سرويس سياسی جوان آنلاين: ۹ دی یکی از مناسبتهای انقلابی- مذهبی کشور است که بعد از گذشت ۱۰ سال از شکلگیری آن همچنان میتواند محل تجدید یادآوری وظایف بر زمین مانده بسیاری از مسئولان اجرایی باشد؛ مسئولانی که عملکردشان عامل اصلی گلایههای امروز مردم از وضعیت کنونی است.
شکلگیری ۹ دی در سال ۸۸ در نگاه نخست پایانی بود بر هشت ماه غائلهآفرینی یک طیف سیاسی نشانهدار علیه منافع مردم و نظام و در مرحله بعد نشان داد نبرد انقلاب اسلامی به همان میزانی که با نظام سلطه دارای پیچیدگی است با یک جریان سیاسی داخلی دارای ابعاد کاملاً گستردهتر و فراختری است.
در تمام غائلههایی که بعد از رحلت حضرت امام (ره) در کشور صورت گرفته است، از شهرآشوب ۱۸ تیر ۷۸ گرفته تا فتنه ۸۸ و غائله دی ۹۶ و آبان ۹۸ پای ثابت یک جریان سیاسی را میتوان مشاهده کرد؛ در دو غائله نخست فتنهها رنگ و بوی صرفاً سیاسی داشت و در دو غائله اخیر عناصر اقتصادی و معیشتی بسیار ملموس بود.
در واقع در اغتشاشات سالهای ۹۶ و ۹۸ بستر اصلی درگیریهای خیابانی و موجسواری ضدانقلاب، سلطنتطلبان و گروههای تجزیهطلب و امثالهم را اقدامات مشکوک (اگر نگوییم تعمدی) برخی از مسئولان اجرایی وابسته به همین نحله فکری رقم زدند و با عملکرد بحثبرانگیز در عرصه اقتصادی کشور زمینه چنین حوادثی را رسماً کلید زدند.
در هر کدام از غائلههای مورد اشاره، رهبران شخصیتها و رسانههای وابسته به جریان مورد اشاره تلاش کردند تا این باور تصنعی را در افکار عمومی جاگذاری کنند که نظام اسلامی نه تنها توان لازم برای پاسخگویی به مطالبات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را ندارد بلکه فاقد صلاحیت لازم برای اداره امور کشور هستند و باید علیه آنها قیام خیابانی به راه انداخت.
مبارزه اولویتدار کدام است؟
ایجاد نارضایتی در جامعه در هر دورهای از این چهار غائله، به صورت محسوس قابل ردگیری است به طوری که در یک دوره تلاش کردهاند با ایجاد شائبههای انتخاباتی- سیاسی در تریبونهای عمومی و رسانههای عمومی ذهن افراد جامعه را دچار التهاب کنند و در ماههای اخیر فضای یأس و دلهره را از آینده کشور با ایجاد پالسهای اقتصادی و معیشتی کلید بزنند.
آنچه در این میان مهم مینماید این مسئله است که برگزاری مناسبتهای انقلاب و مذهبی به رغم اینکه نباید با فلسفه وجودی آن روز در تناقض باشد بلکه ضرورت دارد که افکار عمومی جامعه آگاهی و شناخت مناسبی از توطئهها و ترفندهای یک جریان سیاسی داخلی برای به بنبست رساندن نظام اسلامی داشته باشند و نقش فعالی را برای مبارزه با این طیف بر عهده گرفته و اهمیت مبارزه با این طیف نشانهدار را حتی به مراتب دارای اهمیت بیشتری نسبت به نظام سلطه بدانند.
پیامدهای رفتار خواص متصل به یک جریان خاص
جالب این است بخش عمدهای از هدایتگری و بسترسازی اصلی غائلههای سازمانیافته علیه نظام اسلامی با مدیریت و نقشآفرینی عناصر برجسبدار و مشهور وابسته به همین جناح سیاسی در داخل صورت گرفته است و این جماعت با مجموعهای از اقدامات منسجم و هدفمند وابستگان این جریان کشورهای غربی و گروههای کثیر ضدانقلاب توانستهاند در یک برهه کوتاه فضای کشور را دچار التهاب سیاسی- اجتماعی کرده و هزینههای اقتصادی و غیراقتصادی فراوانی را به کشور تحمیل کنند.
