختر و پسر نیز باهم تفاوت دارد. میزان توجه آنها متمایز است و حتی به لحاظ بصری هم واکنشهای متفاوتی دارند، مثلاً دختر بچهها علاقه بیشتری به برقراری ارتباط با رنگها و اجسام محیط پیرامون خود دارند. در مقابل کودک پسر اجسامی را نقاشی میکند که قابلیت حرکت دارند، مانند ماشین و چندان هم بر رنگآمیزی تمرکز ندارد.
دختران ریسکپذیری کمتر و پسرها ریسکپذیری بالاتری دارند. شاید بتوان گفت پسرها کمی شخصیت بیقانونی دارند و برعکس دخترها از نظم بهتری در ذهن خود پیروی میکنند.
مهم نیست که کدامیک سخت و کدامیک آسان است، مهم این است که با هر کدام باید به چه شیوهای رفتار کرد و چه واکنشی نشان داد که نقش هر کدام به صورت اصولی تثبیت شود.
علاوه بر کلیاتی که در بالا به آن اشاره کردیم، خاصه روی سخن ما در مورد دختران است. تربیت دختر امر بسیار مهمی است که امروزه آنچنان که باید و شاید مورد توجه قرار نمیگیرد. تربیت دختران با ملاکهایی که اسلام در این خصوص ارائه داده است، فاصله بسیاری دارد. برای تربیت صحیح دختران ضروری است والدین نسبت به ارزشها و نقش دختران در جامعه آگاهی کافی داشته باشند تا این وظیفه مهم را به نسبت اهمیتی که دارد به انجام برسانند. هر کدام از والدین نیز نقشی متفاوت در این تربیت خواهند داشت، به خصوص یک پدر میتواند تأثیر بسزایی در آینده یک دختر داشته باشد. پدری که منفعل باشد، جهان مردانه دختر خود را تا ابد زیر سؤال میبرد و از او یک موجود سرگردان میسازد که اعتمادبهنفس ضعیفی دارد. برعکس یک پدر سلطهگر دختر را به اطاعت محض وا میدارد و در نهایت دختری ترسو خواهد داشت که با حس ناامنی رشد میکند.
پدری که دختر خود را نازپرورده میکند که هر چه را که دختر درخواست میکند در اختیارش قرار دهد، وابستگی دختر به خود را تضمین میکند و مسلماً این حجم از وابستگی دختر را از به استقلال رسیدن و کسب هویت شخصی دور خواهد کرد، پس باید تعادل را رعایت کرد.
به همین اندازه اهمیت و نقش مادران نیز جدی است. هر دختری روزی مادر میشود و هر مادری، روزی دختر خانه پدرش بوده و بنابراین همه اینها تجربهشدنی است. دوران بلوغ دختران بسیار بااهمیت است و مادران باید بتوانند با تغییرات رفتاری و روانی دخترانشان هوشمندانه برخورد کنند، نسبت به رفتارهای دخترانشان نگاه بالا به پایین و مادری- فرزندی نداشته باشند و بیشتر از هر چیزی، چون یک دوست با او رفتار کنند.
مادران تنها کسانی هستند که نسبت به نیازهای دختر خود اشراف دارند. تنها یک مادر است که اگر دختر خود را باور داشته باشد، از او یک همسر خوب در آینده میسازد. مادر باید اجازه انتقاد را به دخترش بدهد. برای هم وقت بگذارند و رفیق باشند تا وقتی روزی همسرش از او پرسید درددلهایت با کیست، با افتخار بگوید «مادرم».
در کنار این مهم والدین باید هر دو به دخترشان ثابت کنند برای آنها عزیزترین است و هیچ چیز به اندازه این موضوع نمیتواند اثرگذار باشد. آنچه مهم است نگاه تربیتی والدین است که باید بدانند در مقابل جنسیت فرزند چه رویکرد نگاهی داشته باشند.