سه توصيه از ميان توصيههاي ديروز رهبر انقلاب درباره قضاياي اخير – برجام و دشمني امريكا- راهبرد جديد دولت و نهادهاي مسئول و هوشياري بيشتر ملت را ميطلبد.
اول اينكه «بلاهت ترامپ نبايد موجب غفلت از مكر امريكا و حقير پنداشتن توطئه او شود.»
متأسفانه اين روزها هر يك از مسئولان دولتي، نمايندگان مجلس و شخصيتهاي سياسي و نظامي، در سخنرانيها يا كانالهاي شخصيشان اول از همه به كودني و حماقت ترامپ حمله ميكنند. گويي با اين كار بخشي از وظيفه خود را براي تحليل و فهميدن و فهماندن دقيق اوضاع از دوش برميدارند! راحت ميگويند جواب ابلهان خاموشي است! يا اينكه وقتي چنين ابلهي هست، نبايد از پيامدهاي تصميمات او نگران بود.
شايد از آنجايي كه در خود امريكا مسئله ابلهي ترامپ در دعواي دو حزب اصلي و رسانههايي كه به حزب دموكرات تعلق دارند، خيلي برجسته است، ما نيز به دنبال اين ايده راه افتادهايم. معلوم است كه داغ بودن اين دعوا در امريكا به خاطر همان صرفهاي است كه دموكراتها با كودن ناميدن رئيسجمهور مخالف خود، آن را آسان و ارزان به دست ميآورند و رفتار خارج از عرف ترامپ نيز به باورمندي آن در نزد عموم كمك ميكند. اما اين سوي آب براي ما چه آوردهاي دارد ترامپ را ابله بناميم، جز آنكه اولاً پذيرفتهايم در امريكا عقلايي هستند اما كار به تمامي از دست آنها خارج شده است و بنابراين امريكاي معقول، معذور است و ديگر اينكه نميتوانيم از اروپا بخواهيم به قراردادهاي خود با ما پايبند باشند زيرا آنها نيز انگشت اشاره را به سوي مغز ترامپ نشانه ميروند يعني كه اين بابا ديوانه است و ما با ديوانه طرف نميشويم!
البته شكي نيست كه رفتار ترامپ به مخاطب اجازه ميدهد كه او را ابله بنامد و تا حدودي نيز همينگونه است و مثلاً همين ديروز رفتار نابهنجار ترامپ با كره شمالي به هيلاري اجازه داد تا بگويد نگران آن است كه ترامپ ناگهان از بمب هستهاي استفاده كند، در حالي كه سازوكار استفاده از بمب در امريكا چيزي بيش از «ناگهانيهاي يك ديوانه» نياز دارد اما طرف شكست خورده در انتخابات امريكا مدام با برجستهسازي اين بلاهتها، كار خود را براي آينده سياسي آسان ميكند. اما اينكه مسئولان ما حتي از خود امريكاييها بيشتر بر طبل ابلهي ترامپ بكوبند، به هر حال چيز زيادي در سبد ما قرار نميدهد. ما نياز داريم بيشتر از بلاهت ترامپ، بر چالشي كه او در برجام ايجاد كرد و بر حضور امريكا در منطقه و اسلحهفروشي به همكاران منطقهاياش، متمركز شويم زيرا به نظر ميرسد، آن قوه عاقلهاي كه در امريكا هست و حتماً بر بخشي از رفتار رئيسجمهور فعلي هم نظارت دارد، كياستي به خرج داد تا ترامپ برجام را پاره نكند اما ذره ذره از گوشه و كنار آن بكند.
توصيه ديگر رهبر انقلاب اين بود كه «تأكيد اروپا روي حفظ برجام كافي نيست.»
رفتار اروپا در مقابل موضعگيريهاي اخير ترامپ، ذوقزدگيهاي زيادي در داخل كشور ايجاد كرد. برخيها نوشتند كه اروپا دارد زحمت ما را براي پاسخگويي به امريكا كم ميكند و برخي ديگر سرافرازانه گفتند در چه زماني از تاريخ انقلاب ديدهايم كه وقتي امريكا به ما حمله سياسي ميكند، بلافاصله مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا در دفاع از ما و در تقابل با امريكا پشت تريبون قرار گيرد؟!
اما به نظر ميرسد اروپا دقيقاً همان كاري را كرده است كه امريكا از او انتظار دارد، بي هيچ كم و كاست و ذرهاي پستي و بلندي! امريكا همان طور كه نشان داده شد با خود برجام مشكلي ندارد و فقط ميخواهد مسائلي همچون برنامه موشكي و منطقهاي را در آن بگنجاند تا هم عرصه را در هر سه بخش – هستهاي، موشكي. منطقهاي- بر ايران تنگتر كند و هم «برجام اوباما» را به «برجام ترامپ» تغيير دهد.
