توفيق مفاخري
28 ديماه 1365 بود كه هواپيماهاي رژيم بعث عراق در عرض كمتر از 15 دقيقه با بمباران 13 نقطه شهر سنندج، 220 نفر از شهروندان را به شهادت رساندند.
به گزارش «جوان» از سنندج، استان كردستان به دليل مرزي بودن و ويژگيهاي خاص قوميت و مذهب همواره مورد طمع دشمنان انقلاب اسلامي بوده و است، مصداق عملي اين سخن را ميتوان در اقدامات گروهكهاي ضدانقلاب و مزدور استكبار و رژيم غاصب صهيونيستي در اوايل انقلاب در كردستان مشاهده كرد.
مردم استان كردستان نيز همراه و همگام با ساير ملت ايران در پيروزي انقلاب اسلامي سهيم بودند. بعد از انقلاب تلاش دشمن براي نابودي حكومت اسلامي اوج گرفت تا جايي كه سعي داشتند با ايجاد جنگ داخلي، تفرقه و اقدامات تجزيهطلبانه اين مهم را پيش ببرند و اين بود كه در مناطق مختلف قومي كشور، گروهكهايي را در تقابل با نظام اسلامي ايجاد كردند و غائلههاي قومي را به راه انداختند.
استان كردستان نيز از اين قضيه مستثني نبود و گروهكهايي با عناوين مختلف را با نام دفاع از مردم كُرد، درست كردند كه نه تنها به مردم كمك نكردند بلكه مانع خدمت به اين مردم و كارهاي زيربنايي در اين استان شدند.
در حالي كه بعد از پيروزي انقلاب، ايجاد زيرساختها و محروميتزدايي در كشور شروع شد، كردستان بهخاطر وجود گروهكهاي ضدانقلاب و ضدمردمي از توسعه بازماند كه هنوز هم اين عقبماندگي در بخشهاي مختلف خودنمايي ميكند.
جداي از اينكه كردستان درگير جنگ داخلي بود، جنگ تحميلي نيز مشكلات مضاعفي را براي استان كردستان بهوجود آورد كه بر اثر بمبارانهاي هوايي، شيميايي و جنگ رودررو بسياري از مردم اين استان به درجه رفيع شهادت يا جانبازي نائل آمدند.
مردم استان كردستان هيچگاه بمباران 15 خرداد سال 63 بانه، بهمن ماه قروه در سال 65، بمباران شيميايي يكم آبان سال 62 و 21 سال 68 مريوان و 28 دي ماه سال 65 سنندج را فراموش نخواهند كرد كه بر اثر آنها تعدادي شهيد، عدهاي جانباز و تعدادي نيز هنوز آثار شيمياييشدن را در بدن دارند.
28 ديماه سال 65 روزي كه آسمان شهر سنندج با درخشش آفتاب بر دانههاي بلورين برف خودنمايي ميكرد و بازاريان مثل هميشه دنبال كسب و كار خود بودند،دانشآموزان مشغول تحصيل، دانشگاهيان دنبال كسب علم و دانش و كودكان در كوچهها مشغول بازيهاي كودكانه و هر كس به كاري و به جايي سرگرم بود و عقربههاي ساعت15:50 بعدازظهر را نشان ميداد به ناگاه هواپيماهاي بمب افكن رژيم بعث عراق در آسمان سنندج پديدار شدند و سكوت شهر را در هم شكستند.
كسي نميدانست اين هواپيماها در آن لحظه چه هدفي دارند، اما ناگهان خانههاي بسياري از مناطق شهر سنندج به خود لرزيد و در كمتر از 15 دقيقه 18 نقطه شهر سنندج مورد هدف بمبهاي هواپيماهاي عراقي قرار گرفت.
خيابان انقلاب، محله پيرمحمد، چهارباغ، آپارتمانهاي ادب، تك واحديهاي بنياد مسكن، نقاط بلوار جانبازان و خيابان فلسطين، ميدان نبوت، خيابان نمكي، خيابان اكباتان، منازل مسكوني جنب پادگان و محله تقتقان سنندج در عرض چند دقيقه زير بمباران هواپيماهاي عراقي قرار گرفت و مردم بيگناه شهر را به خاك و خون كشاند.
