سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: با نگرش به رفتار اجتماعی افراد، سادهتر از آنچه فکرش را کنی میتوان به شخصیتها پی برد. کافی است یک رفتار ساده را مورد ارزیابی قرار بدهی تا بعضی چیزها دستت بیاید. این شما و این نمونههایی از رفتارهای جالب در مترو؛ قطاری که زیر پوست شهر مشغول سبک سنگین کردن آدمهاست.
۱- آنقدر یکدیگر را دوست داریم که سرمان را روی شانه بغلدستیمان گذاشته و به خوابی عمیق فرو میرویم.
۲- کافی است تلفن کسی زنگ بخورد و مشغول صحبت باشد. به خودش که بیاید میبیند نزدیک به ۴۰ نفر او را نگاه میکنند و تمام حرفهایش را گوش دادهاند.
۳- ما خیلی نگران تحکیم روابط آدمها هستیم، برای همین خوب دقت میکنیم اولاً به چه کسی (!) ثانیاً چه چیزهایی را پیامک میکنند. یکسره توجهمان به گوشی بغلدستیمان است.
۴- مترو اکثر اوقات شلوغ است و جا برای نشستن نیست. کافی است بخواهی مهمانی بروی و وارد مترو بشوی، بوی عطر شما کلاً از بین رفته و جایش را به رایحههای دیگری میدهد، آنقدر شهروندان با عجله و فشار وارد میشوند که واکس کفشهایت از بین میرود، لباسهایت چروک میشود، درنهایت دستهایی پنهان در جیبهایت آشیانه کرده و تو را یک بیپول، بیمدارک شناسایی و ژولیده رها میکنند!
۵- جا برای نشستن نیست، دستگاههای تهویه بهخوبی کار نمیکنند، بعد طرف خودش که جا نمیشود هیچ، دو متر کانال کولر از بازار خریده، به زور وارد مترو میشود.
۶- به اندازه چند متر با علائم زردرنگ نوشتهاند «واگن خانمها» بعد ریز و درشت، پیر و جوان، مردها را مشاهده میکنیم که در این واگن حضوری فعال دارند.
۷- باور کنید به اندازه تمامی شما مسافران، اتوبوس و خودروهای مسافربری در نظر گرفته شده، چرا همه با هم هنگام پیاده شدن از واگن جوری فرار میکنید که انگار مسابقه است؟
۸- آنقدر مشکلات فراوان است که برای تمام رفتارها حین استفاده از مترو قانون گذاشتهاند؛ مثلاً گفتهاند ابتدا صبر کنید پیاده شوند بعد حمله کنید! این موضوع همه جا صدق میکند، در اتوبوس، بالابرهای ساختمان و... بعد مشاهده شده خانمی میان جمعیتی که هجوم آوردهاند، گیر کرده و یک ایستگاه دورتر از محل زندگیاش پیاده شده است. اینکه چیزی نیست، شاهدان گفتهاند نزدیک بود از فشار جمعیت خفه شود.
۹- معمولاً دو، سه ایستگاه مانده به پایان مسیر رفتارها جالبتر هم میشود، روی صندلیها میخوابند، کفشهایشان را درمیآورند و...
۱۰- اگر شما دارای هیکل ورزشی و خیلی تنومند هستی تقصیر شرکت مترو چیست؟ از جایت بلند شو بگذار دو یا سه نفر بنشینند. نه اینکه کمی جمعتر بنشینی، اما در حین حرکت خودت را روی پیرمرد بغلدستیات فشار دهی که یعنی «جا نیست». روی تابلوها هم که درشت و واضح نوشتهاند اولویت نشستن با افراد سالمند و کمتوان است، دیگر بهانهات چیست؟
۱۱- شرکت متروی تهران افرادی را برای امور ایستگاهها استخدام کرده تا مردم را با فشار هل دهند بلکه درهای قطار بسته شود. همچنین مراقب باشند کسی حیوانی با خود داخل واگن نبرد، چون مشاهده شده ممانعت کردند که شخصی قفس پرنده را داخل ببرد، ایشان هم بیرون رفته طوطی را در آستین کت خود پنهان کرده، قفس خالی را نشان داده و از گیت رد شده، بعد طوطی هنگام درآوردن از آستین، داخل واگن فرار کرده و تمام مسافران بسیج شدند او را بگیرند نتوانستند. این مستخدمین هستند تا مراقب باشند کسی خودش را روی ریل قطار نیندازد، نمیرد و تیتر روزنامهها نشود، مراقب باشند تا دستفروشها به مردم حمله نکنند کهای تو رو خدا از ما خرید کنید و الا میریم معتاد و دزد میشیم و... خدا پدر مشکلات ما را بیامرزد که بهانه خوبی برای اشتغالزایی شده است.
۱۲- شهروند گرامی یک کمی با خودت فکر کن، گرسنهای؟ طاقت نداری؟ قبول، اما این درست نیست جلوی این همه آدم لقمه پشت لقمه کالباس نوش جان میکنی و بویش همه جا میپیچد. در خوردن و آشامیدن آدابی است، رعایت کن، شاید کسی دلش نخواهد هنگامی که دهانت را برای گاز زدن لقمهات تا هرچه در توان داری باز میکنی، تو را ببیند. شما یک بلیت خریدی برای رسیدن به مقصد، فقط همین.
۱۳- دقت کنید! وقتی در مترو نشستهاید پشت سر شما شیشهای است که برخی اوقات داخل تونل معلوم میشود. دیدن این صحنهها برای بعضی از افراد جالب است. والله به شما نگاه نمیکند، یقهاش را ول کن.
۱۴- بعضیها را دیدهای؟ چقدر شخصیتشان جالب است؛ از در که وارد میشوند همان دم در تا هرجا مسیرشان باشد ایستاده و در چشم همه زل میزنند. در هر شرایطی تکان نمیخورند! حتماً این را نشانه خاص بودن میدانند. خب آقا برو کنار بگذار مردم رد بشوند. زندگی این آدمها را واکاوی کنی میبینی کل دانشگاه در گوشه سمت راست روی یک صندلی مینشسته، همیشه در فلان پارک روی همان نیمکت همیشگی البته گوشه سمت راست بوده، حتی اگر شیرهای آبخوری مدرسهاش خالی بوده صبر میکرده از همان شیر آب دلخواهش آب بخورد.
۱۵- خدا نکند کسی با خودش روزنامه داخل مترو ببرد. صفحه ورزشیاش را بغل دستی قرض میکند و اگر حواست نباشد دست به دست تا راننده مترو رفته و برگشته، میخواهد ورق بزند برود صفحه بعد، روبهرویی میگوید صبر کن ببینم یارانهها چی شد و خلاصه عده زیادی هم زل زدهاند به عکس صفحه آخر روزنامه.
۱۶- هنگامی که قطار وارد ایستگاه میشود، مسافران واگن خود را انتخاب میکنند و دواندوان دنبال قطار میروند. هرجا ایستاد و در باز شد حملهکنان سمت صندلی خالی میروند. عدهای روانشناسیشان خوب است، از روی نوع نشستن راحت، آرام و ناآرام بودن مسافران میفهمند ماندنی است یا... و میروند روبهروی برخی افراد میایستند تا اگر پیاده شد سریع جای او بنشینند. رحم و مروت هم چیز خوبی است. فکر کن پدر خودت است، چروکهای پیشانیاش را ببین، به زانوان خمیدهاش نگاه کنی برای یک عمر خجالت کشیدنت کافی است.
۱۷- برای خرید بلیت، جلوی باجه ایستادهای، کمی تأمل میکنی تا پول را از جیب مبارک دربیاوری و... که یکدفعه یک نفر از راه میرسد و سریع خرید میکند و میرود. حرف هم بزنی میگوید بدو بابا قطار رفت. راستی اینها از کجا میفهمند قطار آمده و در ایستگاه است؟ مگر علم غیب دارند که بدو بدو از روی پلههای برقی با عجله همه را هل میدهند تا به قطار برسند؟
۱۸- از قدیم مد شده بود در مترو بلوتوثها را روشن میکردند، به یکدیگر متصل شده و چه کارها که نمیکردند، اکنون زمانه عوض شده و همه وای فای خود را روشن میکنند تا اگر کسی یادش رفته باشد اینترنتش را ببندد و رمز ورود هم نداشته باشد با ترفندهایی که خودشان میدانند به او وصل شده و مجانی کلی دانلود کنند.
۱۹- این نمونه کوچکی از اجتماع موقت آدمها بود؛ بیتردید فضایل اخلاقی در همه ما هست؛ اینکه چرا بعضیها آن را شیفتدیلیت میکنند نمیدانم...
*مددکار اجتماعی