دومين قرارداد از نسل قراردادهاي جديد نفتي ميان شركت ملي نفت و يك كنسرسيوم ايراني- روسي به امضا رسيد. شركت زابروژنفت روسيه با سهم 80 درصدي و شركت ايراني دانا انرژي با سهم 20درصدي مسئوليت افزايش توليد از ميادين آبان و پايدار غرب را بر عهده خواهند داشت و جمعاً حدود 750ميليون دلار در اين ميادين سرمايهگذاري خواهند كرد.
اين قرارداد، دومين قرارداد رسمي شركت ملي نفت با شركتهاي خارجي طي پنج سال گذشته است و با قراردادهايي كه در آينده به امضا ميرسد، بلوك شرق بيش از پيش در صنعت نفت ايران آميخته خواهند شد. بدون ترديد چنين اتفاقي به هيچ عنوان مورد علاقه طيف فكري حاكم بر وزارت نفت نيست و وزير نفت و مديران وي، حتي در خيال خود هم علاقهاي به همكاري با روسها نداشته و ندارند، ولي از آنجا كه همه برنامهها و رؤياپردازيهاي آنها به شكست انجاميده است چارهاي جز همكاري با تزارها ندارند.
زماني كه مذاكرات هستهاي آغاز شد و همزمان مدل جديد قراردادهاي نفتي روي ميز آمد، پنج شركت استات اويل، بيپي، شل، توتال و اني به كار فراخوانده شدند و جلسات بسياري با مديران و كارشناسان اين شركتها انجام شد. اين پنج شركت بهشدت مورد علاقه وزير نفت بوده و هستند و زنگنه با نظري ويژه خواستار مذاكراه عميقتر با آنها شد. نتيجه رفتوآمدها براي سرمايهگذاري اين شركتها در ايران تنها با شركت توتال به نتيجه رسيد، هرچند فاز 11 كه در حال آماده نصب جكت بود، با تأخيري چهار ساله به قرارداد رسيد.
يكي از مهمترين اشتباهات وزارت نفت طي سالهاي اخير تكيه «تمام وزن» روي رؤياهاي شيرين و ساختگياش بود. در حالي كه همان زمان كارشناسان ميگفتند، بهتر است با ايجاد توازن ميان شركتهاي متعلق به بلوك شرق و غرب در مسيري منطقي حركت كرد، اما اين توصيهها در راهروهاي خود بزرگ سانسور شد.
وزارت نفت بيش از حد تصور برجام را باور داشت و بر همين اساس، بلوك شرق را از مسير سرمايهگذاري دور كرد و حتي زير قولوقرارهاي خود با اين شركتها زد و چينيها را از آزادگان جنوبي اخراج كرد، بدون آنكه بخواهد به مفاد قرارداد عمل كند.
پس از توافق با چينيها براي واگذاري فاز دوم ميادين آزادگان شمالي و يادآوران به آنها، به يكباره زير توافق زد و اعلام كرد، فاز دوم توسعه اين ميادين به مناقصه ميرود.
وزارت نفت معتقد بود، برجام به حدي فضاي سرمايهگذاري در صنعت نفت را باز ميكند كه شركتهاي غربي براي ميادين ايران صف ميكشند و ديگر جايی برای كشورهاي شرقي نيست. با چنين رويكردي، بلوك شرق كنار نشست تا منتظر روزي بماند كه وزارت نفت با به دست گرفتن كاسه «چه كنم» براي ورود آنها فرش قرمز پهن كند. همين هم شد و اين وزارتخانه پس از پنج سال فرصتسوزي، نخستين قرارداد خود با روسها را امضا كرد و دو شركت روسنفت و لوك اويل هم در حال نهاييكردن قراردادهاي خود هستند.
اتفاقي كه به هيچ عنوان براي وزير نفت و خط فكري حاكم بر نفت شيرين نيست، هرچند كه شايد «لبخند زنان» بگويند قراردادهاي بسياري امضا ميشود.
امضاي قراردادهاي نفتي خبر خوشحالكنندهاي است و همه اميدوارند روند فعلي ادامه يابد، اما بايد پذيرفت وزارت نفت از بيقراردادي ميادين خوشحالتر است تا واگذاري توسعه آنها به شركتهاي چيني و روسي. وزير نفت حتي حاضر است توسعه ميادين را به شركتهاي ايراني واگذار كند اما به دست روسها ندهد، اما چه ميتوان كرد وقتي رؤياها به شكست ميانجامد، چارهاي جز اين كار نيست. وضعيت امروزي كه چارهاي جز كاركردن با شركتهاي بلوك شرق نيست و اين شركتها از موضعي بالا و با قدرت چانهزني بيشتر، شرايط را به شركت ملي نفت تحميل ميكنند، نتيجه اشتباهات عميقي بود كه حالا خودش را نشان ميدهد.
اين روزها، روزهاي تلخي براي مديريت ارشد وزارت نفت است، بايد كلاهي را براي بلوك شرق بردارد كه ترجيح ميداد براي بلوك غرب برداشته شود. حالا همان چيزي شد كه از سال 94 بارها از آن گفته بوديم و امروز بهطور تماموكمال رخنمايي كرد. تنها چيزي كه در اين ميان سوخته شد، فرصت بود و بس.