جان کری، وزیر خارجه اسبق امریکا در کتاب خاطراتش نوشته توافق نهایی بر سر برجام در شرایطی به دست آمده است که از یک سو وزیر امور خارجه ایران از چند شرط کوتاه آمده و تنها به یک موضوع راضی شده است و در مقابل هم نهایتاً با ارائه یک امتیاز بدون هزینه برای امریکا مبنی بر خروج چند فرد نه چندان اثرگذار از تحریمها که از قبل هم قرار بوده وزارت خزانهداری آنها را از ذیل تحریمها درآورد، به توافق رضایت داده است.
وزیر خارجه سابق امریکا در کتاب خاطراتش که به تازگی منتشر شده در بخش مرتبط به روزهای آخر منتهی به انعقاد برجام طرف ایرانی را چنان به تصویر کشیده که عصبی، بدون اختیار لازم، مردد و مذاکرهکنندهای است که زیر بار مسخره و توهین رفته است و جز ژست قهر، اقدامی متناسب انجام نداده و در نهایت هم تو گویی به سادگی فریب خورده و با یک امتیاز بیارزش از سوی طرف امریکایی راضی به توافق شده است. جان کری نوشته است: «یک روز عصر، ارنست مونیز (وزیر انرژی سابق امریکا) و من در اتاق اصلی مذاکره در طبقه دوم با ظریف و صالحی ملاقات کردیم. اینطور به نظرمان میرسید که انگار ایرانیها به بنبست خورده بودند. درباره اهداف و مسیرشان دچار تردید بودند و یا اینکه منتظر دستوراتی از تهران بودند. به خودمان که آمدیم دیدیم یک بار دیگر صدایمان را روی هم بالا بردهایم.»
رئیس دستگاه دیپلماسی دولت سابق امریکا در ادامه نوشته است: «یکی از دستیارانم داخل اتاق آمد و گفت: صدایمان سالن پایین را برداشته و کل طبقه حرفهایمان را میشنوند. اندکی بعد نزد فرانک والتر اشتاینمایر، وزیر خارجه آلمان رفتم. به طعنه گفت: از چیزهایی که شنیده اینطور دستگیرش شده که ظاهراً ملاقاتم با ظریف، سازنده بوده است. به نوشته جان کری روز بعد، مسائل مطرحشده در گفتوگوی طولانی را به سایر وزرای خارجه گروه ۵+۱ منتقل کرده و بعد از این دیدار سرانجام او و سایر وزرای خارجه ۱+۵، ظریف را به یک سالن کنفرانس بزرگ دعوت کرده و ظرف مدتی کوتاه نتایج حاصلشده در نشست داخلی ۱+۵ را برای ظریف توضیح دادهاند.
کری در ادامه نوشته است: ظریف، در حالی که بلند میشد تا جلسه را ترک کند فریاد میزد: «این توهینآمیز است. شما میخواهید من را تهدید کنید. هیچوقت یک ایرانی را تهدید نکنید.» سکوت مختصری حاکم شد تا اینکه سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، یخ فضا را شکست و گفت: یک روس را هم همینطور.»
او اضافه میکند: «طعنه لاوروف باعث شد برخی خندههای عصبی سر دهند، ولی جلسه به پایان رسید. ناامید، برای صرف شام با تیم مذاکرهکننده امریکا راهی سالن غذاخوری شدیم. دور یک میز گرد و بزرگ نشستیم و هنگام صرف ششمین شنیتسل وینی آن هفته، درباره آنچه رخ داده بود، حرف زدیم. برای اولین بار از موقع شروع گفتوگوها به این فکر میکردم که باید وین را بدون توافق ترک کنیم.» کری نوشته فردای آن روز به اتاق ظریف رفته و با او صحبت کرده است: «حرفهایم را اینطور شروع کردم: جواد! میخواهی این کار به سرانجام برسد یا نه؟! کمی درباره مخاطرات موجود و مسیری که پیموده بودیم تا به جایی برسیم که در آن قرار داشتیم صحبت کردیم. جواد به من گفت که با تهران صحبت کرده و تصورش این است که پاسخ آنها به برخی از ایدههایی که داشته سازنده بوده است. میخواست با هم رایزنی کنیم ببینیم میتوانیم از لبه پرتگاه دور شویم یا خیر. گفتم تمایل دارم حرفهایشان را بشنوم، اما برخی موارد معین هستند که نمیتوانیم نادیدهشان بگیریم. آن گفتوگو را با این احساس ترک کردم که جواد شب گذشته فکر کرده و برخی مسائلی را که تصور میکرد غیرقابل عبور هستند، حل کرده است.»
اختلافات، اما آنطور که از روایت کری برمیآید تا ۱۳ جولای، یعنی تنها یک روز قبل از نهایی شدن برجام ادامه داشته است. در این روز، ظریف در جلسهای که در اتاق تیم امریکایی در هتل کوبورگ جریان داشت در حال برشمردن دلایل مخالف بودن ایران با نهایی شدن توافق بوده که ظاهراً اتفاقات بعدی، روال ماجرا را تغییر داده است.
