جوان آنلاین: فقرا نباید در سیاست و اقتصاد وارد شوند. این علوم نیاز به ظرفیتهای ذهنیای دارند که فقرا فاقد آن هستند. در آینده ایران نباید اجازه دهیم از این طبقات وزیر شوند. این دو جمله از زبان کسی جاری شده که سالها در جمهوری اسلامی استاد دانشگاه و مشاور عالی دولتهای به اصطلاح اصلاحطلب بوده است! نظر کاربران فضای مجازی را در اینباره مرور میکنیم.
باران وکیلی
سریعالقلم: «نباید اجازه داد فقرا در ایران پست بگیرند. ریشه بسیاری از مشکلات کشور، حاکمبودن طبقه ضعیف است»!
شما و همپیالههاتون باید سالها بنشینید پای کلاس کارگرزادههایی مثل شهید مالک رحمتی استاندار تبریز و شهید سلیمانیها؛ اسطورههای موفقیت و خدمت.
سلمان معمار
چه بینشی داشت خمینی کبیر که از ورای زمان امثال سریع القلم رو دید: «ما از شر رضاخان و محمدرضا خلاص شدیم، لکن از شر تربیتیافتگان غرب و شرق به این زودیها نجات نخواهیم یافت» و گفت: «تنها آنهایی تا آخر خط با ما میمانند که درد فقر و استضعاف را چشیده باشند.»
غلامرضا عموزاده
یعنی دست هر چی جامعه کاستی رو از پشت بسته و جامعه رو به دو دسته نجسها و ژن خوبها تقسیم کرده. این عمق اندیشه سرطان اصلاحات در ایران، الیگارشهای گرد آمده در اتاق بازرگانی ایران، تئوریسینهای منفور امثال ظریف و روحانی هست.
علی ابوطالبی
تکلیف سریعالقلم به عنوان سخنگوی سرمایهداری وابسته و بورژوازی کمپرادور ایران روشن است، اما نکته این است که جناح «غربستیز» بورژوازی هم که برخی رفقای غافل ما خیال میکنند «سرمایهداری ملی» را نمایندگی میکند، عیناً همین دیدگاه ارباب-رعیتی را دارد، منتهی معیارهایش فرق میکند.
حمزه غالبی
چقدر این سریعالقلم چندشآوره و چقدر بیسواد و چه قدر دنیا رو نمیشناسه! امثال او که کارش تکرار حرفهای بنجل ۵۰ سال پیش است از موانع توسعه در ایران هستند!
محمدصادق شهبازی
سریعالقلم دیگر حتی شبه علم تولید نمیکند. آشکارا میگوید مقابل دشمنی که میخواهد ما را له و برده کند، مقاومت نکنیم که چه؟ تا بشویم عراق که پنج تا ۱۰ سال بعدش هم بیثبات باشیم. آن موقع هم معلوم نیست تحریم را بردارند.
بردارند هم تازه معلوم نیست رشد کنیم.
نسخه بردگی و تحقیر و تسلیم از درون.
سیدتاج الدین
محمود سریعالقلم مشاور حسن روحانی و تئوریسین اصلاحطلب: «ریشه بسیاری از مشکلات ما حاکم بودن طبقه ضعیف و فقیر در کشور است.»
قضاوت با شما!
حمزه شکریان
این جماعت از نسل همان مستکبرانی هستند که به پیامبر خود گفتند: «چگونه طالوت بر ما حاکم باشد و حال آنکه ما به فرمانروایی از او سزاوارتریم و به او وسعت و فراخی مالی داده نشده!»
همانها که همیشه به دنبال تضعیف جبهه حق بودهاند و هستند.
مجید رضا حریری
دروغ میگه، چنین سؤالی در ثبتنام هیچ دانشگاه امریکایی حداقل بعد از دهه ۶۰ میلادی نیست و نمیتونسته باشه، برای همین هم میگه بعدها برداشتن، هم دروغه و هم به درد تعریف میهمانیهای شوهر عمهای میخوره، استاد نمیفرمایند چرا مثلاً باراک اوباما تونست رئیسجمهور امریکا بشه یا همین ونس معاون ترامپ.
یاسر
در اندیشه مردمسالاری دینی، حکمرانی به معنای تصاحب قدرت سیاسی برای تمتع یا سلطه نیست، بلکه عرصهای است برای ایفای مسئولیتی تمدنی در جهت تحقق اراده الهی در حیات جمعی انسان. این مسئولیت تاریخی نه تنها بر عهده نخبگان رسمی، مدیران منصوب و دستگاههای اداری نیست، بلکه بر دوش تمام امت نهاده شده است. در این منظومه، هر فرد مؤمن و آگاه، بالقوه شایستگی مشارکت در ساخت مسیرهای اجرایی، قانونگذاری و عدالتگستری را دارد و وظیفه دارد توانمندیهای خود را برای حضور در این ساحت آماده کند، زیرا جامعه ایمانی تنها زمانی میتواند به تمدنسازی دست یابد که همه اعضای آن خود را شریک در اداره نظام بدانند، نه تماشاگر و مصرفکننده محصولات قدرت.
اگر چنین مشارکتی در مردم شکل نگیرد، اداره کشور به تدریج در دست طبقات محدود و گروههای تکنوکرات متمرکز میشود و مردم به حاشیه رانده میشوند.
طاها زینالی
سریعالقلم به عنوان نظریهپرداز سیاست بینالملل برای جریان غربگرا نگاه طبقاتی خود را به نمایش میگذارد. او به خوبی در اینجا، در مقام نماینده طبقه سرمایهدار وابسته وطنی، تبیین میکند که چگونه غربگرایی در سیاست خارجی و درک سیاسی طبقاتی درهمتنیده است.ای کاش جریان ضدغربگرا و حامی مقاومت نیز به آگاهی طبقاتی دست مییافت و درک میکرد ضدیت با امپریالیسم با حمایت از سیاستهای عمیقاً طبقاتی نولیبرالی در تنافر است و سیاست مقاومت ملی و منطقهای نمیتواند بدون پشتوانه طبقاتی و مشارکت طبقات فرودست جامعه قدرت و انسجام و پایداری لازم را داشته باشد. جریان انقلابی باید به یکی از اساسیترین آموزههای تاریخی انقلاب اسلامی ایران بازگردد و درک کند که سیاست مقاومت و اقتدار ملی تنها با وحدت عدالت طبقاتی و عدالت منطقهای و جهانی میسر است، همچنان که نولیبرالیسم اقتصادی و امپریالیسم نظامی-صهیونیستی لازم و ملزوم یکدیگرند.
سیدنظامالدین موسوی
«بد»، این سخنان آقای سریعالقلم در تحقیر طبقات فقیر و مستضعف و ایفای نقش سیاسی- اجتماعی آنان است که با مبانی انقلاب و امام (ره) متضاد است.
«بدتر»، این واقعیت تلخ است که دیدگاههای او سرمشق عدهای از برنامه نویسان و مدیران اقتصادی و سیاسی در برخی دولتهای جمهوری اسلامی بوده و هست!
یوسف عزیزی
فرصت کنم تصمیم دارم ترجمه ادعاها و صحبتهای محمود سریعالقلم را با مسئولان دانشگاه کالیفرنیای جنوبی مطرح کنم و صحت و سقم روایت را جویا شوم. به نظر من یا انگلیسیاش ضعیف بوده و منظور استاد را نفهمیده یا داستان را از خودش درآورده. واکنش دانشگاه مذکور دیدنی خواهد بود!
فریبرز کلانتری
محمود سریعالقلم گفته: فقرا نباید در سیاست و اقتصاد وارد شوند. این علوم نیاز به ظرفیتهای ذهنیای دارند که فقرا فاقد آن هستند. سلطان ظرفیت ذهنی فقط داداش شارلاتان شما بود که برنج پاکستانی را جای برنج ایرانی میفروخت استاد!
آزوف
بردهداری نوین، یعنی همین، حتی در امریکا همچنین مزخرفاتی رو نمیگن، شعارشون اینه امریکا سرزمین فرصتها برای غنی و ضعیف. نکته جالب اینه وضعیت فعلی مملکت حاصل تزهای امثال سریع القلمها هست و حالا هم ژست تجدیدنظرخواهی گرفتن.
آدلین
طبقات مستمند وارد اقتصاد و سیاست نشوند تا الیگارشی ثروت و قدرت به چپاول طبقه مستضعف ادامه دهد و مناصب و قدرت در اختیار ما باقی بماند؛ چه وقیح هستند.
حمید کاظمی
حاجی در امریکا جیدی ونس خودش از طبقه پایین
این مزخرف سریع القلم در امریکا هم قفله و فقط در روم باستان میشه نمونهاش را دید.
همت قلیزاده
افتخارم این است در یک روستای بسیار محروم و دوردست، با درس خواندن سخت، اولین نفری باشم که در یک دانشگاه دولتی با رتبه خوب در دوره روزانه قبول شوم و این باور ذهنی که سرنوشت طبقه پایین، کارگری است را شکستم، هرچند از ۱۱ تا ۲۶سالگی در کنار درس خواندن، کارگری میکردم.
سریعالقلم چه میداند!
مهدی
کسی نبود ازشون بپرسه سال ۶۱ که چمرانها جلوی بمب و موشک صدام سینه سپر کرده بودند، شما چطور روت شد بری با استادت در امریکا بنشینی قهوه بنوشی و درباره اتاق شخصی دوران کودکی تبادل نظر بفرمایی؟!
