سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: پنجم اردیبهشتماه مصادف با سالروز شکست تاریخی امریکاییها در واقعه طبس است. در تاریخ میخوانیم که وقتی دولت ایالات متحده از آزادسازی گروگانهای سفارتش ناامید شد، دست به حرکتی انتحاری زد تا با یک حمله کماندویی، اتباع در بندش را آزاد کند، اما این حرکت جاهطلبانه به وسیله جنود الهی با شکستی مفتضحانه روبهرو شد. در سالروز این واقعه با سرهنگ بهبودزاده که تحقیقات خوبی در این خصوص انجام داده است به گفتوگو پرداختیم که متن زیر ماحصل این گفتوگو است.
سفارت شیطان
ماجرای طبس از ۱۳ آبان ماه ۱۳۵۸ آغاز میشود. دانشجوها به سفارت شیطان بزرگ حمله میکنند و اعضای حاضر در این سفارت را به گروگان میگیرند. ابتدا تلاشهای دیپلماتیک برای حل ماجرا آغاز میشود. اما زیادهخواهی امریکاییها و عدم پذیرش شروط ایران باعث میشود تا این مذاکرات به نتیجه نرسد. از طرف دیگر دیدار بازرگان با برژینسکی در الجزایر نیز با مخالفت مردم انقلابی ایران روبهرو میشود. درنهایت با استعفای دولت موقت، امریکاییها که دیگر فهمیده بودند با زیادهخواهی نمیتوانند گروگانهایشان را پس بگیرند، تصمیم به انجام عملیاتی نظامی میگیرند که نامش را نور سبز میگذارند.
نور سبز
طرح عملیاتی نور سبز به این ترتیب بود که ۹۰ کماندو در دو گروه به محل اسارت گروگانها حمله میکردند. یک گروه با لباس سپاه و گروه دیگر با لباس ارتش که قرار بود خود را به بلندیهای اطراف تهران برسانند و سپس با هلیکوپتر به ورزشگاه امجدیه منتقل شوند. آنجا نورافکنها توسط ستون پنجم روشن میشد و سپس یونیفورمپوشهای سپاه به جمع بچههای پاسدار محافظ سفارت نفوذ میکردند و با خلع سلاح آنها توسط گازهای بیهوشکننده، گروگانها را همراه با گروهی که یونیفورم ارتش به تن داشتند، با خود میبردند. پس از بررسیها و تمرینات اولیه، امریکاییها چهارم اردیبهشت ۵۹ به طبس وارد میشوند، اما وقتی یکی دیگر از هلیکوپترهای آنها دچار نقص فنی میشود، این امر به مسئولان بالاتر گزارش میشود و کارتر رئیسجمهور امریکا دستور لغو عملیات را صادر میکند. اما این پایان ماجرا نبود. در همین حین طوفان شنی در منطقه بلند میشود که طراحان امریکایی آن را از قلم انداخته بودند. بر اثر این طوفان یک فروند از بالگردهای امریکاییها با یک فروند هواپیمایشان برخورد میکند و منجر به کشته شدن هشت نظامی امریکایی میشود.
شکست مفتضحانه
بر اثر این شکست مفتضحانه دولت وقت امریکا ضربه سنگینی میخورد؛ چراکه تصمیم برای تجاوز نظامی به منظور پس گرفتن گروگانها در نهایت مخفیکاری صورت گرفته بود. تنها سه مقام ارشد در دولت امریکا از موضوع مطلع بودند. قاعدتاً برای چنین کاری باید سایر نهادهای قدرت در امریکا مانند مجلس نمایندگان و سنا در جریان قرار میگرفتند. اما همه این کارها به صورت مخفیانه صورت گرفته بود. اگر بخواهیم موضوع را از ابتدا مورد بررسی قرار دهیم، ۹۰ کماندوی ویژه برای این منظور انتخاب شده بودند که در صحرای آریزونا که شباهتهایی با صحرای طبس داشت، آموزشهای سختی را پشت سر میگذارند. از سوی دیگر با انور سادات گفتوگوهایی صورت میگیرد تا مصر پذیرای هواپیماهای امریکایی باشد. بعد از اتمام آموزشها نیز کماندوهای امریکایی به فرماندهی سرهنگ چارلی بکویث به مصر رفته و از آنجا با شش هواپیما به ناو هواپیمابر نیمیتز در دهانه دریای عمان منتقل میشوند. هشت بالگرد نیز در آنجا به این گروه ملحق میشوند تا همگی به طبس بروند، اما دو بالگرد دچار نقص فنی میشوند و کماندوها با شش بالگرد به طبس میرسند و الباقی ماجرا همانطور میشود که قبلاً گفته شد.
شهید منتظر قائم
در جریان این واقعه سپاه پاسداران یک شهید تقدیم کرد؛ محمد منتظر قائم، مؤسس و فرمانده سپاه یزد. ایشان فردی متواضع بود که بهرغم مسئولیتهایش پوتین نیروهای تحت امرش را واکس میزد. فرمانده بود، اما خیلی از کارها را خودش تقبل میکرد. روز پنجم اردیبهشت یعنی یک روز پس از شکست و فرار امریکاییها، او به اتفاق چند تن از همرزمانش به محل حادثه میروند که بر اثر بمباران بالگردهای باقیمانده از امریکاییها، محمد منتظر قائم به شهادت میرسد. محمد انسان وارستهای بود که قبل از آنکه دفاع مقدس آغاز شود، بهای دفاع از اسلام و سرزمینش را پرداخت و شهید شد.