کری ماجرا را اینطور شرح میدهد: «هر روز میگذشت، اما ظریف هنوز قادر نبود خودش را به جایی برساند که بله بگوید. عصر ۱۳ جولای که هفدهمین شب حضور ما در وین بود، ظریف، لاوروف، فدریکا موگرینی، مسئول جدید سیاست خارجی اتحادیه اروپا را به اتاق امریکا در کوبورگ دعوت کردم. فدریکا جایگزین کاترین اشتون شده و همان موقع به شناخت خوبی از ظریف و لاوروف رسیده بود. با پاهای درب و داغانم که روی یک صندلی گذاشته شده بود نشسته بودم و داشتیم به حرفهای ظریف گوش میکردیم که داشت دلایل خودش را درباره اینکه چرا توافقی که ما در حال حرکت به سمتش بودیم به اندازه کافی برای ایران خوب نبود، یکی یکی علامت میزد. نزدیکهای نیمهشب، لاوروف که قصد داشت روز بعد عازم ازبکستان شود حرفهایش را قطع کرد و گفت: جواد! شاید مسئله این است که اصلاً اختیار توافق کردن را نداری؟ اگر اینطور است، به ما بگو. داری وقتمان را تلف میکنی.»
وزیر خارجه سابق امریکا نوشته سخنان لاوروف، ظریف را عصبانی کرده و باعث شده که او برای خروج از اتاق جلسه به سمت در برود، اما کری پا شکسته پا درمیانی کرده و توانسته منصرفش کند.
کوتاه آمدن ایران از مطالبه
کری در این باره نوشته است: «ظریف از حرفهای تحریکآمیز لاوروف خشمگین شد. مخالفت شدیدش با طعنه لاوروف را اینطور نشان داد که با عصبانیت از روی مبل بلند شد و به سمت در رفت. با حداکثر سرعتی که میتوانستم از جایم پریدم و تلوتلوخوران با عصایم به سمتش دویدم تا جلویش را بگیرم. در حالی که تلاش میکردم ظریف را آرام کنم به او گفتم این را میدانم که سرگئی نمیخواست به تو توهین کند. ساعتهای سخت و طولانی را صرف این کار کردهایم و حالا قابل درک است که تنشها اوج گرفتهاند. ما تصور نمیکنیم کار دیگری باشد که بتوانیم انجام بدهیم. توافق، اینجا است. لحظه حقیقت فرا رسیده؛ میخواهی آن را بپذیری یا ردش میکنی؟ بعد از چند لحظه، اذعان کرد که آماده پذیرفتن توافق است؛ فقط -از میان چندین موردی که مطالبه کرده بود- یک چیز دیگر میخواست تا توافق را از دیدگاه خودش منصفانه کند.»
بازی با کارت جیبعقبی
وزیر خارجه امریکا در دوران باراک اوباما بعد از این اتفاق سراغ اعضای تیم مذاکرهکننده امریکایی رفته و نظر آنها را درباره اعطای یک امتیاز دیگر به ایران، به منظور مجاب کردن ظریف جویا شده؛ با وجود این، او از همکارانش خواسته امتیازی را پیشنهاد دهند که اهمیت چندانی نداشته و هزینهای برای طرف امریکایی ایجاد نکند. در کتاب کری ماجرا اینطور شرح داده شده است: «با سرعت هر چه تمامتر به اتاق بغلی رفتم. رابرت مالی از شورای امنیت ملی [امریکا]، جان فاینر و وندی شرمن در آنجا منتظر تازهترین خبرها بودند. چیزی پیدا کنید که بدون هزینهتراشی برای ما و بدون اینکه ذرهای در مسائل اساسی تغییر ایجاد شود باعث شود او (ظریف) بتواند مشکلات را پشت سر بگذارد. تنها مانعی که الان وجود دارد همین است. نظری دارید؟ نگاه کردم و دیدم که همه شانه بالا میاندازند. کریس بکمایر، کارشناس مسائل تحریمی ما با احتیاط شروع به صحبت کردن کرد و گفت: یک چیزی هست... خزانهداری امریکا از قبل آماده شده بود نام ۱۲ نفر از کسانی را که در فهرست ایرانیهای تحت تحریم قرار داشتند از این فهرست خارج کند. ما آن موقع، از این تصمیم برای لحظهای مثل حالا صرفنظر کردیم و این کارتی بود که ایالات متحده در جیب عقب ما گذاشته بود. حالا وقتش بود که آن را بازی کنیم. کریس توصیه کرد: اینها آدمهای چندان اثرگذاری نیستند. ممکن است [خروج این افراد از فهرست تحریمها]کافی نباشد. اما من میدانستم که چیزی که اهمیت داشت ژست این مسئله و احترام گذاشتن به تصمیمهای سختی بود که ایرانیها گرفته بودند. عصایم را قاپیدم و به سمت در رفتم. دوباره وارد اتاقی شدم که سرگئی و جواد در آن نشسته بودند. به جواد گفتم ما میخواهیم برای اینکه کار را به خاتمه برسانیم، یک گام دیگر برداریم. فهرست اسامیای را که آماده بودیم آنها را از تحریمها خارج کنیم، به او دادم و پرسیدم: توافق تمام است؟!»
طبق ادعای کری، در این نقطه سرپرست کارشناسان مسائل تحریمی امریکا پیشنهادی مطرح کرده که خودش هم فکر نمیکرده مورد موافقت ظریف واقع شود. جان کری، اما این پیشنهاد را نزد ظریف برده و به تأیید وی رسانده است و در نهایت بعد از نیمه شب توافق به دست میآید.