غلامحسين بهبودي
حزب بعث عراق در تاريخ معاصر ما ايرانيها معاني بسياري دارد؛ شنيدن نام اين حزب مترادف با وحشيگري، جنگطلبي، تندروي و تعصب است. البته كه حساب مردم عراق از اين قشر جداست و بعثيها را بايد فرقهاي منحرف بدانيم كه برايش ماندگاري در قدرت اهميت داشت و در اين مسير از هيچ جنايتي فروگذار نبود. شايد براي خيلي از خوانندگان صفحه ايثار و مقاومت عجيب باشد كه بدانند بعثيها حتي در داخل ايران و در لباس يك اسير نيز دست از جنايت نميكشيدند و اقدام به قتل اسراي تواب عراقي ميكردند. گزارش زير را مطالعه كنيد.
موج تبليغاتيروزهاي اول آبان ماه 1363 موجي رسانهاي عليه رفتار ايرانيها با اسراي عراقي به راه افتاده بود، اما اين موج كه در روز يازدهم آبان ماه به اوج خود رسيده بود از كجا نشئت ميگرفت و چرا بعثيها كه خودشان در آزار و اذيت اسراي ايراني يد طولايي داشتند، اقدام به جوسازي عليه جمهوري اسلامي ايران ميكردند؟
اگر بخواهيم ماجرا را ريشهيابي كنيم، بايد به هجدم مهرماه همين سال (1363) برگرديم. اردوگاه گرگان يكي از مراكز عمده نگهداري از اسراي عراقي بود كه تحت نظر صليب سرخ جهاني قرار داشت و نمايندگان اين سازمان به صورت مرتب به آن سر ميزدند. اما در هجدهم مهرماه اتفاقي در اين اردوگاه رخ داد كه برگي ديگر بر پرونده سپاه حزب بعث عراق افزود.
شورش وفاداراندر روز هجدهم مهرماه 1363 عدهاي از اسراي بعثي كه خود را «وفاداران» به نظام صدام ميدانستند، از فرصت بازديد نمايندگان صليب سرخ جهاني استفاده كردند و با دور ديدن چشم نگهبانان اردوگاه به چند تن از توابين (اسراي عراقي توبهكننده) حمله كردند و آنها را به شدت مضروب ساختند. امير سرتيپ دوم عبدالله نجفي در اين خصوص ميگويد: نمايندگان صليب سرخ در روز 17/7/63 در اردوگاه گرگان حضور پيدا كردند. روز بعد از ساعت 11:30- 8 صبح نمايندگان صليب سرخ با اسيران عراقي كه اكثراً بعثي بودند بدون شاهد ملاقات كردند. اين مسئله باعث ايجاد سوءظن شديد بين اسيراني كه به توابين و مؤمنين معروف بودند، گرديد و مشاجرهاي بين يكي از مؤمنين با يك اسير بعثي رخ داد. ناگهان عدهاي از بعثيها در گروههاي هشت الي 10 نفره به افراد برجسته مؤمن هجوم بردند و با ميلههاي تختخواب و سنگهاي روي زمين آنها را مضروب و مجروح كردند.»
شهادت توابينسه تن از توابين در حمله بعثيها از فرط جراحات وارده به شهادت رسيدند. شاهدان ميگويند بعثيها به قدري در مضروب كردن هموطنانشان حريص بودند كه چهره يكي از شهدا قابل شناسايي نبود. اما اين پايان ماجرا نبود. شورشكنندگان در ادامه اقدامات خصمانهشان به در خروجي اردوگاه هجوم بردند و با سربازان درگير شدند. اينجا بود كه شش نفر از آنها به جزاي عملشان رسيدند و با شليك سربازان محافظ اردوگاه به درك واصل شدند. تعداد بيشتري نيز مجروح شدند. در پي اين حادثه دولت عراق سعي كرد ايران را متهم به اقدامات خصمانه عليه اسراي خود كند. اما ماجراي اردوگاه گردان شاهداني بينالمللي داشت كه عضويت رسمي صليب سرخ جهاني را دنباله اسم خودشان يدك ميكشيدند. مأموران اين سازمان در گزارش خود، حقيقت ماجرا را اينطور بيان كردند كه: «اقدامات ايران جهت كنترل اردوگاه و جلوگيري از فرار اسرا از نظر هيئت سازمان ملل «صحيح» تشخيص داده شد.»
شيطنت منافقيندر ماجراي شورش بعثيها آنچه باعث شد تا موجي تبليغاتي عليه كشورمان به راه بيفتد، شيطنت گروهك منافقين بود. نفاق بار ديگر سعي كرد از آب گلآلود ماهي بگيرد و تنها به جهت ضربه زدن به نظام اسلامي، با آبروي كشور مادرياش بازي كند. در واقع حادثه اردوگاه گرگان بيشتر توسط مخالفين جمهوري اسلامي ايران (منافقين) در محافل بينالمللي تبليغ و انعكاس داده شد، نه دولت عراق. زيرا دولت عراق كه سابقه نامناسبي در برخورد با اسرا داشت و مطمئن بود با پيگيري اين موضوع، مطمئناً ايران نيز درخواست بررسي وضعيت اسراي خود در عراق را خواهد كرد تمايلي به انعكاس بينالمللي اين موضوع نداشت.
ماجراي اردوگاه گرگان هرچه بود، بار ديگر واقعيتهايي را براي همه ما به اثبات رساند. حزب بعثي كه به بهانههاي واهي جنگي طولاني و شديد را به دو كشور ايران و عراق تحميل كرده بود، حتي در اسارت نيز دست از جنايت نكشيد و فاجعه آفريد. در اين ميان منافقين كه همواره از دشمنان و متجاوزان به كشور آبا و اجداديشان حمايت ميكردند، دوشادوش بعثيها قرار گرفتند و عليه ايران اسلامي اقدام به تبليغات منفي كردند.