کد خبر: 876160
تاریخ انتشار: ۲۱ مهر ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۰
براساس برنامه شركت مرسك دانمارك، اين شركت مي‌تواند با سرمايه‌گذاري 6 ميليارد دلاري ميزان توليد از ميدان آب تيمور را به 450 هزار بشكه افزايش دهد...
وحید حاجی‌پور
براساس برنامه شركت مرسك دانمارك، اين شركت مي‌تواند با سرمايه‌گذاري 6 ميليارد دلاري ميزان توليد از ميدان آب تيمور را به 450 هزار بشكه افزايش دهد؛ ميداني كه هم اكنون به‌دست شركت ملي مناطق نفت‌خيز جنوب راهبري مي‌شود و ميزان توليدش 60 هزار بشكه در روز است. در چنين شرايطي رقم 60 هزار و 450 هزار بشكه روبه‌روي هم قرار مي‌گيرند و چنين نتيجه‌گيري مي‌شود كه شركت‌هاي ايراني از ضعف بزرگي در توسعه رنج مي‌برند و نماد عقب‌ماندگي در اين حوزه هستند، فارغ از اينكه اين تفكر ريشه در يك چالش قديمي دارد. توجه به نكات زير ضروري است:

نخست آنكه پيشنهاد شركت مرسك به صورت پلكاني ارائه شده است كه در نهايت به رقم 450 هزار بشكه در روز مي‌رسد. اين در حالي است كه شركت لوك اويل كه شركتي معتبرتر و بزرگ‌تر از شركت مرسك است رقمي بين 140 تا 150 هزار بشكه در روز ارائه داده است و جالب‌تر آنكه نتيجه مطالعات صورت گرفته توسط شركت‌هاي داخلي به اين مهم اشاره كرده بود كه مي‌توان با استفاده از تزريق آب به اين ميدان ميزان توليد را به بيش از 150 هزار بشكه در روز افزايش داد. 

با توجه به اينكه نتيجه مطالعه شركت‌هاي ايراني نسبت به افزايش توليد از اين ميدان برنامه مفصلي بوده است اما محدوديت منابع مالي از يك سو و تفريق نقش توسعه‌اي از آن موجب شد تا اين طرح هيچ‌گاه اجرايي نشود. فراموش نكنيم برخي مخازن نفتي كشور چه پيش از انقلاب و چه پس از انقلاب اغلب مورد بي‌مهري قرار گرفتند، بنابراين طبيعي است كه برخي شركت‌هاي خارجي اين مخازن را GREEN ارزيابي كنند. 

چند سطر بالاتر ذكر شد كه شركت لوك اويل كه از هر نظر بزرگ‌تر و مشهورتر از شركت مرسك است رقمي بسيار كمتر از مرسك ارائه داده است، با اين وجود آيا مي‌توان نتيجه گرفت كه شركت لوك‌اويل كه رقم ارائه شده توسط آن نزديك به مطالعات شركت‌هاي ايراني است، شركت ضعيف و عقب‌مانده‌اي است؟ اينكه هر شركتي رقم بزرگ‌تري ارائه دهد به معناي آن است كه حرفه‌اي‌تر و كارشناسي‌تر است؟!

نكته بعدي آن است كه توسعه آب تيمور از دهه 70 آغاز شده است، پس طبيعي است كه اين ميدان هنوز نيازمند توجه و توسعه است ولي سؤال آنجاست كه آيا شركت ملي مناطق نفت‌خيز جنوب از چنان امكانات، آزادي عمل، بودجه‌اي و... برخوردار است كه انتظار توسعه و افزايش توليد از آن مي‌رود؟ شركتي كه در تأمين بودجه خود براي نگهداشت توليد دچار محدوديت است، چگونه است كه نمادي از عقب‌ماندگي شمرده مي‌شود، در حالي كه به دليل استانداردهاي ملي نفت و تكاليف ارائه شده هيچ راهي براي توسعه ندارد، اينكه شركت ملي مناطق نفت‌خيز جنوب در دستورالعمل‌هاي اداري قفل شده است، گمان نمي‌رود از نظر آگاهان دور باشد. شركتي كه سال‌هاست نتوانسته براي تعويض يك خط لوله از شركت ملي نفت به دنبال مجوز و رديف بودجه‌اي است، چگونه مي‌تواند به توسعه بپردازد؟ شركتي كه براي بديهي‌ترين امور خود به تأييديه‌هاي مختلف نياز دارد، چگونه مي‌تواند مانند يك شركت مستقل كار كرده و برنامه‌هاي خود را ارائه دهد. 
اظهر من‌الشمس است كه شركت ملي مناطق نفت‌خيز در مقايسه با شركت‌هايي مانند مرسك از محدوديت‌هاي پرشماري رنج مي‌برد، نه آزادي‌هاي عمل اين شركت را دارد، نه منابع مالي اين شركت، نه استقلال در تصميم‌گيري و نه هر شاخص ديگري را پس بر چه اساسي چنين مقايسه‌اي صورت مي‌گيرد؟

