سرویس ورزش جوان آنلاین: بلاتکلیفی تیم ملی فوتبال پس از اتمام جام ملتهای آسیا موجب شده تا برخیها با مطرح کردن اسامی تعدادی از مربیان منسوخ شده ایرانی و خارجی در جهت رسیدن به اهداف خود قدم بردارند. این در حالی است که انفعال در انتخاب سرمربی جدید به ضرر فوتبال ملی تمام خواهد شد و انتظار میرود فدراسیون فوتبال اهمیت پیدا کردن جانشین مناسب کیروش را فراموش نکند.
مرد پرتغالی پس از هشت سال حضور روی نیمکت ایران رفت و به پیشنهاد کلمبیا پاسخ مثبت داد. حالا که او دیگر در تیم ملی کشورمان حضور ندارد بسیاری از منتقدان و مخالفانش لب به انتقاد گشودهاند و درواقع به خاطر اختلاف نظر شدیدی که از قبل با کیروش داشتهاند تمامی دستاوردهای او را زیر سؤال میبرند. این در حالی است که کتمان تغییرات محسوس فوتبال ملی در هشت سال گذشته بیانصافی محض است. در مدتی که سکان هدایت تیم ملی به کیروش سپرده شده بود فوتبال ما حواشی زیادی را تجربه کرد؛ حواشیای که بعضاً سرمربی تیم ملی شروع کننده آنها بود و درنهایت با واکنش مربیان و پیشکسوتان کشورمان همراه میشد. در این جنجالهای گاه و بیگاه خیلیها هم از آب گل آلود ماهی میگرفتند و به سود خودشان استفاده میکردند. این وسط فقط و فقط جار و جنجالهای کیروش به چشم میآمد در شرایطی که بیتفاوتی مدیران فدراسیون دلیل اصلی این اتفاقات بود. اگر نبود سوءمدیریتهای تمامنشدنی در فوتبال ما، دستیار اسبق فرگوسن هم قطعاً به قوانین و مقرراتمان احترام میگذاشت و هرگز اجازه دخالت در امور مختلف را به خود نمیداد. به همین خاطر به جای کوبیدن سرمربی پیشین کمی هم از واقعیتها و نقش افراد داخلی در اتفاقات این چند ساله صحبت کنیم.
بیاهمیت جلوه دادن تلاشهای کارلوس کیروش برای ایجاد تغییرات در تیم ملی کشورمان شاید از نگاه کارشناسان و پیشکسوتان وطنی مفید و منطقی به نظر برسد، اما واقعیت این است که زیر سؤال بردن فعالیتهای سرمربی تیم ملی در حقیقت زیر سؤال بردن مدیریت خودمان است. کیروش در این سالها نظم و انضباط را به تیم تزریق کرد و به بازیکنان ایرانی فهماند که رعایت نکات انضباطی یکی از اصول فوتبال روز دنیا است و تخطی از مقررات مانع از پیشرفت میشود. تمامی ملیپوشان و فوتبالیستهای کشورمان فهمیدند برای پوشیدن پیراهن ملی باید تلاش کنند و با کوچکترین قانونگریزی دیگر هرگز جایی در تیم ملی ندارند. مربی پرتغالی با دیسیپلین خاصی که داشت در مواجهه با ناز کردنهای تکراری برخی فوتبالیستهای داخلی هرگز از موضعش کوتاه نیامد و ترجیح داد روی بازیکنانی سرمایهگذاری کند که بدون هیچ پیششرطی برای تیم ملی به میدان بروند. در این میان دادن فرصت دوباره به سردار آزمون تنها موردی بود که کیروش برخلاف ضوابطش حرکت کرد و هنوز هم چرایی آن برای هواداران روشن نشده است. تغییر شیوه بازی، تقویت سیستم دفاعی، افزایش تعداد لژیونرها، ارائه بازیهای آبرومند و غرورانگیز مقابل تیمهای بزرگی، چون آرژانتین، اسپانیا و پرتغال ازجمله ثمراتی است که نتیجه مستقیم حضور کیروش روی نیمکت تیم ملی کشورمان محسوب میشود.
با در نظر گرفتن همه این موارد و در حالی که همکاری فدراسیون با کیروش به پایان رسیده، انتظار میرود مسئولان هرچه سریعتر قبل از اینکه بیش از این زمان از دست برود جانشینی در حد و اندازههای کیروش پیدا کنند و به او نیز فرصت دهند تا تیم ملی به مسیرش ادامه دهد. باید فردی در حد و اندازههای کیروش و با کارنامهای پر و پیمان جایگزینش شود، و الا تکیه به گزینههای دم دستی و مربیان داخلی که کارنامه موفقی ندارند نه نتها دردی از ما دوا نخواهد کرد بلکه فوتبال ملیمان را نیز دوباره به هشت سال پیش بازمیگرداند؛ همان زمانی که صعود به جامجهانی برایمان آرزویی دستنیافتنی محسوب میشد و حتی تصور آچمز کردن اسپانیا و پرتغال هم به ذهنمان خطور نمیکرد. با این حساب نباید با تصمیمات نادرست، غیرکارشناسی و جهتدار آینده تیم ملی فوتبال را به خطر انداخت. در سالهای اخیر اگر هزینههای زیادی خرج تیم کیروش شد حالا زمان آن است که به روند رو به رشد خود ادامه دهیم نه اینکه با آزمون و خطا قرار دادن نیمکت تیم ملی بازگشت به عقب داشته باشیم و تلاشهای این چند سال را نقش بر آب کنیم.