کد خبر: 889094
تاریخ انتشار: ۱۲ دی ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۰
گفت‌و‌گوي «جوان» با برادر شهيد عليرضا جيلان‌بروجني از شهدای دفاع مقدس
  فاطمه بيضائي
وقتي كانال تلگرامي شهيد مدافع‌حرم عليرضا جيلان‌بروجني را مرور مي‌كردم توجهم به سنگ مزاری جلب شد كه رویش نوشته شده بود: شهيد عليرضا بروجني جيلان، شهادت عين‌خوش، سال 1361. اين همنامي دو شهید برايم عجیب بود. با كمي پرس و جو متوجه شدم كه شهيد جیلانی مدافع حرم که در بوکمال به شهادت رسیده است، برادرزاده شهيد جیلانی است که در عمليات فتح‌المبين آسمانی شد. مزار عموی شهید 35 سال تنها ماند تا بعد از شهادت برادرزاده‌اش، این دو با هم همسایه شدند. نوشته روي سنگ مزار عموی شهید اینطور است:
 بر فراز تربت سرخ شهيد/ صبح آزادي انسان‌ها دميد / كاش فرزندي دگر مي‌داشتم/ تا كه مي‌شد بهر آزادي شهيد.
آنچه در پي مي‌آيد روايتي است از زندگي تا شهادت عليرضا جيلان‌بروجني، عموي شهيد مدافع‌حرم عليرضا جيلان‌بروجني از زبان برادر  رزمنده‌اش اسماعيل جيلان‌بروجني.
 شعر نوشته روی سنگ مزار برادرتان حس خاصی دارد، انگار که تداوم راه شهادت را در خانواده‌تان فریاد می‌زند.
ما شش برادر و یک خواهر بوديم. خانواده‌ای مذهبی و متدین داشتیم. امسال پنجاهمين سالي است كه روضه امام حسين(ع)  در خانواده ما برگزار شد و اين بدان معناست كه از سال‌هاي قبل از پيروزي انقلاب اسلامي خانواده ما ارادت خاص به خاندان ائمه اطهار و امامان معصوم داشتند. با آغاز جنگ تحميلي چهار تن از برادرها به جبهه رفتند و در نهایت عليرضا شهيد شد و يكي از برادرهايمان جانباز شيميايي شدند. سال‌ها بعد برادرزاده‌ام عليرضا جيلان‌بروجني معناي آن شعر نوشته شده را با عملش تفسير كرد.
از ميان همه برادرها عليرضا به عاقبت شهادت دست پيدا كرد .كمي از ايشان بگویید.
عليرضا متولد اول فروردين سال1341  بود. زماني كه جنگ آغاز شد، دانش‌آموز دبيرستان خشايار بود. بعدها به خاطر حضور گسترده دانش‌آموزان اين دبيرستان در جبهه‌ها و تعداد بالاي شهدایش به نام دبيرستان شهداي بروجن معروف شد. عليرضا بسيجي بود و در پايگاه بسيج محله فعاليت می‌کرد. اين مسجد جزو اولين مساجدي است كه شهداي زيادي را تقديم كرده است. آموزش‌هاي ابتدايي را در پايگاه بسيج ديد و بعد دوره تكميلي را در پادگان غدير اصفهان سپري كرد و عازم جبهه شد.
شهادتش چطور رقم خورد؟
عليرضا بعد از اعزام در عمليات فتح‌المبين شركت كرد و با اصابت تركش زخمي شد. نتوانست خودش را به عقب بكشاند و با تير خلاص بعثی‌ها به شهادت رسید. تعداد شهداي بروجن در عمليات فتح‌المبين حدود 19 شهيد بود. ايشان چهارم فروردين ماه سال 1361 در عين خوش به شهادت رسيد. البته تاريخ شهادتش به اشتباه روي سنگ مزار 16 فروردين ماه سال 1361 درج شده است. علیرضا وقتی شهید شد، 9 روز بعد در ايام  تعطيلي عيد نوروز پيكرش براي تدفين به بروجن رسيد.
جالب است که بعد از سال‌ها، برادرزاده‌تان که شهید مدافع حرم شد، در کنار مزار عمویش دفن شده است.
بله، خوب است بدانید شباهت‌هاي زيادي در رفتار اين دو شهيد كه از دو نسل متفاوت بودند حس مي‌شود. عليرضای مدافع حرم با نام جهادي ذوالفقار بسيار مهربان و متواضع بود. ذوالفقار جسور بود و خنده‌رو و در سخت‌ترين شرايط تلاش مي‌كرد اين بشاش بودنش را حفظ كند. وظيفه‌شناس بود و هر مسئوليتي كه به او واگذار مي‌شد با جدیت انجامش می‌داد. همه اين صفات در وجود برادر شهيدم هم ديده مي‌شد. وقتي وصيتنامه‌شان را مرور مي‌كنم مي‌بينم هر دو به حفظ حجاب، غيرت ديني و از همه مهم‌تر ولايت‌پذيري اشاره و تأكید دارند. برادرم عليرضا در وصيتنامه خودش نوشته بود: امام را دعا كنيد. دعا دعا دعا و حافظ حجاب باشيد. ذوالفقار مدافع حرم هم به عفت زنان و غيرت مردان اشاره كرده بود. هر دوي‌شان رزمي‌كار بودند. ذوالفقار كمربند مشكي كونگ‌فو داشت. هيچ كدام حب دنيا را در دل نداشتند و اجازه ندادند دنيا با همه تعلقات مادي‌اش آنها را اسير خود كند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار