چند روز پیش از کلیپی شنیدم که عبدالله نامی پشت منقل نشسته از بیاض(توابع رفسنجان) خطاب به رهبر انقلاب گفته است: روحانی را عزل و او را به ریاست جمهور منصوب کند تا چهار روزه اوضاع کشور را سامان دهد.
وجهه طنز ماجرا را وامیگذاریم. محل بحث این نوشته تفکری است که نه فقط در عبدالله بلکه در غالب جامعه ایرانی وجود دارد و در همین گفتوشنودهای نوروزی هم بسیار دیدهایم. به نظر من این تفکر دو ویژگی دارد:
۱) جامعه ایرانی حکمرانی را آنچنان ساده میپندارد که تصور میکند با چند جیغ و داد و قلم کردن دست و پا میتوان کشور را اداره کرد. همانطور که اشاره شد، این نه فقط در توده بلکه در بین نخبگان نیز وجود دارد. ما عمدتا با پیچیدگیهای حکمرانی آشنایی نداریم و این ساده انگاری مشکلات بسیاری در اداره کشور ایجاد میکند که در همین سیل و مدیریت آن نیز مصادیقش پیدا گشت.
۲) جامعه ایرانی همچنان با منطق دیکتاتوری میاندیشد، باوری به جمهوریت و مردم سالاری ندارد و کشور را متکی به شخص قلمداد میکند. بخشی از این خطا ناشی از رفتار و گفتار مسئولینی است که عموماً از سر چاپلوسی، که خود اخلاقی سلطنتی است، هر چیزی را منتسب به درایت شخص بالادستیشان میکنند. بخشی دیگر از این خطا نیز به فرهنگ سیاسیمان باز میگردد که ۲۵۰۰ سال شاهنشاهی در آن ریشه دوانده و هنوز به این باور نرسیده که این مجموع کنشها، مطالبهگریها، انتخابها، اصلاحطلبیها و تفکرات امروز ما در قالبهای مختلف است که آینده ایران را میسازد نه تصمیم یک شخص یا جناح و گروه.