اخبار اعتراض و آشوب و خشونت در فرانسه این روزها در ایران و خصوصاً در شبکههای اجتماعی و توسط کاربران فضای مجازی به دقت دنبال میشود. ایرانیها خوب به خاطر دارند که چگونه با کوچکترین تجمع اعتراضی در ایران سیاستمداران و مقامات و رسانههای غربی برای تبدیل کردن اعتراضات به موضوعی علیه انقلاب و نظام تلاش میکنند و چگونه با کمترین حضور مأموران پلیس برای کنترل فضای تجمعات صحبت از اعمال خشونت علیه مردم ایران میکنند و نگران حقوق بشر میشوند و ریشه ماجرا را در نوع حکومت میبینند و با غیرمردمی خواندن نظام جمهوری اسلامی، دموکراسی را راه پایان آشوبها معرفی میکنند. حالا کاربران ایرانی شبکههای اجتماعی به دقت اعتراضات و آشوبهای چند هفتهای پاریس را که کمکم به دیگر شهرهای فرانسه هم کشیده میشود، رصد میکنند تا ببینند در فرانسهای که مهد دموکراسی و آزادی و حقوق است، اعتراضات مردم چگونه انجام میشود و دولت فرانسه چگونه برخورد میکند و کشورهای دیگر که همیشه نگران دموکراسی و حقوق بشر در ایران هستند، چه میکنند.
بیاعتنایی به دموکراسی آتش و خون در شانزه لیزه!
تصویری که این هفتهها از پاریس میبینیم، یک سو اعتراضات مردمی است که عملاً به آشوب و اغتشاش انجامیده و امنیت جانی و مالی را زیر سؤال برده است. بانکها و ماشینها آتش زده میشوند و مغازهها غارت و زندگی عادی مختل؛ سوی دیگر هم پلیس ضدشورش فرانسه است و سلاح گرم و باتوم و نفربر و ارتش و اشکآور. آنچه دو سوی ماجرا انجام میدهند دیگر چیزی از فرانسه مهد دموکراسی و پاریس هنر و عشق و ادبیات باقی نگذاشته است. زد و خوردهای خیابانی و تعداد بالای بازداشتیها و استفاده از نفربرهای ارتش و دود آتش و اشکآور و غارت مغازهها و تخریب اموال مردم تصویر این روزهای پاریس برای ایرانیان است. تصویر خشونتی که باید این روزها از پاریس، نه فقط برای مردم ایران که برای کل جهان مخابره شود، اما نمیشود و رسانهها و سیاستمداران جهان با آشوب مردم فرانسه و برخورد خشونتآمیز پلیس و ارتش فرانسه خیلی عادی برخورد میکنند. چرا این تصویر خشونت کسی را نگران نمیکند؟!
فقط کافی است اتفاقات و اخبار همین تجمعات روز شنبه در پاریس را مرور کنیم. تعطیلی ۵۰ ایستگاه مترو، بازداشت دانش آموزان، استفاده از نفربر و نیروهای ارتش علاوه بر چند ده هزار نیروی پلیس و لباس شخصی، تعطیلی مراکز گردشگری پاریس از جمله برج ایفل و موزه لوور، تعطیلی کلاسهای دانشگاه، درخواست پلیس از مردم برای ماندن در منازل و از کسبه شانزه لیزه برای باز نکردن مغازههای خود، قطعی اینترنت و بازرسی بدنی مردم عادی در برخی خیابانهای منتهی به محل تجمع و ضبط وسایل قابل پرتاب! و در نهایت بیش از ۱۷۰۰ بازداشتی و زخمی شدن ۱۳۰ نفر اعم از معترضان و نیروهای امنیتی. آیا این اوضاع آن طور که مقامات کشورهای جهان به آن بی اعتنا هستند، عادی است؟!
دوگانههای جهان غرب از تهران تا پاریس
این هفتهها کسی نگران حقوق بشر در فرانسه نیست و حتی برخورد غیرمتعارف پلیس فرانسه با دانش آموزان معترض که همچون اسیران جنگی رو به دیوار، دست روی سر و تحت کنترل بودند، هیچ نهاد بینالمللی را نگران نمیکند. کسی هم نمیگوید دلیل اعتراض مردم نوع حکومت در فرانسه است و باید برای تغییر حکومت و تغییر سیاستهای کلی دولت فرانسه رفراندوم برگزار شود. همه چیز عادی است. کسانی حق اعتراض دارند و کسانی دیگر حق برخورد؛ ولو به خشونت! کشورهای دیگر از معترضان حمایت نمیکنند؛ نمایندگان معترضان در رسانههای معاند با حکومت فرانسه تریبون به دست نمیآورند و لیدرهای معترضان از سازمانهای اطلاعاتی کشورهای بیگانه خط نمیگیرند. عملاً همه چیز به عنوان «یک اتفاق داخلی و بی نیاز از دخالت خارجی» برای کشور فرانسه توسط جهان به رسمیت شناخته میشود. دونالد ترامپ رئیس جمهور غیرمتعارف امریکا هم که توئیتی متوهمانه در مورد خواست مردم فرانسه برای داشتن رئیس جمهوری همچون او میزند، از وزیر خارجه فرانسه جواب میگیرد که «در امور داخلی ما دخالت نکنید» درست هم میگوید. اما بگذارید حدود یک سال به عقب برگردیم و زمانی آشوب و اغتشاش نه چند هفته که تنها سه، چهار روز برخی شهرهای ایران را درگیر کرد. همین وزارت خارجه فرانسه بیانیه داد و از بروز ناآرامی در برخی از شهرهای ایران و «آمار بالای قربانیان و بازداشتشدگان» ابراز نگرانی و تصریح کرد: «مقامات فرانسوی به دقت وضعیت ایران را دنبال میکنند. حق اعتراض آزادانه یک حق اساسی است.» در واقع دولت فرانسه امروز به اقدامی از ترامپ اعتراض میکند که خود سال گذشته آن را در مورد ایران انجام داد. سال گذشته دولتهای غربی دیگر همچون امریکا، انگلیس و آلمان و نیز اتحادیه اروپا هم نگران آشوبگران در ایران شده بودند، اما در موردبرخورد خشونت آمیز پلیس فرانسه ساکت ماندهاند؛ و این همه در حالی است که فرانسه چهارمین قدرت اتمی دنیاست که دشمن خارجی ندارد و رسانه معاند ندارد و کشورهای دیگر برای براندازی حکومتش بودجه تخصیص ندادهاند و در جنگ اقتصادی نیست و انقلاب مخملی برایش تدارک ندیدهاند و قومیتهایش را تحریک نکردهاند و ... و پلیس ایران چه نجیبانه و بدون اسلحه گرم و بدون حضور ارتش مقابل آشوبگران ایستاد و شهید داد و ... چه غیرمنصفانه برخیها رفتار پلیس در اروپا را برای نیروی انتظامی نجیب ایران مثال میزدند. انتظار زیادی نیست؛ دولت فرانسه حق مدیریت و کنترل مسائل داخلی را برای کشورهای دیگر هم همچون کشور خود قائل باشد و در امور داخلی دیگران، چه مردم معترض و چه پلیس حافظ امنیت دخالت نکند.
سلب حق ایران برای مدیریت اوضاع داخلی خود
دخالتهای خارجی در تجمعات اعتراضی مردم ایران تاکنون آسیبهای زیادی به مردم زده است. اول آنکه مسیر اعتراض مردمی را منحرف میکند و با بزرگنمایی تعداد و بزرگنمایی خواستهها و ارائه اخبار دروغ تحریکآمیز آن را به ضدیت با نظام و انقلاب گره میزند، در حالی که چنانکه در اعتراضات کارگران نیشکر هفتتپه دیدیم، آنان خواستههای بهحقی داشتند که اصلاً سیاسی نبود و با کلیت نظام هم مشکلی نداشتند. البته هوشیاری کارگران مانع از نفوذ معاندان و منافقین شد؛ وگرنه آنها کنترل تجمعات را بارها در دست گرفته و با به خشونت کشاندن تجمعات که پلیس را ناگزیر از ورود میکند، عملاً حق مردم برای برپایی تجمعات اعتراضی را سلب میکنند. اتفاقی که با دخالت بیگانگان از جمله همین دولت فرانسه در اعتراضات حق و ناحق مردم ایران هم میافتد و موجب حساسیت به این تجمعات و ندادن مجوز برگزاری میشود. در واقع دشمنان ایران از یک سو در تجمعات دخالت کرده و آنها را از مسیر اصلی منحرف میکنند و اعتراض مسالمتآمیز را به آشوب میکشند و حق مردم را سلب میکنند و از سوی دیگر با بزرگنمایی و دروغ سازی کاریکاتوری در مورد مدل برخورد پلیس ایران با آشوب و اغتشاش، حق دولت را برای تأمین امنیت شهروندان ایرانی به رسمیت نمیشناسند. مسیری که در نهایت به ناامن سازی ایران منتهی میشود و البته در ژستهای شیک و زیبای دموکراسی خواهی و حقوق بشر و حق آزادی و اعتراض پیچیده شده است. تمدن غرب یک دروغ بزرگ است و این از تصاویر پاریس امروز هویداست؛ فقط کافی است پاریس را بدون سانسور به مردم نشان دهیم؛ دو سوی اغتشاش و خشونت.