عدهاي شهيد شدند و عدهاي جانباز، عدهاي بيپدر و عدهاي بيمادر، عدهاي داغ فرزند ديدند و عدهاي به سوگ اطرافيان نشستند، تنها در چند دقيقه در شهر قيامتي شد كه در آن لحظه كسي تصورش را نداشت.
به سراغ ليلا آژير، مديركل امور بانوان و خانواده استانداري كردستان به عنوان يكي از شاهدان عيني حادثه 28 ديماه سال 65 رفتيم؛ كسي كه مادر و زن عمويش را در آن روز زمستاني از دست داد و هنوز هم ديماه هر سال برايش يادآور خاطرههاي غمگين و ناراحتكننده است.
وي از روزهاي نوجوانياش ميگويد، از آن روزهايي كه در مدرسه به او و همسن و سالانش از جنگ گفته بودند و از ايثار رزمندگاني كه پشت جبهههاي نبرد در برابر دشمن ايستادهاند و از كمكهايي كه با هر وسيله چه بافت لباس براي رزمندگان و هرآنچه نياز بود، براي آنها تهيه ميكردند و در دنياي دانشآموزي رقابتي برايشان ايجاد شده بود تا سريعتر لباس رزمندگان را ببافند و به دست آنها برسانند.
آژير از آموزشهايي كه در مدارس به دانشآموزان داده ميشد تا در مواقع لازم و هنگام به صدا در آمدن آژير خطر به پناهگاهها بروند، ميگويد و بيان ميكند: در آن زمان جنگ را از خود دور ميديدم و انتظار نداشتم كه روزي شهر و محل زندگيام به خاك و خون كشيده شود.
وي 28دي ماه 65 را بازگو ميكند: درست لحظهاي كه مادر و زن عمويش عازم مراسم گراميداشت ياد و نام رسول خدا شدند و او نيز به خواب فرو رفته بود، وقتي بيدار شد احساس كرد قيامت به پا شده است، چراكه خانه ميلرزيد و شيشهها شكسته شد و با وحشت و ترس خود را به خيابان رساند و همه را در حال دويدن و گريه و زاري و داد زدن ميديد.
آژير ميگويد: ساير اعضاي خانوادهام كه بيرون منزل بودند خود را به من رساندند و به دنبال مادرم رفتيم، اما همه زخميها و شهدا را به بيمارستان توحيد رسانده بودند. به آنجا رفتيم ولي مادرم را پيدا نكرديم. خبر دادند عدهاي از كشته شدگان را به مسجد محل بردهاند. به آنجا رفتيم و پيكر بيجان مادرم را يافتيم كه هنوز هم يادآوري آن روز برايم سخت و ناراحتكننده است.
ايشان از انتظاراتش ميگويد و ميافزايد: انتظار دارم تمام مردم ايران و جهان بدانند كه چه اتفاقي در 28 دي ماه سنندج افتاد، چراكه يك حادثه ساده نبود كه به سادگي از كنار آن عبوركرد بلكه سرنوشتها را تغيير داد، چراكه مادر من در حاليكه سرپرست خانوار بود و خانوادههايي كه چندين نفر از اعضاي خود را از دست دادند سختي بسيار كشيدند و بايد همانطور كه همه مردم از بمباران شيميايي هيروشيما و ناكازاكي باخبرند از حادثه 28 ديماه 65 نيز خبردار شوند و بدانند چه اتفاقي در آن روزها افتاده است.
وي با گلهمندي از اينكه هيچ المان يا خيابان و كوچهاي به نام شهيدههاي 28 ديماه 65 در سنندج ثبت نشده است، بيان ميكند: اين اقدام باعث ماندگاري نام شهيدان و شهيدههاي آن روز خواهد بود و بايد تمام مردم از طريق رسانه ملي و ساير رسانهها از ايستادگي و مقاومت مردم شهر سنندج آگاهي يابند و مطلع شوند.
