کد خبر: 947297
تاریخ انتشار: ۰۷ اسفند ۱۳۹۷ - ۲۲:۰۷
محمد اسماعیلی
وضعیت امروز کشور مشابهت‌های فراوانی به سال ۹۲ و آغاز مذاکرات هسته‌ای ایران و ۱+۵ دارد؛ در آن برهه زمانی حامیان عادی‌سازی روابط میان ایران-امریکا با انبوهی از رسانه‌ها تلاش می‌کردند یک بازی چندبعدی را برای تن دادن حاکمیت به خواسته‌های غرب نمایش دهند؛ نمایشی که بر اساس آن نظام تنها قدرت انتخاب یک گزینه که همان «توافق با غرب به هر قیمتی» بود، داشت. همان طیف امروز با تجربه‌اندوزی از مذاکرات برجامی و با به‌کارگیری برخی از روش‌های به کار گرفته شده در آن دوره تلاش می‌کند با «همراه سازی جامعه» حاکمیت سیاسی کشور را تحت فشار جهت پذیرش خواسته‌های جدید ایالات متحده قرار دهد.
از اواسط شهریورماه سال ۹۲ تا ۲۳ تیرماه ۹۵ (امضای توافق‌نامه ژنو) به صورت دائم و در قالب سخنرانی‌های متفاوت برخی از دولتمردان و غالباً رسانه‌های حامی مذاکره مستقیم با امریکا یک پیام واحد و مستمر را به افکار عمومی جامعه انتقال می‌کردند و آن اینکه تنها راه برون رفت کشور از مشکلات اقتصادی و معیشتی، تن دادن به خواسته‌های ۱+۵ است. متن نامتوازن «ژنو ۳»، «بیانیه لوزان» و «برجام» نتیجه اتخاذ چنین رویکردی است که امروز بعد از گذشت پنج سال از آن مقطع، کشور همچنان هزینه‌های اقتصادی ناشی از آن را می‌پردازد.
اظهار ضعف و ناتوانی در مقابل غرب و باورمند ساختن این نکته به جامعه که برای تأمین نیاز‌های اولیه اداره کشور باید از حقوق اساسی جامعه چشم‌پوشی کنیم، مهم‌ترین ابزار این جریان برای «همراه‌سازی جامعه» برای اعمال فشار به حاکمیت سیاسی کشور بود که در گزاره‌هایی مانند «خزانه کشور خالی است» نمود عینی پیدا می‌کند. به‌کارگیری چنین ادبیاتی افکارعمومی را در آن دوره ملتهب کرد و احساس خودکوچک بینی را در بخشی از آن رسوخ داد. امروز نیز «تصویب لوایح چهارگانه FATF و تسری تجربه برجام در حوزه‌های غیرهسته‌ای» کارآمدترین نسخه این جریان سیاسی برای اداره کشور و چالش آخرین آن‌ها با حاکمیت است، آن‌هم با «ابزار فشار کردن مردم علیه حاکمیت».