عناصر برچسبدار و شناخته شده این جریان که عمدتاً از نخبگان سیاسی کشور و افراد ذینفوذ و سابقهدار در انقلاب اسلامی هستند، حتی در مقاطعی با سکوت یا مواضع دوپهلوی خود به گستردهتر شدن غائلههای شهری کمک کردند تا جایی که رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانیهای مختلف از این افراد درخواست میکنند تا نسبت به اصل غائله و برای تنویر افکار عمومی مواضع شفاف و صریح اتخاذ کنند؛ درخواستی که حتی در ماههای اخیر و با شعلهور شدن برخی از اغتشاشات نیز مورد بیمهری قرار گرفته است و گاه مشاهده میشود برخی از نخبگان سیاسی به جای نقشآفرینی در جهت آرام کردن فضای ملتهب روانی در کشور، مواضعی را اتخاذ میکنند که تنها در جهت عصبانی کردن مردم و افزایش درگیری میان مردم با حاکمیت اسلامی و در واقع دوقطبیسازی نظام با افکار عمومی قابل تفسیر است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی چند هفته قبل از ۹ دی که مردم گوی سبقت از مسئولان در دفاع و حمایت از نظام اسلامی را بربایند، درباره ضرورت نقشپذیری خواص و نخبگان سیاسی اینگونه بیان میکنند: «در شرایط کنونی همه جریانها و گرایشهای سیاسی داخل نظام باید خط و مرز خود را با دشمن به صورت شفاف مشخص کنند و در این میان وظیفه خواص به ویژه خواصی که تأثیرگذاری بالایی دارند، بیش از دیگران است. موضعگیری دوپهلوی خواص مطلوب نیست و خواص باید مواضع خود را در قبال سخنان و اقدامات دشمن، شفاف بیان کنند. وقتی سران استکبار و ظلم و اشغالگران کشورهای اسلامی وارد میدان میشوند و موضعگیری میکنند، دوپهلو و مبهم سخن گفتن صحیح نیست زیرا باید مشخص شود، افرادی که داخل نظام جمهوری اسلامی هستند، چه موضعی دارند و آیا حاضر هستند از دشمن تبری بجویند؟»
از زمان شکلگیری حماسه ۹ دی تاکنون نه تنها خواص کشور (که به اصطلاح صاحبمنصبان اجرای کشور نیز بوده و هستند) به وظایف مصرح خود در قانون اساسی عمل نکردهاند و برای عبور کشور از مشکلات مختلف تلاش نکردهاند بلکه همانگونه که اشاره شد خود عاملی برای رشد اغتشاشات خیابانی در کشور نیز شدهاند و جالب این است در همین هنگامه نیز با بیان مواضعی که تنها به عصبی کردن مردم میانجامد، تلاش کردهاند عامل «ایجاد اغتشاشات» را طیف مقابل و حتی اصول حاکم بر نظام اسلامی در عرصه داخلی و بینالمللی معرفی کنند!
با توجه به آنچه گفته شد، ضرورت دارد در یازدهمین سالروز حماسه ۹ دی بر اساس مواضع رهبر معظم انقلاب اسلامی، بزرگداشت چنین واقعه مهم انقلاب را بر اساس مؤلفههایی نظیر «علل پیدایش و ظهور ۹ دی»، «پرهیز از سطحینگری در این باره و ضرورت اتخاذ رویکرد تبیینی»، «میزان مقایسه خسارتهای ناشی از رفتار و اقدامات وابستگان به یک طیف سیاسی در مقایسه با اقدامات ضدایرانی نظام سلطه»، «نقش نخبگان و خواص در بسترسازی و شکلگیری غائلههای دستساز سالهای اخیر» پیادهسازی کنیم، آن هم در شرایطی که وابستگان به همین جماعت نشانهدار در تلاش هستند تا جامعه را به سمت شعارزدگی در این باره و برگزاری بزرگداشت ویترینی حماسه ۹ دی هدایت کنند.
اساساً موضعگیری رهبران و شخصیتهای وابسته به جریان غربگرا درباره ۹ دی نه تنها حائز ویژگی روشنگری نیست بلکه کاملاً شعاری است و گاه در جهت ایجاد دلزدگی روانی افکار عمومی نسبت به ایام مناسبتی انقلابی نیز میباشد.