رسول خادم 11 روز است كه با صدر بيانيهاي استعفاي خود از رياست فدراسيون كشتي را اعلام كرده است، اما حالا و با گذشت اين مدت يك سؤال مطرح است و آن اينكه رسول خادم دقيقاً كجاست؟
همه ميدانيم كه خادم مديري دلسوز و زحمتكش براي كشتي ايران است، اين واقعيتي است كه دوست و دشمن به آن معترفند و همه خوب ميدانند كه رفتن خادم به ضرر ورزش اول ايران تمام ميشود، اما رسول خادم بيانيهاي صادر كرد و رفت. وزارت ورزش هم بلافاصله با استعفاي او مخالفت كرد، بزرگان و ريشسفيدان كشتي هم با اذعان به توانمنديهاي او از لزوم حضورش در رأس مديريت فدراسيون كشتي گفتند، اما اينكه رسول خادم سياست سكوت را در پيش بگيرد و طي اين مدت هم كوچكترين اهميتي به اين نگراني ندهد، خود جاي سؤال است.
رسول خادم اين روزها كجاست، چرا صحبت نميكند، چرا دعوت براي مذاكره و بيان مشكلات را رد ميكند، چرا نميپذيرد كه با مسئولان ورزش بر سر ميز مذاكره بنشيند و مشكلات را رودرروي آنها بيان كند!
حتماً ميگوييد قبلاً مشكلات را فرياد زده، قبلاً تمامي اعتبارش را در اتحاديه جهاني كشتي بابت جلوگيري از تعليق كشتی ايران خرج كرده؛ قبول، تمام اين حقيقتها را طي ماهي كه گذشت همه با چشم ديديم، اما حالا چرا سكوت؟!
خادم كجاست؟ تمام ورزش ايران بسيج شدهاند تا خادم در كشتي بماند، اما او اعتنايي نميكند. همه خوب ميدانيم كه درد اصلي او آبروداري و حيثيت كشتي و ورزش ايران است، اما حالا كه فرصت براي حرف زدن و بيان خواستههاي بحق او فراهم شده، او كجاست؟
كشتي ايران در اين آشفتهبازار به رقابتهاي قهرماني آسيا رفت، در فرنگي پنجم شد و در آزاد دوم، اين يعني اوج بلاتكليفي براي كشتيای كه در آسيا نميتوان حريفي برايش متصور بود، اما خادم به عنوان دلسوز كشتي كجاست؟ او حرف براي گفتن زياد دارد، ميدانيم. ميدانيم كه دردش رقابتهاي آسيايي نيست كه اين اصلاً مشكلي نيست، ولي همين آسياييها مترصد لغزش كشتي ايران هستند.
خادم نميخواهد در كشتي بماند؛ قبول، بيايد حرفهايش را بزند و جواب منفياش را بگيرد و برود، اما حالا كه همه از او ميخواهند بيايد و بماند، او كجاست؟ رسول عرق ملي و عرق كشتي دارد، اما آيا فقط اوست كه دلش براي كشتي كشور ميتپد؟ آيا منصور برزگر، امامعلي حبيبي، ابراهيم جوادي، بهرام مشتاقي، عليرضا حيدري، محمد بنا و هزاران هوادار دلشان با كشتي نيست؟!
اينكه خادم سياست سكوت در پيش گرفته، خواسته يا ناخواسته توهين به رأي مجمعي است كه او را مقتدرانه بر مسند مديريت و رياست فدراسيون كشتي نشاندند. او طي يك ماهه گذشته با تمام توان از حق كشتي ايران دفاع كرده و موفق هم بوده، اما سكوت 11 روزهاش چيزي نيست كه به مديريت خوب او بيايد، اين سكوت و عدم پاسخ به درخواستها زيبنده خادم نيست و چه بسا آنهايي را كه مشغول برنامهريزي براي نشستن بر مسند او هستند براي كوبيدن او جريتر كند. خادم امروز حداقل براي اينكه به هواداران خود و كشتي ثابت كند كه در انتخاب او اشتباه نكردهاند و به درستي امروز از او و خواستههايش حمايت ميكنند بايد بيايد و حرف بزند.
خادم بايد رودرروي وزير ورزش و رئيس كميته ملي المپيك مشكلات را دوباره بيان كند و بگويد كه چه ميخواهد و از كدام بخش از انتقادهاي درستش تعبير بد شده است. اينكه او سكوت كند و بقيه تعبيرهايشان را از انتقادهاي او فرياد بزنند، عاقبتي جز انزوا و پسرفت كشتي نخواهد داشت.
خادم كجاست؟ او امروز بايد حرف بزند و مطمئن باشد كه جامعه ورزش و كشتي پشت خواستههاي بحق و درست او ميايستند، چنانكه ايستاده و با نامهنگاري و بيان مشكلات و قصور مسئولان حرفها را به گوش مسئولان عاليرتبه رساندهاند. امروز كشتيگيران قديم و جديد در كنار رسول خادم ايستادهاند، پس جايز نيست كه او سكوت كند و تنها نظارهگر باشد تا كشتي ايران بيش از اينكه از خارج ضربه بخورد، ضربهاي مهلك و غيرقابل جبران از داخل بخورد.