سخن امروز علی‌اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی مبنی بر اینکه: «هشدار داده بود که اگر بودجه بوشهر تأمین نشود، نیروگاه تعطیل می‌شود» یا اظهارات محمدجواد ظریف وزیرخارجه درباره اینکه «قبل از برجام نفت بیشتری می‌فروختیم» ترجمان سخنانی است که بار‌ها از سال ۹۲ به این سو توسط حجم انبوهی از شخصیت‌ها و رسانه‌های طیف خوش‌بین به غرب تکرار می‌شد. اینگونه جملات که «ایران ناتوان از فروش نفت است» یا بودجه کافی برای تأمین اداره کشور حتی در حوزه علمی و پژوهشی را ندارد، حاوی یک پیام مهم به جامعه ایرانی و یک پیام مهم به مقامات امریکا- اروپایی است؛ جامعه ایرانی را در مقابل غرب تحقیر کرده و به آن‌ها بقبولاند که نمی‌توان در برابر فشار‌های تحریمی غرب بیشتر از این دوام آورد؛ از سوی دیگر به دستگاه محاسبه سنجش غرب این پیام را انتقال می‌دهد که می‌توان با ابزار تحریم و تهدید و با توسل به نوع مدیریت یک جریان داخلی، جمهوری اسلامی ایران را ملزم به مذاکرات جدید و پذیرش تعهدات جدید کرد. امیدواری امروز غرب به سودمند بودن ابزار «تحریم-تهدید»، نتیجه اشتباه استراتژیک در دولت در مواجهه با غرب است. به همین دلیل است که مقامات رسمی دولت ترامپ همانند دولت گذشته این کشور ابزار چند وجهی را در دستور کار قرار داده‌اند که بر اساس آن «توسعه تحریم‌ها افزایش تهدیدات» باید همزمان با طرح مطالبات خاص از حسن روحانی در بحث «تروریسم» و «توان موشکی» و همچنین «نگارش مجدد برجام» صورت بپذیرد. به‌کارگیری و تکرار استراتژی دولت اوباما توسط ترامپ و اروپایی‌ها نشان می‌دهد که تصمیم سازان دولت جدید این کشور محاسبات دقیق و رفتارسنجی مناسبی از نوع تفکرات دیپلماسی دولت تدبیرو امید دارند و اطمینان دارند که بدون ایجاد مزاحمت از سوی طرف ایرانی می‌توانند با وضع قوانین جدید و رایزنی‌های محرمانه دیپلماتیک ایران را وادار به پذیرش خواسته‌های آن‌ها کنند.
این در حالی است که عامل اصلی مشکلات اقتصادی یک‌ساله اخیر کشور ارتباط مستقیم با پذیرش و اجرای اکشن پلن ۴۱ ماده‌ای پیشنهادی FATF که در سال ۹۵ توسط وزیر اقتصاد وقت پذیرفته شد دارد. روش‌های به کار گرفته شده این جریان در مذاکرات برجام (از سال ۹۲ تا ۹۴) و تحمیل این توافق به حاکمیت، این تلقی را برای آن‌ها به وجود آورده است که می‌توان با اظهار ضعف و ناتوانی دو پیام همزمان به جامعه ایرانی و مقامات غربی مخابره کرده و در نتیجه کشور را در مسیر پذیرش تعهدات جدید قرار دهند.
بنابراین «ملتهب کردن فضای عمومی جامعه»، «ایجاد رعب و هراس نسبت به آینده انقلاب» و «تغییر باور‌های سیاسی مردم» مهم‌ترین پیام ادبیات به کارگرفته شده امروز وزیر خارجه و رئیس سازمان انرژی اتمی (چه خواسته و چه ناخواسته) تحت فشار قرار دادن حاکمیت، جهت پذیرش شروط امریکا-اروپا جهت تصویب لوایح چهارگانه FATF و آغاز مذاکرات موشکی یا منطقه‌ای و القای حس ناامیدی و یاس در مردم نسبت به آینده اداره کشور بوده و مهم‌تر از آن جری شدن غرب به تشدید فشار‌های غیرانسانی علیه جامعه ایرانی است. مهم‌تر از آنچه گفته شد استعفای وزیر امور خارجه که در بدترین برهه زمانی صورت گرفته می‌تواند حاوی پالس‌های معناداری برای غرب باشد و آن‌ها را به این تلقی برساند که علاوه بر بحرانی شدن اوضاع اقتصادی و معیشتی در ایران، وضعیت سیاسی به‌ویژه در رأس حاکمیت-دولت دچار حالت بحرانی است. «بحرانی‌نمایی» از وضعیت داخلی چه در عرصه اقتصادی و چه سایر عرصه‌های سیاسی و غیر سیاسی نه تنها کمکی به کاهش مشکلات کشور و جامعه نخواهد کرد بلکه حس امیدواری در مقامات امریکا - اروپا را برای تشدید فشار‌ها علیه کشور به شکل خیره‌کننده‌ای افزایش می‌دهد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار