کد خبر: 923584
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۰۴ شهريور ۱۳۹۷ - ۲۲:۰۵
در کتابی که اخیراً از سوی مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری منتشر شده به انقلابی‌گری و استکبارستیزی به عنوان دو مولفه مهم گفتمان انقلاب اسلامی حمله شده است
«ایران و مسئله پایداری» عنوان کتابی است که هفته گذشته مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری از آن رونمایی کرد؛ کتابی که به نظر می‌رسد هجمه به انقلابی‌گری و استکبارستیزی را به عنوان دو مؤلفه مهم و اساسی گفتمان انقلاب اسلامی مورد توجه قرار داده است.
«ایران و مسئله پایداری» عنوان کتابی است که هفته گذشته مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری از آن رونمایی کرد؛ کتابی که به نظر می‌رسد هجمه به انقلابی‌گری و استکبارستیزی را به عنوان دو مؤلفه مهم و اساسی گفتمان انقلاب اسلامی مورد توجه قرار داده است. تلاش همگون و هماهنگی در سطح رسانه‌ها و برخی از سیاستمداران داخلی طی سال‌های پس از رحلت حضرت امام (ره) و به ویژه بعد از شهرآشوب سال ۸۸ صورت گرفته است که عامل برخی نارسایی‌ها و مشکلات داخلی کشور نه کارآمدی و ناتوانی جریانات و افراد بلکه برخی از عناصر گفتمان انقلاب اسلامی است؛ عناصری که به زعم آن‌ها علت اصلی تحریم‌ها هستند و دست دولتمردان را برای خدمت به جامعه! محدود کرده‌اند. علاوه بر عملیات روانی که این قشر از سیاستمداران در تریبون‌های رسمی برای باورمند ساختن این مسئله که «مقاومت و پایداری در مواجهه با دشمن و حمایت از مسلمانان سایر کشورها» انجام داده‌اند نباید از چاپ و انتشار برخی از کتب و مقاله‌ها در این رابطه چشم پوشی کرده، فعالیت‌هایی که می‌تواند دیدگاه مردم عوام و قشر نخبگان جامعه را نسبت به ماهیت انقلاب و کارکرد آن دچار دگرگونی کند. مرور بخش‌هایی از کتاب «پایداری ملی و سیستم‌های حکمرانی (ایران و مسئله پایداری)» نشان می‌دهد نویسندگان این کتاب در جهت اثبات مسائل مهمی تلاش می‌کنند از جمله اینکه جمهوری اسلامی ایران در وضعیتی ناپایدار و متزلزل قرار دارد و امید به آینده کشور نزدیک به صفر است. از سوی دیگر علت به‌وجود آمدن وضعیت بغرنج امروز، شکست حکمرانی در ایران است. در همان بخش‌های نخست کتاب می‌آید: «ایران در حال حاضر با بحران‌های چندگانه و در هم تنیده‌ای روبه‌رو است که در صورت عدم توجه به آن‌ها چالش‌های اساسی را برای این واحد جغرافیایی- سیاسی می‌تواند، ایجاد نماید. برخی از مهم‌ترین این بحران‌ها به شرح ذیل هستند:
- بحران‌های اقتصادی که بارزترین نمود‌های خود را در تورم، رکود، بیکاری، ورشکستی که صندوق بازنشستگی، نوسانات شدید نرخ ارز و... نشان داده است.
- بحران اجتماعی که گسترش بی‌رویه حاشیه‌نشینی در شهر‌های ایران، افزایش نرخ اعتیاد، سقوط سرمایه اجتماعی، نارضایتی‌های قومی و مذهبی بارزترین نمود‌های این بحران در ایران هستند. همانطور که اشاره شد نویسندگان این کتاب اصرار دارند در یک پاراگراف از کتاب چند بار از واژه «بحران» استفاده کنند و به کارگیری و تکرار چنین واژه‌ای به خودی خود این احساس را در مخاطب می‌تواند به همراه داشته باشد که بحران سراسر کشور را فرا گرفته و امیدی به کشور بحران‌زده ایران نیست.
این در حالی است که بر اساس گزارش‌های سازمان‌های بین‌المللی، ایران به رغم مشکلات اقتصادی آینده بسیار مناسبی را پیش رو خواهد داشت و شرایط آنگونه که نویسندگان عنوان می‌کنند بحرانی و سیاه نیست.
صندوق بین‌المللی پول در جدیدترین برآورد خود از شاخص‌های کلان اقتصادی ایران تأکید می‌کند که ایران در سال ۲۰۲۱ با سه پله صعود در جایگاه پانزدهمین اقتصاد بزرگ دنیا قرار می‌گیرد. بر اساس آمار‌های منتشر شده از سوی این نهاد بین‌المللی تولید ناخالص داخلی ایران بر اساس شاخص قدرت خرید در سال ۲۰۱۷ بالغ بر ۱۶۴۴ میلیارد دلار بوده و ایران از این نظر در رتبه ۱۸ جهان قرار گرفته است. صندوق بین‌المللی پول پیش بینی کرده است ایران در سال‌های ۲۰۱۸، ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ نیز همچنان هجدهمین اقتصاد بزرگ دنیا باقی بماند، اما در سال ۲۰۲۱ با پشت سر گذاشتن سه کشور اسپانیا، عربستان و کانادا به جایگاه پانزدهم صعود کند.
پیش بینی شده است تولید ناخالص داخلی ایران بر اساس شاخص قدرت خرید در سال ۲۰۲۱ به ۲۰۹۵ میلیارد دلار برسد که بیشتر از تولید ناخالص داخلی اسپانیا، عربستان و کانادا خواهد شد.
تلاش برای القای وضعیت ناپایدار کشور
در بخش‌های دیگری از کتاب می‌خوانیم: «بحران محیط زیست که می‌توان مهم‌ترین مظاهر آن را در بحران کمی و کیفی آب‌ها، آلودگی هوا به صورت عام و پدیده ریزگرد‌ها به صورت خاص و... مشاهده کرد، آشکار شدن نوک کوه یخ این بحران‌ها و درگیری فرد فرد ایرانیان با آنها، سبب شده است که در شرایط موجود با هر فردی از هر گروه و جریان سیاسی یا با هر سطحی از سواد و دانش در حوزه‌های مختلف که سخن می‌گویی بر سر یک جمله با یکدیگر اشتراک نظر داشته باشند؛ وضعیت کنونی ایران ناپایدار است.» نویسندگان کتاب مصرند علت ناپایداری کنونی را مساوی با «شکست حکمرانی» در ایران عنوان کرده و آن را نیز محصول ضعف در سیستم حکمرانی» و نه ضعف جریانات سیاسی و افراد، نامگذاری کنند.
پنج عامل ضعف در سیستم حکمرانی را احصا می‌کنند که مهم‌ترین آن «تناقض در پارادایم حکمرانی» است که نویسندگان کتاب این تناقض در پارادایم را اینگونه شرح می‌دهند: «پارادایم سیستم حکمرانی کنونی را در بهترین حالت می‌توان پارادایم امت- ملت نامید. این پارادایم حاصل ترکیب نامتجانسی از دو پارادایم منافع امت و منافع ملت است.» نویسندگان کتاب امت و ملت را اینگونه تعریف می‌کنند که امت به مجموعه‌ای از افراد می‌گویند که ایدئولوژی یکسانی دارند، فارغ از مرز‌های سرزمینی و ملت به مجموعه افرادی می‌گویند که در یک مرز سرزمینی زندگی می‌کنند، فارغ از اینکه ایدئولوژی یکسانی دارند یا خیر. در ادامه ادعا می‌کنند که، چون در ایران طرفداران پارادایم منافع امت قدرت بیشتری دارند، منابع اقتصادی و سیاسی بیشتری را صرف می‌کنند. این همان ادعایی است که دونالد ترامپ و مایک پمپئو و رسانه‌های فارسی زبان بیگانه و برخی از رسانه‌های داخلی عنوان می‌کنند با این مضمون که «یکی از علت‌های مهم فقر در ایران، پول پاشیدن نظام برای مردم سوریه، لبنان و یمن و عراق است»! ادعایی که غیرواقعی بوده و تنها برای عقده گشایی در جهت جبران شکست‌های منطقه‌ای از ایران و نفوذ گفتمان انقلاب در کشور‌های منطقه قابل تفسیر است. در بخش‌های دیگری از این کتاب می‌خوانیم: «به علت وضعیت اقتصادی نامناسب کنونی، قدرت طرفداران پارادایم امت رو به تحلیل رفتن است!» این عبارت بدون کمترین استدلال و ادله‌ای مطرح می‌شود چراکه زمانی که ادعا کنیم قدرت یک کشور در حوزه‌هایی مورد تحدید و تضعیف قرار گرفته است باید دلایل متقن و قابل استنادی را ذکر کنیم و کلی گویی غیرقابل پذیرش است. در دیباچه کتاب هم آمده است: «با توجه به شرایط کشور، تمایل داشتیم نسخه اولیه کتاب، هر چه سریع‌تر منتشر شود.» در حقیقت نویسندگان کتاب تلاش کرده‌اند تا با انتشار کتاب در زمانی که ملت ایران با مشکلات اقتصادی دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند، پذیرش ادعا‌های شبه علمی این کتاب را آسان‌تر و از زیر بار ارائه استدلال‌های علمی شانه خالی کنند.
در غیر علمی بودن کتاب مذکور همین بس که تنها برای گزاره «در ایران شکست حکمرانی وجود دارد»، آمار و مستندات ارائه کرده، تازه آن هم از سایت مؤسسه لگاتوم که صحت و دقت آمار‌های آن محل بحث است. در این کتاب برای هیچ یک از ادعا‌های دیگر، استدلال و مستنداتی ارائه نشده است. به عنوان نمونه بر اساس چه آمار و ارقام عینی قابل اثبات است که منافع امت و حضور مستشاری ایران در سوریه و عراق، در تضاد با منافع ملت است؟! نویسندگان طبق کدام آمار‌ها و مستندات این ادعا را مطرح کرده‌اند که طرفداران پارادایم امت، منابع اقتصادی کلانی را در سوریه و عراق و لبنان خرج کرده‌اند و همان مخارج عامل اصلی بروز مشکلات اقتصادی کنونی است؟!
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
عبدالله منتقد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۲۲ - ۱۳۹۷/۰۶/۰۴
2
1
همین کتاب یکی از نشانه های غرب گرایی و جاده صاف کنی این دولت برای آمریکاست .
امیر
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۱:۱۴ - ۱۳۹۹/۰۱/۰۷
1
0
لعنت بر لیبرالیسم
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار