سرويس بين الملل جوان آنلاين: روزنامه واشنگتنپست به ۲ هزار صفحه از یک برنامه تحقیقاتی دولت امریکا دست یافته که نشان میدهد دولتهای امریکا از جورج بوش تا باراک اوباما و دونالد ترامپ همگی در مورد جنگ افغانستان سعی به پنهانکاری داشتند و نه تنها حاضر نبودند واقعیتهای این جنگ را به اطلاع مردم امریکا برسانند بلکه بیشتر سعی داشتند واقعیتها را تحریف کنند. روزنامه نیویورک تایمز از رقیب سنتی خود عقب نیفتاده و به گوشه دیگری از جنگ افغانستان پرداخته تا به این سؤال پاسخ دهد؛ آیا جنگ افغانستان ارزش ۲ تریلیون دلاری را داشت که بابت آن هزینه شد؟ علاوه بر این، روزنامه انگلیسی گاردین مروری به اسناد واشنگتنپست داشته و به این نتیجه رسیده که «امریکا نمیداند در افغانستان چه میکند.» این نتیجهگیری در حالی است که کاخ سفید این روزها با جدیت تمام به دنبال بیرون کشیدن سربازان خود از افغانستان است و قرار است در نخستین مرحله ۴ هزار سرباز خود را از این کشور خارج کرده و نیرویی هم جایگزین آنها نکند. میتوان صدای منتقدان از این تصمیم کاخ سفید را همین حالا هم شنید، اما باید گفت دستکم دونالد ترامپ، رئیس جمهور امریکا، میداند با خارج کردن سربازانش از افغانستان دنبال چه چیزی باشد.
افشاگری واشنگتنپست
واشنگتنپست این عنوان جالب توجه را برای گزارش خود در مورد جنگ ۱۸ ساله افغانستان انتخاب کرده: «جنگیدن با حقیقت»، و برای زیرعنوان هم این جمله را آورده است: «مقامات امریکا دائم میگفتند که در حال پیشرفت هستند. آنها پیشرفتی نداشتند و این را میدانستند.» واشنگتنپست میگوید سه سال در دادگاه با استناد به قانون «جریان آزاد اطلاعات» جنگیده تا بتواند به ۲ هزار سند محرمانه دولتی در مورد جنگ افغانستان دسترسی داشته باشد. این جنگ قضایی واشنگتنپست یادآوری جنگ قضایی دیگری است که همین روزنامه نزدیک به نیم قرن پیش داشت و کارش حتی به دادگاه عالی فدرال رسید تا بتواند اسنادی را منتشر کند که توسط تحلیلگر سابق پنتاگون دانیل السبرگ تهیه شده بود. مأموریت السبرگ در مورد جنگ ویتنام از یک دهه قبل شروع شده بود و با جمعآوری هزاران سند به این نتیجه رسیده بود که مقامات سیاسی و نظامی امریکا از زمان ورود به جنگ ویتنام در دهه ۶۰ میدانستند که برنده این جنگ نخواهند بود، اما دولتهای جان اف. کندی، لیندون بی. جانسون و ریچارد نیکسون همگی به مردم امریکا دروغ میگفتند و مدعی پیروزی در این جنگ بودند. حالا هم واشنگتنپست به همین نتیجه در جنگ افغانستان رسیده و با بررسی ۲ هزار سند موجود به این نتیجه رسیده که سردرگمی، بیبرنامگی و ناامیدی نسبت به نتیجه جنگ افغانستان چیزی است که در طی صدها مصاحبه با مقامات نظامی، اطلاعاتی و سیاسی امریکا دیده میشود، اما دولتهای جورج بوش، باراک اوباما و دولت فعلی دونالد ترامپ دائم در حال فریب دادن مردم امریکا بودهاند. ژنرال سه ستاره داگلاس لوت، مسئول جنگ افغانستان در کاخ سفید در دولتهای بوش و اوباما، در مصاحبه خود میگوید: «ما از فهم بنیادین در مورد افغانستان تهی بودیم. ما نمیدانستیم داریم چه کار میکنیم و مبهمترین فهمی از این موضوع نداشتیم.» این حرف داگلاس به خوبی گویای این نکته است که امریکا از ابتدای جنگ افغانستان دچار سردرگمی بوده، اما چنان که سرهنگ باب کرولی، مشاور ارشد ضد شورش در ارتش طی سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۴، نه تنها حاضر به اعتراف در این مورد نبوده بلکه تمام تلاش خود را صرف فریب دادن مردم امریکا میکرد. کرولی میگوید: «هر دادهای به نحوی دستکاری میشد تا بهترین تصویر ممکن ترسیم شود. به عنوان نمونه، ارزیابیهایی که کاملاً غیرقابل اتکا بودند، اما این برداشت را تقویت میکردند که همه چیز رو به راه است.»
جنگ ۲ تریلیونی
جفری ایگرز تفنگدار سابق نیروی دریایی امریکا، از جمله کارکنان کاخ سفید در دولتهای بوش و اوباما بوده است. او به هزینه سرسامآور این جنگ اشاره میکند و میپرسد در ازای این هزینه چه چیزی نصیب امریکا شده و آیا این جنگ ارزشش را داشت؟ و بعد به طنز میگوید: «من بعد از کشته شدن اسامه بن لادن گفتم اسامه احتمالاً دارد در گورش زیر آب به ما میخندد که این همه در افغانستان خرج کردیم.» هزینه بالای این جنگ در حالی بود که طبق اسناد واشنگتنپست، امریکا و متحد نزدیکش، بریتانیا، حتی در مورد موضوعی مثل مواد مخدر هم احمقانهترین یا حتی خندهدارترین روشها را در پیش گرفته بودند. بریتانیا در ابتدا به کشاورزان افغانی که تریاک میکاشتند گفته بود اگر محصولات خود را نابود کنند، به آنها غرامت خواهد داد. این برنامه بریتانیا باعث شده بود کشاورزان برای کسب غرامت بیشتر، تریاک بیشتری تولید کنند و بازار مواد مخدر گرمتر شود. امریکا که شکست این برنامه را دیده بود دست به تخریب زمینهای کشاورزان زد و همین کار هم کشاورزان را عصبانی کرده بود و باعث شده بود آنها به صف طالبان بپیوندند. بنابر این، هزینه پرداختی باعث برچیدن مواد مخدر از بازار نشده بود و تخریب زمینها هم باعث تقویت جبهه طالبان شده بود. با همین یک نمونه میتوان فهمید که سردرگمی و بیبرنامگی امریکا در جنگ افغانستان چگونه هزینه بالای آن را به هدر داده است. روزنامه نیویورک تایمز بر مبنای این زمینه است که مینویسد: «روی هم رفته، هزینه جنگ قریب به ۱۸ سال امریکا در افغانستان بیش از ۲ تریلیون دلار خواهد بود» و میپرسد: «آیا این پول به درستی هزینه شد؟» پاسخ این پرسش نیویورک تایمز در همان نمونه برنامه مبارزه با مواد مخدر معلوم میشود. نیویورک تایمز به گزارش بازرس ویژه بازسازی افغانستان، سیگار، در سال گذشته استناد کرده که رقمی بالغ بر ۱۰ میلیارد دلار برای مبارزه با مواد مخدر هزینه شده، اما با وجود این، افغانستان هنوز ۸۰ درصد از تریاک غیرقانونی جهان را تولید میکند. نکته جالب اینکه طالبان در زمان حاکمیت خود طی سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ تقریباً تولید تریاک را در افغانستان متوقف کرده بود. وجه دیگر هزینه جنگ افغانستان بدهیهایی است که امریکا به واسطه این جنگ به بار آورده، زیرا بخش قابل توجهی از ۲ تریلیون دلار از طریق وامهایی بوده که دولت امریکا دریافت کرده بود و طبق برآورد نیویورک تایمز، دولت امریکا باید تا ۲۳ سال دیگر رقمی بالغ بر ۶۰۰ میلیارد دلار بابت بهره این وامها بپردازد.
راه حل شخصی
با توجه به گزارشها و مستندات دو روزنامه واشنگتنپست و نیویورک تایمز معلوم میشود که نتیجهگیری مجله انگلیسی گاردین بیراه نبوده و این که امریکا از ابتدای جنگ افغانستان نمیدانسته چه میکند. همچنان که در اسناد واشنگتن پست ذکر شده، مقامات امریکایی از ابتدای این جنگ دائم اهداف خود را تغییر میدادند و با هر ناکامی به دنبال تعریف تازهای از اهداف خود بودند و همین امر به بیبرنامگی آنها بیشتر دامن زده است. در هر صورت، دونالد ترامپ وارث جنگی شد که دو رئیس جمهور قبلی برایش به ارث گذاشته بودند و او هم مثل آن دو در ابتدای امر بر طبل جنگ کوبید، اما در عرض دو سال متوجه شد که کوبیدن بر این طبل دستکم نتیجهای برای او نخواهد داشت. او با توجه به این موضوع است که زلمی خلیلزاد را از سپتامبر سال گذشته مأمور ویژه خود برای مذاکره با طالبان کرد و ۹ دور مذاکرات میتوانست بعد یک سال به نتیجه برسد و حتی گفته میشود ترامپ برنامهای برای دیدار رهبران طالبان در کمپ دیوید دارد تا همانند کارتر، او هم در این کمپ توافق صلح را با رهبران طالبان امضا کند. گفته میشود حمله ۵ سپتامبر طالبان در کابل و کشته شدن یک سرباز امریکایی باعث توقف مذاکرات و بههم خوردن برنامه کمپ دیوید شد، اما طولی نکشید تا معلوم شود که ترامپ پیگیر مذاکرات است و حتی برنامهای برای بیرون کشیدن سربازان امریکایی از افغانستان دارد. او یک ماه قبل این برنامه را در شب شکرگزاری و در میان سربازان امریکایی حاضر در پایگاه بگرام افغانستان گفت و بار دیگر خلیلزاد را به دوحه قطر فرستاد تا با نمایندگان طالبان مذاکره کند. حالا معلوم شده که او قصد خارج کردن ۴ هزار سرباز خود را از افغانستان دارد و حتی گفته میشود که میخواهد مابقی سربازان امریکایی را تا قبل انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ از افغانستان خارج کند. شکی نیست که قصد او از این کار انتخاباتی است چراکه بازگرداندن سربازان امریکا به خانه در نظر شهروندان امریکایی به خصوص طبقه متوسط سفیدپوست چنان قابل توجه است که میتواند بخش مهمی از آرای این طبقه را برای او حفظ کند. به عبارت دیگر، دولتهای بوش و اوباما با ادامه جنگ افغانستان نمیدانستند که در این کشور چه میکنند، اما ترامپ میداند که یک جنگ سوخته برای او بردی ندارد، اما احتمال دارد که با پا پس کشیدن از این جنگ بتواند مبارزه انتخاباتی را ببرد. روشن است که ترامپ با تغییر جهت از جنگ افغانستان به مبارزه انتخاباتی راه حل شخصی خود را برای دستیابی به هدف شخصیاش اجرا میکند، اما دستکم میداند که چه میکند، اما نه جورج بوش و نه باراک اوباما سرانجام نفهمیدند که در افغانستان به دنبال چه چیزی هستند.