سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: حقالناس از آن دست مفاهیمی است که هنوز در جامعه اسلامی ما به خوبی تبیین و تفهیم نشده است. در بحارالانوار از امیرالمؤمنین (ع) نقل است که فرمود خداوند میفرماید: «به عزّت و جلال خودم سوگند، از ظلم هیچ ظالمی نخواهم گذشت، اگرچه به اندازه دست بر دست زدنی باشد یا با فشار دادن دستی از روی ستم، محقق شده باشد.» با چنین نگاه و رویکرد متعالی و جامعی مسئولیت یکایک ما به عنوان مسلمان در قبال حقوق دیگران آنقدر سنگین است که باید تمام اعضا و جوارح وجود خود را مراقبت کنیم تا خدای ناکرده موجب آسیب زدن به دیگران نشویم. ما حتی در قبال اعضا و جوارح و تک تک سلولهای بدن خودمان هم مسئولیت داریم، چراکه وجود ما نیز امانتی از سوی خالق هستی است. اما آیا واقعاً ما در رفتار اجتماعی خود و در ارتباط با دیگران حداقلهای حقوق انسانی آنان را مراعات میکنیم. راه دوری نمیرویم و در مثالهای زیر که روایتهایی از همشهریهای من و شماست؛ برخی از مصادیق حقالناس و رفتارهای مغایر ما با این حق محرز انسانی را مرور میکنیم.
سلب آسایش همسایگان با خودخواهی تمام
- رامونا غلامرضایی، ۴۱ ساله- کارمند
یکی از نقاط ضعف ما ایرانیها به ویژه شهرنشینان، نادیده گرفتن حقوق همسایگان مخصوصاً در مجتمعهای مسکونی است. بدون شک در زندگی آپارتمانی ضربالمثل چاردیواری اختیاری رنگ میبازد و دیگر معنا ندارد، اما متأسفانه در همین مجتمع مسکونی ما که بیش از ۵۰ واحد هستیم، برخی ساکنان با استناد به این ضربالمثل با خودخواهی تمام از دیگران سلب آسایش میکنند. بعضیها داخل واحد مسکونی خود تا نیمههای شب صدای موسیقی یا تلویزیون را به قدری بالا میبرند که خواب و استراحت را بر همسایگان خسته از کار و تلاش روزانه حرام میکنند. بعضیها با خودداری از پرداخت شارژ ساختمان موجب میشوند که نظافت مشاعات به خوبی و سر وقت انجام نشده و خرابیهای تأسیسات ساختمان به موقع تعمیر نشود. به نظرم تمام اینها حقالناس است و خداوند بندگان خود را در آنجایی که حق بندهای دیگر را ضایع کرده است، به سادگی نمیبخشد.
قرق پیادهراه و خیابان برای استفاده شخصی
- محمد زمان صداقت، ۳۸ ساله- کارمند
وقتی میگوییم «شهرما- خانه ما» معنیاش این است که شهرمان را مثل خانهمان تمیز و پاکیزه نگهداریم، ولی متأسفانه بعضی شهروندان خیابانهای شهر را برای خودشان قرق میکنند. برخی کسبه و مغازهدارها چندین متر از پیادهراه و کنارههای خیابان که مقابل محل کسبشان است را برای چیدن اقلام خود یا پارک خودرو، اختصاصی میکنند و مانع تردد و پارک خودرو برای شهروندان میشوند، در حالی که آنها فقط مالک همان چند متر مغازه هستند و حقی بر فضای خارج از آن ندارند. این همان حقالناسی است که تضییع میشود و در آخرت باید جوابش را بدهند. من ساکن شهرک ولیعصر در منطقه ۱۸ تهران هستم و این مشکل به دلیل وجود تعداد زیادی از فروشگاهها و کارگاههای مبلمان در این منطقه آرامش را از شهروندان گرفته است.
