سینما این روزها با تفوق نسبی آثار کمدی راه خود را میرود و بسیاری از دلسوزان عرصه فرهنگ و هنر نیز به فراخور بضاعتشان از این وضعیت گلهمندند، اما سازمان سینمایی وزارت ارشاد همچنان در وضعیت گمانهزنی درباره تغییرات مدیریتی به سر میبرد و در این شرایط گلایههای سینماگران درباره اوضاع سینما آنچنان که باید مسموع نیست.
معلوم نیست دقیقاً چرا انتظار برای تعیین تکلیف مدیریت سازمان سینمایی بیش از اندازه طولانی شده و حرف و حدیثها برای جایگزین مهدی حیدریان در حد گمانهزنی باقی مانده است، اما آنچه در این وضعیت بیش از همه خود را نشان میدهد این مسئله است که امید درباره تغییر و تحول به نفع فرهنگ در سینما مسئلهای است که هرچه جلو میرویم کمرنگتر از قبل میشود.
هوشنگ توکلی به عنوان کسی که تجربه مدیریتی و حتی بازیگری در سینما دارد از این وضعیت تعبیر به وضعیت شترگاوپلنگ میکند و میگوید: دولتیها مدام میخواهند با بخشنامه دادن و دستور دادن به زعم خود اوضاع را بهبود بخشند، اما بخشنامهها به عکس خود بدل میشود. مثلاً مدام از مبارزه با پولشویی و ورود پولهای کثیف به سینما سخن میگویند، اما از آن طرف با سرمایههای مشکوک فیلمهایی میسازند در ردّ پولشویی! سرمایهگذاران مشکوک و حتی بازداشتی بهراحتی پروانه تولید میگیرند و نه فقط در تولید که حتی در اکران، مافیا به راه میاندازند و مدیران هم، چون نمیتوانند جلوی سلطه آنها بایستند میکوشند در طی مسیری انحرافی به نام راهاندازی محافل بودجهخوار از حیات خویش در سینما بگویند؟! حواسشان نیست که وقتی پرفروشترین فیلمها، کمدیهای اروتیک هستند دیگر مدیریت سینمایی فرهنگی، معنا ندارد! ما نیاز به بازوی دولتی سینما داریم در حد نظارت و ممیزی آن هم ممیزی راهبردی یعنی به سینماگران راهبرد بدهند که برای جذب مخاطب چه کنند؟
خط قرمز بهانهای برای رانت گرفتن
توکلی درباره خط قرمزها در سینما نیز نظر جالبی دارد و معتقد است اساساً خطوط قرمز نمیتواند روی کیفیت سینما تأثیر منفی بگذارد. او در این باره به سوره سینما میگوید: من معتقد به وجود خط قرمز نیستم. خط قرمز در حوزه هنر و فرهنگ جای خوبی ندارد؛ شرایط اگر درست باشد و عوامل بخواهند کار کنند مطمئناً سر راهشان خط قرمزی نخواهد بود و میتوانند مسائل خودشان را مطرح کنند. دلیل اینکه خط قرمزها دیده میشود به خاطر ضعف تولید است. ضعف در مدیریت تولید است و خط قرمز یک بهانه است برای استفاده از رانت! ممیزی عاقلانه است و این همه سخافت در سینما میبینیم؛ اگر نباشد چه خواهد شد؟ این را هم صریح و رک بگویم که برخلاف نظر برخی که مدعیاند دولت مخالف تولید کمدیهای سخیف است من مخالف این نظرم، چون حتی در شرایطی که دولتیترین سینما را به لحاظ تولید و اکران داشتهایم باز آثار سخیف تولید شدهاند و البته سالن سینما هم برای اکرانشان بوده است...
یک تبانی آگاهانه در تولید ابتذال
این کارشناس و پیشکسوت سینمایی در ادامه عنوان میکند که یک تبانی کاملاً آگاهانه در تولید آثار سخیف و کمدیهای مبتذل وجود دارد که فقط و فقط ناشی از ضعف مدیریت است. ما در همه این سالها با دو دسته مدیر مواجه بودهایم؛ مدیرانی که از سینما چیزی نمیدانستند و میآمدند در این حیطه رزومهای پر کنند و به منصب بعدی برسند و مدیرانی که سابقه سینمایی داشتهاند و همین سابقه باعث شده تصمیمات آگاهانه بگیرند. مسئله اینجاست که حتی دسته دوم مدیران سینمایی هم شاید در برابر آثار تابوشکن سیاسی ایستادگی کردهاند، اما در برابر کمدیهای مبتذل واکنشی نشان ندادهاند، چون در منصفانهترین حالت پیش خود فکر میکردند کسر شأن است که پیرامون این آثار، روشنگری کنند. نتیجه هم که کاملاً پیش روست؛ جشن میگیرند در رکوردشکنی فیلمهایی که نمیتوان حتی یک ربع آنها را با خانواده دید!
ارگانها از سیستم فکری ارشاد پیروی میکنند
او در پاسخ به این سؤال که راه چاره چیست اینگونه پاسخ میدهد: جا دارد سینمای ما از درون خودش را بازسازی کند و منتظر تغییر و تحولات مدیریتی نباشد.ای کاش صنفی قوی داشتیم که در اینگونه موارد به کمکمان میآمد. تجربه نشان داده مدیران جز اثرات کوتاهمدت نمیتوانند آفات سینما را برطرف کنند. وقتی همه چیز برمیگردد به مدیریت دولتی ارشاد معلوم است که ارگانهایی که تولید سینمایی دارند مانند حوزه هنری یا انجمن سینمای دفاع مقدس هم نمیتوانند درخششی خیرهکننده داشته باشند، چون طبق قانون ناگزیر هستند از سیاستهایی که در وزارت ارشاد ساطع میشود، تبعیت کنند. اگر آثار سینمایی دهه ۶۰ یا اوایل دهه ۷۰ را مرور کنید با آثار بسیار درخشانی مواجهید که از حوزه هنری بیرون آمده است. چرا؟ دلیل اصلی آن بود که حوزه هنری در آن دوران مستقلتر بود و مدام با تهدیدات ارشاد مواجه نبود. زمانی که وزارت ارشاد به عنوان مدیریت اصلی تولید آثار هنری میگوید که همه چیز را من باید بررسی کنم و درباره همه امور تصمیمگیری کنم و مجوز بدهم، ارگانهای دیگر بهرغم مقاومتهایی که میکنند، درنهایت مجبور هستند از سیستم فکری ارشاد تبعیت کنند و معلوم است که نمیتوانند به اوج تواناییهای خود برسند! حوزه هنری باید بتواند بدون مجوز ارشاد فیلم تولید کند. مگر زمانی نبود که حوزه هنری حتی بیمجوز ارشاد، آلبوم موسیقی هم منتشر میکرد و مگر در سایه همان فضای آزاد نبود که بسیاری از هنرمندان توانستند وارد فعالیت مجاز شوند!
تا این دولت سرکار است وضعیت سینما همین است.
اما از سویی دیگر امیرحسین شریفی از سینماگران پیشکسوت سینمای ایران اعتقاد دارد که تحولات مدیریتی نمیتواند در این شرایط تغییرات جدی ایجاد کند و هر فردی به جای حیدریان بیاید تفاوت چندانی در وضعیت سینماگران نخواهد کرد، چون همانطور که با تغییر حجت ایوبی رئیس قبلی سینما در دولت اعتدال اتفاقی نیفتاد حالا با تغییر حیدریان هم اتفاق کلانی رخ نخواهد داد. امیرحسین شریفی تهیهکننده سینما و تلویزیون در رابطه با انتظارات سینماگران از مدیریت سینمای کشور به «سینماپرس» گفت: تا این دولت سر کار است وضعیت سینما همینگونه خواهد بود و با تغییر مدیران اتفاق مثبتی در سینما رخ نخواهد داد و برای سینما و سینماگران هیچ فرقی نمیکند چه کسی در رأس سازمان سینمایی باشد.
تهیهکننده فیلم سینمایی «اشک سرما» به این نکته اشاره میکند که برای بنده هیچ تردیدی نیست که رئیس بعدی سازمان سینمایی باز هم رفیق برخی آقایان است! واقعیت سینمای ما این است که افراد تغییر اساسی پیدا نمیکنند و تنها از جایی به جای دیگر منتقل میشوند؛ تردیدی نیست تا زمانی که این دولت در رأس کار است همین افراد و دوستان و آشنایانشان در پستهای کلیدی جابهجا میشوند و هیچ اتفاق خوب و سازندهای هم در سینما رخ نمیدهد! اینها همگی دار و دسته یکدیگر هستند و تنها هدفشان این است که منافع یکدیگر را تضمین کنند و بس! از این رو برای سینماگران بخت برگشتهای که مدتهاست با مشکلات متعدد در حال دست و پنجه نرم کردن هستند رفتن این و آمدن آن هیچ فرقی نمیکند؛ چراکه سینماگران تنها و تنها خواستار حضور افرادی هستند که دردی از آنها درمان کنند!
شریفی معتقد است بدنه سینمای ایران در مسیر نابودی و اضمحلال است؛ تنها تعداد اندکی از افراد که وابسته هستند مشغول کار و فعالیت هستند و رسماً فضا برای حضور بسیاری از حرفهایهای سینما فراهم نیست و اینها نکاتی اساسی است که باید به آنها رسیدگی جدی و فوری شود.