اميرعباس رسولي
همان ميزان که ايالات متحده آمريکا و اعضاي اتحاديه اروپا علاقمند به مذاکرات موشکي با جمهوري اسلامي ايران هستند طيف مدعي اصلاح طلبي نيز خواهان کنار گذاشتن ابزار اقتدار ايران در مواجهه با غربي ها و تعديل قدرت ايران مي باشد.
با افزايش فشار محور آمريکا – اروپا براي معرفي کردن ايران به عنوان تهديدي براي صلح و امنيت منطقه اي در دوران پسابرجام ، به نظر مي رسد رسانه و شخصيت هاي وابسته به طيف غربگراي داخلي نيز احساس مسئوليت کرده تا با تخطئه قدرت دفاعي کشور از ضرورت چشم پوشي از صنعت موشکي سخن به ميان آورده و با تکرار اين مسئله بخش هاي از افکار عمومي جامعه را با خود همراه سازند.
غربگراهاي داخلي طي هفته هاي اخير تلاش کرده تا با چاپ مقالات و گزارش هاي اصل ضرورت توسعه صنايع دفاعي را در سطح رسانه هاي زنجيره اي خود مورد پرسش قرار داده و بواسطه فشارهاي جديدي که به حاکميت وارد مي سازد نهايتا گفتمان انقلابي در سطح بين المللي را تعديل نمايد.
همراه سازي افکار عمومي هدفي است که جريان مورد اشاره در چنين شرايطي دنبال مي کند آنهم با ادبياتي که با مطالبات اقتصادي مردم همراه بوده و مي تواند احساسات مردمي را تحريک کند؛ شبيه همان رويکردي که ماهها قبل از روي کارآمدن دولت يازدهم توسط طيف گسترده اي از جريان خوش بين به غرب در تريبون هاي رسمي و در سطح رسانه ها دنبال مي شد و نهايتا به اينجا خاتم شد که بخش هاي مهمي از جامعه وعده هاي هسته اي را باور کرده و در مقاطعي با اين جريان همنوا شدند.
به بيان بهتر همانگونه که جريان غربگراي داخلي ماهها قبل از انتخابات سال 92 اولويت خود را تخطئه انقلابي گري و تخطئه مقاومت در حوزه هسته اي قرار داده بودند ، امروز نيز همين جريان بواسطه ظرفيتي که در سطح رسانه هاي مکتوب و مجازي برخوردار است تلاش مي کند تا موضوع موشکي ايران را به يک چالش ملي تبديل و ضمن همراه سازي مردم ( با شعارهاي وعده هاي موشکي) حاکميت اسلامي را وادار به عقب نشيني در اين حوزه نمايد.
در حالي که نخستين بار احمد نقيب زاده با انتشار مطلبي خواهان مذاکرات موشکي ايران با طرف غربي شده بود و پس از وي روزنامه جامعه امروز با تخريب نقش سپاه پاسداران در شکست داعش ، خواهان مذاکره رودرروي ايران با اروپا شده بود که در اواخر هفته گذشته روزنامه دنیای اقتصاد در مطلبی با عنوان «فینال برجامی اروپا با آمریکا» نوشت:«شبکه خبری سی ان ان گزارش داد که جبهه ای متحد شامل ۳ کشور اروپایی فرانسه، انگلیس و آلمان برای دفاع از توافق هسته ای شکل گرفته است و نمایندگان این سه کشور با هدف دفاع از برجام و فشار بر مقامات واشنگتن به ایالات متحده سفر کرده اند».
تخريب مستمر انقلابي گري
روزنامه بهار نيز در يکي از شماره هاي اخير خود تلاش کرده تا با به چالش کشاندن روحيه ايستادگي در مقابل استکبار ، نتيجه مستقيم انقلابي گري در عرصه سياست خارجه را تحريم و تهديد عليه جامعه ايراني عنوان کند، همان رويه اي که در طول 4 سال گذشته به صورت مستمر از سوي شخصيت ها و رسانه اي اين طيف دنبال مي شد.
جريان تجديدنظرطلب در حالي لازمه تعديل خواسته هاي دشمن و برداشته شدن تحريم ها ضد ايراني را کاهش رويکردهاي انقلابي در عرصه سياست خارجه معرفي مي کنند که با تعديل حداکثري دولت يازدهم در حوزه هسته اي نه تنها تحريم هاي هسته اي برداشته نشده بلکه به بهانه هاي مختلف ايران مورد تحريم کنگره و دولت آمريکا قرا گرفته است.
بهار در یادداشتی با عنوان « پرونده های باز » مي نويسد :« متن جامعه دیگر از رویکرد عوامفریبانه برخی که با در اختیار داشتن برخیتریبونها در پی تهییج جامعه به سمت و سوی غربستیزی هستند فاصله گرفتهاند و شعارهای تندوتیز علیه این کشور و آن کشور دیگر جایگاهی در میان مردم ندارد. از نگاهی دیگر امروزه برخی مسئولان ارشد در درون ساختار سیاسی کشور نیز معتقد به حذف نگاههای مبتنی بر غرب ستیزی افراطی هستند و بر اهمیت مذاکره برای حل مناقشات تاکید میکنند. دیگر موضوعی که احتمال اجماع ملی بر روی مذاکره درباره «پروندههای باز» را افزایش میدهد تجربه برجام است. توافق اتمی نشان داد که با فنون دیپلماسی میتوان به موازات حفظ و تثبیت حقوق هستهای موانع تحریمی بر سر راه مردم را نیز رفع کرد. کوتاه سخن آنکه این تصویر کلی از فضای امروز کشور در سه سطح رسانهها و سیاسیون، مردم و مسئولان این نوید را میدهد که امکان اجماع ملی برای به کارگیری دیپلماسی و مذاکره برای حلوفصل تنشهای موجود میان ایران و غرب کمتر از اجماعِ با یک دهه تاخیر در پرونده هستهای نخواهد بود».
همانطور که گفته شد پيش از اين روزنامه جامعه امروز نيز در گزارشي با همين مضمون مي نويسد :« ایران میگوید حاضر به مذاکره برای موشکهایش نیست و برجام موشکی یا هر مذاکرهای ذیل برجام برای تغییر در برد موشکها را نمیپذیرد. برای رسیدن به چنین هدفی لازم است مانند مذاکرات هستهای پرونده موشکها هم در اختیار دیپلماتهای وزارت خارجه قرار بگیرد تا ادبیات حقوقی و سیاسی جایگزین نگاه نظامی شود. میتوان با یک دید استراتژیک موشکهای بالستیک را که نقش تعیین کننده دفاعی برای ایران دارد از روی میز مذاکره برداشت.»
شعارهاي دهن پرکن
اهرم فشار جريان تجديدنظرطلب براي تن دادن حاکميت اسلامي به مذاکرات موشکي بر مبناي اين شکل مي گيرد که شعارهاي نظير همان شعارهاي که قبل از توافق هسته اي به مردم وعده مي داد را به اين بهانه تکرار کند.
« برداشته شدن تحريم هاي ظالمانه » مهمترين کليدواژه فرايند تبديل کردن مذاکرات موشکي از يک خواسته جناحي به يک مطالبه اجتماعي خواهد بود ، مسئله اي که روزنامه جامعه امروز در همان مطلب به آن اشاره کرده و شخصيت هاي وابسته به اين جريان نيز همان را مورد توجه قرار داده اند.
جامعه امروز با تاکيد بر اينکه «برای برداشتن موشکها از روی میز مذاکره باید تن به معامله بدهیم» ادامه مي دهد :«تهران میتواند بهزودی با یک رویکرد دیپلماتیک مبتنی بر منافع ملی برجام موشکی را از روی میز مذاکره بردارد و یا حداقل از تکرار سرنوشت چاه مذاکرات هستهای جلوگیری کند و مانع از شکلگیری تحریمهای ظالمانه شود.»
تعريف و تمجيدهاي مبالغه آميز از اعضاي تيم مذاکره کننده هسته اي يا تيمي که در دولت اصلاحات مسئول مذاکره کننده تيم کشورمان بودند نيز از جمله ديگر تاکتيک هاست که به صورت مشهود در اين پاراگراف قابل رويت است :« شیخ دیپلمات بهخوبی سیاست خارجی را میشناسد. او میداند که برای رها شدن از باز شدن یک پرونده ظالمانه موشکی لازم است تا تهران یکسری مذاکرات گسترده را آغاز کند. او میداند که لازم است در این راه با ریاض تعامل و با غرب مذاکره کند. روحانی راه گفتوگو با اروپاییها را باز گذاشته است، اما میتواند نیمنگاهی هم به «رئیس» داشته باشد».
روزنامه آرمان نيز در شماره اخير خود در یادداشتی با عنوان «برجام و پیروزی بر داعش» عامل موفقيت ايران در برابر گروه تروريستي داعش را برجام دانسته ! و در ادبيات اغراق آميز مي نويسد :« پیروزی بر داعش در بخش مهمی حاصل گشایشهای اقتصادی و سیاسی ناشی از برجام بوده است. اگر برجام نبود، داعش بود. اگر برجام نبود، امروز ایران در ذیل تهدیدات فصل هفتم شورای امنیت و معضلات ناشی از تنگناهای تحریمهای اقتصادی بود. در این شرایط نهتنها تهدید داعش پایان نیافته بود، بلکه دامنه آن میتوانست به داخل مرزهای ایران نیز سرایت نماید».
مبالغه مغلطه آميز
بيان ادبيات مبالغه آميز درباره مذاکره کنندگان کشورمان و دستاوردهاي هسته اي با هدف همراه سازي مردم در شرايطي است که 27 ماه پس از روز امضاي برجام نه تنها تحريم هاي هسته اي تعليق يا لغو نشده بلکه گستره فراواني از تحريم ها ضد ايراني نيز در دوران پسا برجام شکل بيروني به خود گرفته است.
براستي با کدام عقلانيت و بر اساس چه منطقي مي توان خواهان مذاکرات موشکي با غرب شد در حالي که کف مطالبات هسته اي ايران ( بر اساس شعارهاي تبليغاتي – هسته اي دولتمردان يازدهم ) رنگ تحقق به خود نگرفته و به قول محمدجواد ظريف ايران همچنان از افتتاح حساب نزد يک بانک انگليسي عاجز است؟