مردمآزاری در کوچههای تنگ و باریک شهر
- علیرضا سلیمی، ۵۱ ساله، پیمانکار ساختمان
اکثر کوچههای شهر آنقدر تنگ و باریک است که رفت و آمد خودرو را دشوار کرده، حالا فکرش را بکنید در این کوچههای چند متری بخواهید از پارکینگ منزل بیرون بیایید و ببینید که نصف مسیر ورود و خروج شما را یک خودرو پارک کرده و شما هم عجله دارید که به سر کار خود برسید. جالب اینجاست حتی به خود زحمت نمیدهند روی تکهای کاغذ شماره تماس خود را بنویسند و زیر برفپاککن بگذارند تا تماس بگیری. این یک نمونه حقکشی است که تا دلت بخواهد تکرار میشود و نشان از بیمبالاتی برخی شهروندان دارد که فقط به فکر خودشان هستند و یک لحظه به این فکر نمیکنند کار آنها ممکن است به قیمت جان یک انسان تمام شود. حالا اگر من هنگام خروج از پارکینگ قصد بردن یکی از اعضای بدحال خانواده را به بیمارستان داشته باشم در این صورت به نظر شما این فرد متخلف با جان یک آدم بازی نکرده است؟ این یک حقالناس بزرگ است که با کمال تأسف اکثر ما معمولاً نادیده میگیریم. من با وجود اینکه پیمانکار ساختمان هستم حتی یک بار هم هنگام تخلیه مصالح ساختمانی موجب مزاحمت برای همسایگان نشدهام، چون دوست ندارم ناله و نفرین مردم پشت سرم باشد.
امروز برو فردا بیا در سازمانها و ادارات
- محمدرضا علیزاده، ۷۱ ساله، بازنشسته
در این سن و سال و با وجود زانودرد، تنگی نفس و هزار جور درد و بیماری، وقتی برای انجام یک کار اداری ساده به شهرداری یا تأمین اجتماعی یا هر اداره دیگری میروم نه تنها ملاحظه سن و سالم را نمیکنند، بلکه برای یک امضا آنقدر باید از این اتاق به آن اتاق بروم و آنقدر امروز برو فردا بیا میکنند که آدم از زنده بودنش سیر میشود. در واقع ما مردم هوای همدیگر را نداریم و کار یکدیگر را راه نمیاندازیم. آن کسی که پشت میز اداره نشسته از سیاره دیگری نیامده و همین مردم عادی در همسایگی من و شماست، ولی متأسفانه گرهگشایی از کار خلق خدا را هی پشت گوش میاندازیم. فراموش نکنیم که هر یک از ما ممکن است کارش یک جایی گیر کند و راه انداختن سریع و به موقع کار مردم موجب میشود در کار خودمان هم گشایش به وجود بیاید. تأخیر و مانعتراشی در امورات مردم یکی از آن مصادیق پرشمار نادیده گرفتن حقالناس است که خداوند ما را نمیبخشد.
مثل آب خوردن خودمان را بدهکار مردم میکنیم
- فاطمه سرابی، ۴۳ ساله، خانهدار
سوار تاکسی میشوم موقع پیاده شدن، راننده طبق معمول پول خرد ندارد، کرایه را رند میکند و ۲۰۰ تومان بیشتر میگیرد. در سوپرمارکت محله خرید میکنم باقیمانده پولم را چند عدد آبنبات میدهد و آن را هزار تومان حساب میکند. موقع رفتن به نانوایی برای همسایه چند عدد نان میخرم، پولش را که نمیدهد هیچ، اصلاً به روی خودش هم نمیآورد. به فامیل و آشنا دستی پول قرض میدهم. سال میگذرد و پس نمیدهند. به همین راحتی حق و ناحق میکنیم. به همین راحتی خودمان را بدهکار مردم میکنیم و انگار نه انگار! باور کنید همین حقالناسهای کوچک جمع میشود و موقع گذشتن از پل صراط با یک کولهبار سنگین و با پاهایی لرزان باید حساب پس بدهیم.