اين دومي يك سليقه و ذوق داخلي و رقابت حزبي در امريكا است كه فقط زيانش را ما ميبينيم اما اضافه كردن برنامه موشكي و منطقهاي به برجام، چيزي است كه اروپا با آن هماهنگي دقيقي دارد، وقتي كه خانمها «مي» و «مركل» دو روز پيش در يك بيانيه اعلام كردند: «موافق برجام هستيم اما بايد نگرانيها درباره برنامه موشكي و فعاليتهاي منطقهاي تهران برطرف شود.» ماكرون، رئيسجمهور فرانسه نيز پيشتر همين حرف را زده بود و شايد چون ترامپ به او گفت: «پول رنو را از ايران بگير و حالش را ببر» برايش سخت بود كه همراه آن دو زن، يك بيانيه تروئيكايي بدهند. حال بايد از ذوقزدگان داخلي پرسيد كجاي اين نظر رسمي اروپا با كاري كه ترامپ ميخواهد بكند، فرق اساسي دارد؟! به همين خاطر است كه رهبر انقلاب تأكيد ميكنند «اروپاييها بايد مقابل اقدامات دولت امريكا از جمله نقض برجام- همچون تحريمهايي كه انتظار دارند از كنگره بيرون بيايد- بايستند و از همصدايي با امريكاييها در مسائلي نظير قدرت دفاعي ايران و حضور ايران در منطقه بپرهيزند چرا كه ما مطلقاً همآوازي اروپاييها را با زورگوييهاي امريكا قبول نميكنيم.»
اينجاست كه برخلاف برخي هماواييهاي داخلي، ديپلماسي كشور در راهبردي تازه بايد از اروپا بخواهد كه نقش رنگين خود در موضعگيريهاي برجامي را پاك كند و سفره برنامه موشكي و حضور منطقهاي ايران را بيش از اين، پيش روي ترامپ نگسترد.
توصيه سوم كه نياز به ارائه راهبرد مطلوبتر دارد، «حفظ عناصر اصلي قدرت ملت ايران يعني علم، قدرت دفاعي و اقتصاد» است.
برخي از دفاعياتي كه افراد مختلف از قدرت دفاعي ايران در تقابل با حرفهاي ترامپ داشتند، اگرچه مورد استقبال همگان قرار گرفت اما چون با رويكرد گذشته و كلي اين افراد تفاوت و تناقض و ضديتهايي داشت، بايد براي رفع ترديدها از يك اظهارنظر گذرا و ساده و گاهي دوپهلو به يك راهبرد اصلي تبديل شود. در اين راهبرد مسئولان ارشد كشور بايد صراحتاً اعلام كنند كه موضوع موشكها از ابتدا هيچ وقت بخشي از برجام نبوده است و قدرت دفاعي و حضور منطقهاي ما از اين پس هم نبايد نه در كنار برجام و نه در هيچ موقعيت ديگري بر سر زبان اروپاييها كه با ما توافق كرده و صادرات پرمنفعتي را آغاز كردهاند، بيفتد. در غير اين صورت اگر ترامپ و اروپا بگويند «سپاه و موشكهاي ايران فلان است» و عدهاي هم در داخل فقط بگويند «سپاه و موشكهاي ما فلان نيست» اولاً به همين راحتي «قضيه برجام» را به «قضيه موشكها» تغییر دادهایم و از پاسخگويي درباره سرنوشت برجام طفره رفتهایم و ثانياً به اروپا اين نشاني را دادهايم كه براي كاستن از نيمه زوري كه برجام دارد، خوب نشانه گرفتهاند.
قرار گرفتن مؤلفه «اقتصاد» در كنار «قدرت دفاعي» براي مسئولان داخلي اين پيام را دارد كه اين مؤلفهها بايد در كنار هم حفظ شوند و اگر به سمت اقتصاد مقاومتي نروند، شايد در جاهايي ضربات اقتصادي دشمن، اراده كشور را در دفاع از قدرت موشكي سست كند، پس بايد از وابستگي اقتصادي بكاهند. اين پيام براي اروپا كه در روابطي يكطرفه فقط سود اقتصادي از ما ميبرد، معناي ديگري دارد كه سخن راندن از برنامه موشكي ما ممكن است فرآيند بهرهوري آنان از اقتصاد ايران را مختل كند.
اين سه راهبرد درباره موضوع «برجام و دشمني امريكا و اروپا با ايران» بايد به شكلي محكمتر و دقيقتر از گذشته اتخاذ شود با اين محوريت كه اروپا و امريكا «دشمن» ما هستند و تا آنجايي كه دشمنيشان با ما مربوط ميشود، اتحادي ناگسستني با هم دارند كه با ژست كسي مثل موگريني، اين اتحاد آسيب نميبيند.