سرویس تاریخ جوان آنلاین: اثر تاریخی- روایی خاطرات مورخالدوله سپهر که به بازگویی خاطرات این سیاستمدار تاریخپیشه معاصر اختصاص دارد، سالیانی قبل به همت جناب احمد سمیعی گیلانی به زیور طبع آراسته شده است. گردآورنده اثر در باره پیشینه آن چنین مینویسد: «پس از انتشار مقالات سیاسی مرحوم مورخالدوله سپهر در سال ۱۳۴۴ از رئیس وقت دانشگاه ملی ایران، پروفسور عباس صفویان درخواست شد آخرین نوشته ایشان را در دانشگاه زیر عنوان «ایران در جنگ دوم جهانی» چاپ و منتشر کند و این درخواست انجام شد، ولی قبل از پایان چاپ کتاب، آن زندهیاد چهره در نقاب خاک کشید. به همین مناسبت مقدمه آن کتاب هم به این شرح آماده و چاپ شد: احمدعلی سپهر (مورخالدوله) یکی از سیاستمداران آزاداندیش ایران بود که طی سالهای عمر خود با نیکنامی زیست و به هنگام مرگ هم از مال و منال دنیا بهرهای نداشت و بهترین مؤید این نظر هم متن وصیتنامه آن مرد بزرگ است. مورخالدوله طی سالهای زندگانی سیاسی و اجتماعی خود در مشاغل گوناگون خدمات شایستهای انجام داد. در کابینه مرحوم قوامالسلطنه (سال ۱۳۲۴) به وزارت پیشه و هنر منصوب شد. آن شادروان در ادب و هنر هم چیرهدست و ماهر بود و آثاری که از وی بهجا مانده هر یک به نوبه خود دارای ارزشهای غیرقابل انکار است. کتاب «ایران در جنگ بزرگ» که در سال ۱۳۳۶ ش. به چاپ رسید یکی از منابع تاریخ معاصر ایران است و به همین مناسبت هم موفق به دریافت جایزه بهترین کتاب تاریخی سال شد».
سمیعی در ادامه به شرح حال سپهر نیز پرداخته و در این باره آورده است: «مرحوم مورخالدوله در ادب عرب و فرانسه هم دستی چیره و بیانی رسا داشت و ترجمه کلمات قصار حضرت علی بن ابیطالب (ع) که در سال ۱۳۱۲ ش. مبادرت به نشر آن کرد، یکی از بهترین نمونههای نثر فارسی و فرانسه است، همچنین کتاب شعرای ایران به زبان فرانسه که یکی دیگر از آثار آن زندهنام است. کتاب حاضر که اکنون تقدیم اهل دانش میشود مجموعهای است از خاطرات منتشرشده در سال ۱۳۴۱ به انضمام مقالاتی دیگر از آن مرحوم که امید است مورد قبول طالبان مطالب سیاسی و تاریخی قرار گیرد. در این مجموعه کوشش نگارنده این بوده است که مطالبی انتخاب و منتشر شوند که حاوی مباحثی از تاریخ معاصر ایران باشد. ضمناً تذکر این نکته را ضروری میدانم که در بعضی از صفحات پینوشتهایی که آمده توسط نگارنده فراهم شده است تا به این وسیله روشنگری بیشتری درباره مسائل مطرح شده باشد. به لحاظ آن که خوانندگان این مجموعه با اندیشههای این مرد دانشپژوه و آزاده بیشتر آشنا شوند متن وصیتنامه باقی مانده از آن مرحوم را هم زینتبخش این کتاب میکند. بخشهایی از وصیتنامه آن مرحوم به شرح ذیل است:
۱- پس از آن که روح به جانب حضرت ربالارباب پرواز کرد این بدن خاکی را در خارج از خاک معطل نکنند و در مراسم دفن سرعت به عمل آید و با نهایت سادگی انجام پذیرد، یعنی با سطح زمین مساوی باشد و برای قبر خود محلی را تعیین نمیکنم. مهم آن است که رعایت بساطت شود.
۲- همان گونه که در ایام زندگانی با تظاهر و ایجاد مزاحمت برای مردم مخالف بودهام با اقامه مجالس ترحیم برای خود در مساجد و کشاندن مردمی که معمولاً گرفتاری و کارهایی دارند موافق نیستم، فقط خانم (همسرم) چنانچه بخواهند میتوانند مجلس ترحیم زنانهای داشته باشند.
۳- از مایملک دنیوی املاک ضیاع و عقاری هیچ ندارم، فقط مبلغی که حسابش در اوراقم موجود و معلوم است باقی است که پس از وضع مصارف تکفین و تدفین بین خانم و سه اولادم کما فرضالله تقسیم میشود و، چون در یک ثلث ماترک خود حق دارم به هر کس بخواهم بدهم، فقط ثلث آن را برای خانم خود خانم افسرالدوله قرار دادم که علاوه بر سهمالارث دریافت خواهند داشت.
۴- از بازماندگان خود میخواهم روش مرا در دوستی با مردم فراموش نکنند و از طلب رحمت برای من غفلت نورزند. والله سمیع العلیم.»