رويكرد شركت ملي مناطق نفت‌خيز جنوب يك شركت «توليدي» است و نه «توسعه‌اي- توليدي» درست برعكس مرسك و شركت‌هايي شبيه آن. اينكه چرا مناطق نفت‌خيز جنوب چنين ويژگي‌اي ندارد، ريشه در تصميم وزير فعلي نفت در 20 سال گذشته دارد كه توسعه را از اين شركت جدا كرد تا اين شركت «صرفاً» توليدكننده باشد و همه برنامه‌هاي آن فقط در نگهداشت توليد خلاصه شود. خب در چنين شرايطي چگونه مي‌توان انتظار داشت اين شركت براي افزايش توليد آب تيمور وارد گود شود آن هم با سرمايه‌گذاري بيش از 5 ميليارد دلاري؟!
و اما نكته بعد، تمامي شركت‌هايي كه براي افزايش توليد و سرمايه‌گذاري برنامه‌هاي خود را ارائه داده‌اند براساس اطلاعات وجود و مدلسازي به ارقام مختلفي رسيده‌اند كه به هيچ عنوان تضميني براي درستي آن نيست. براي آنكه بدانيم اين ارقام تا چه حد مي‌تواند درست باشد، بهتر است به برنامه شركت شل در ميدان مجنون عراق اشاره داشت. اين شركت بزرگ نفتي در سال 2010 قراردادي را با عراقي‌ها امضا كرد كه بر اساس آن قرار بود ميزان توليد از اين ميدان به 1/8 ميليون بشكه برساند ولي پس از توسعه اين رقم را سال به سال كاهش داد و در نهايت به 600 هزار بشكه در روز رساند و حالا به اتفاق پتروناس مالزي قصد فروش سهام خود و خروج از اين ميدان را دارد. شايد برخي عراقي‌ها در سال 2010 هم مي‌گفتند شل معجزه نمي‌كند بلكه به عراقي‌ها مي‌آموزد توسعه يعني چه. پس از گذشت هفت سال از اين وعده رؤيايي حالا شل مي‌خواهد مجنون را ترك كند آن هم بدون تحقق برنامه‌هاي ارائه شده. بغداد هم بارها نسبت به اين موضوع واكنش نشان داد و عملكرد شل و شركايش را در تأخيرهاي فراوان و عدم‌پايبندي به برنامه‌هاي‌شان زير سؤال برد. 

اين مثال به‌خوبي نشان مي‌دهد برنامه‌اي كه ارائه مي‌شود صرفاً و صرفاً يك برنامه براساس مدلسازي است و وقتي شركت شل چنين عملكردي از خود به‌جاي مي‌گذارد، قطعاً مرسك هم مي‌تواند عملكردي بسيار بدتر از آن به جاي بگذارد. اگر قرار است براساس يك برنامه ارائه شده تحليل و نتيجه‌گيري كنيم، بهتر است پيش از هر نتيجه‌گيري حقايق ملموس و آشكار را مروري كرده باشيم و با توجه به همه جوانب آسيب‌شناسي كنيم و نه آنكه با برداشت‌هايي مقطعي، به نقطه‌اي برسيم كه ميانه چنداني با واقعيت ندارد. واضح و مبرهن است كه هدف از القاي چنين تحليل‌هايي تخريب شركت‌هاي ايراني از جمله شركت ملي مناطق نفت‌خيز جنوب است ولي از ياد نبريم افزايش سريع توليد نفت توسط شركت‌ملي مناطق نفت‌خيز جنوب موجب حيرت كشورهاي خارجي و حتي كارشناسان داخلي شد و وزير نفت هم چاره‌اي جز مدح عملكرد اين شركت نداشت، آيا اين افزايش توليد هم نماد عقب‌ماندگي توان داخل است؟! 
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار