چند سال پیش به همت یکی از سازمانهای فرهنگی سلسله جشنوارهها و همایشهایی برگزار میشد که رویکرد آن شناسایی، تشویق و تجلیل از هنرمندان در مشاغل خاص بود. همایشهایی با عناوین «پزشکان هنرمند»، «پرستاران هنرمند»، «مهندسان هنرمند»، «کارگران هنرمند»، «معلمان هنرمند» و... که ضمن فراخوان برای دریافت آثار فعالان این مشاغل، نمایشگاهی از آثار آنان برگزار و آفرینشگران بهترین آثار معرفی و تشویق میشدند.
اولین دوره این برنامه به پزشکان هنرمند اختصاص داشت و من که به واسطه آشنایی با دبیر این همایش درگیر برنامه شده بودم تصورم این بود که از سوی جامعه پزشکی استقبالی از این جشنواره نخواهد شد و اساساً مگر چند پزشک هنرمند داریم که بر فرض هنرمند نقاش، خطاط، مجسمهساز، شاعر و فیلمساز هستند!
اما بر خلاف تصور من در مدت کوتاهی صدها اثر نفیس و شگفتانگیز به دبیرخانه جشنواره رسید و در انتهای برگزاری جشنواره من با طیف وسیعی از پزشکان هنرمند آشنا شده بودم که همگی کمابیش انگیزه خود را از گرایش و اشتغال به هنر، یک چیز عنوان میکردند: «مراقبت روحی و روانی از خود در مقابل اثرات منفی شغلی.»
پزشک جراحی را تصور کنید که هر روز تیغ به دست میگیرد و بر پیکره بیماران خود میکشد تا جانی دوباره به آنان ببخشد و چه بسا در این میان مرگهای بسیاری را ببیند. بدون شک هیچ ابزاری جز هنر- جز موسیقی و شعر و نقاشی- در پایان یک روز غم انگیز و خسته کننده نمیتواند التیام بخش زخمهایی باشد که به واسطه شغل آن جراح بر روح او وارد شده است. این معجزه هنر است که روح را تلطیف میکند و انسان را برای لحظاتی از دردها و مشکلات رها میسازد.
در همایشهای بعدی نیز که مخاطب آن هنرمندان مشاغل دیگر بود بسیاری از شرکتکنندگان انگیزهای مشابه آنچه پزشکان میگفتند را مطرح میکردند یا حداقل یکی از دلایل آنان برای گرایش به هنر، کاهش اثرات منفی شغلی بود. نکته جالب اینجاست که در این مسیر چه بسیار استعدادهای شگرفی شکوفا شده و وجود چهرههای برجسته هنری که شغل اصلی آنها چیز دیگری است مصداق این موضوع است.
دکتر امیر اسماعیل سندوزی از پیشکسوتان دندانپزشکی ایران نمونهای شاخص در این زمینه است که در سال ۱۳۷۵ مطب و تمامی وسایل دندانپزشکی خود را به همراه کتابخانه شخصی تخصصی و دهها اثر ارزشمند هنری شامل مجسمه و نقاشی به سازمان توسعه فضاهای فرهنگی شهرداری تهران اهدا کرد و «خانه- موزه» او در خیابان احمد قصیر تهران سالها میزبان علاقهمندان به هنرهای تجسمی است.
مرحوم دکتر افشین یداللهی ترانهسرا و پزشک متخصص اعصاب و روان نیز از چهرههای شاخص شعر و ترانه ایران است که آثار بیبدیل و ماندگارش را همه مردم ایران میشناسند.
نمونه شاخص خارجی در این زمینه نیز آنتوان چخوف داستان نویس و نمایشنامه نویس بزرگ روس است که پزشک بود و در این زمینه میتوان نمونههای بیشمار داخلی و خارجی را ذکر کرد که در هنر به مراتب بیشتر از شغل و حرفه کاری خود موفق و منشأ اثر بودهاند.
البته باید به این نکته نیز اشاره کرد که گرایش و اشتغال به هنر موجب میشود پزشک، مهندس، کارگر و معلم، با انگیزه، دقت و علاقه بیشتر و با نگاه مهربانانهتر و متعالیتری کار و حرفه خود را انجام دهند، چراکه هنر، به روح و ذهن آدمی تعالی میبخشد.