وي با بيان اينكه خانواده شهدا را بايد با كمبودهاي عاطفي، خلأها و كمبودها و رنجهايي كه كشيدهاند شناخت.وي اعلام ميكند: امروز بايد تمام مردم از هر طريق ممكن به ويژه توسط رسانه ملي، ايستادگي و مقاومت مردم شهر سنندج را بشناسند و بايد ديد نسل جديد و نسلهاي بعدي تا چه حد از جريانات جنگ اطلاع دارند و بهگونهاي برايشان مطرح شود كه جنگ را داستان و افسانه تصور نكنند، چراكه در آن زمان حتي نوجوان كلاس پنجم ابتدايي با از دست دادن والدينش مجبور به سرپرستي خواهر و برادرش شد.
220 شهيد در كمتر از 15 دقيقه مديركل بنياد شهيد و امور ايثارگران استان كردستان نيز در گفتوگويي با خبرنگار فارس در سنندج بيان كرد: در بمباران 28 دي ماه سال 65 محلات پرجمعيت شهر سنندج به خاك و خون كشيده شد و 220 نفر از مردم بيگناه و شريف سنندج كه بيشتر آنان كودكان و زنان سنندجي بودند شهيد شدند.
محمد سليماني با اشاره به اينكه شدت حادثه به حدي بود كه پيكر برخي شهدا به سختي شناسايي ميشدند، افزود: حتي برخي از شهدا تكه تكه شده بودند و به صورت گور دسته جمعي برخي از پيكر اين شهيدان در آن روز دفن شدند.
وي بيان كرد: در آن حادثه دردناك 120 نفر هم به مقام جانبازي نائل آمدند و بيگمان دشمن زبون در آن سالها كه توان رزم با رزمندگان سپاه اسلام را نداشت ددمنشانه مردم بيدفاع را مورد حمله قرار داد.
وي با اشاره به اينكه در سال 1365 بعد از عمليات ظفرمند رزمندگان اسلام در عمليات كربلاي 5 دشمن به شهر سنندج حمله كرد، گفت: در بهمن ماه همان سال نيز شهرستان قروه را سه بار مورد حمله هوايي قرار داد و 30 شهيد مظلوم نيز در اين شهر برجاي گذاشت.
مديركل بنياد شهيد و امور ايثارگران از 28 دي ماه به عنوان روز مقاومت مردم سنندج نام برد و گفت: بايد اين روز در تقويم ملي كشورمان به ثبت برسد تا روزي به يادماندني در خاطر همه مردم كشور باشد و همه بدانند كه مردم شريف سنندج در برابر هجوم رژيم بعثي چه صبورانه ايستادند و چه بيگناهانه شهيد شدند.
اين را هم نبايد از ياد برد؛ كردستان يكي از پنج استان مرزي كشور است كه اين افتخار را دارد در كنار 18 شهيد انصار بيش از 5 هزار و 400 شهيد تقديم انقلاب اسلامي كند و استاني است كه بارها مورد بمباران هوايي قرار گرفتهاست.
چه بيگناه و مظلومانه در خاك و خون غلتيدند آنانكه جان دادند تا سرزمينمان پايدار بماند، ايستادند كه انقلاب بايستد و چه بزرگمردانه، شيرزنانه و شجاعانه در نبرد با دشمن از جان و مال گذشتند و با خداي خود به معامله نشستند؛ شهيداني كه در پشت جبهههاي نبرد در برابر توپ و تانك دشمن قد علم كردند تا سرزمينمان همچنان پايدار و پرافتخار بماند.
و چه زيبا صبورانه ايستادند مردماني كه در شهر، آوار و بمباران را به جان خريدند ولي شهر و ديار را ترك نكردند تا رزمندگان جبههها را دلگرم كنند به مقابله با دشمن براي دفاع از سرزمينمان.
گرچه تلاش دشمن با توپ و تانك و بمبارانهاي هوايي نتوانست عزم و اراده مردم اين سرزمين را نسبت به مقابله در برابر دشمنان كم كند، اما هنوز هم در خاطر خانواده شهداي اين سرزمين زخمهايي وجود دارد كه ياد از دست دادن عزيزانشان هنوز هم اشك برچشمانشان جاري ميسازد و جاي خالي شهيدشان در كنار آنها احساس ميشود.