کد خبر: 872972
تاریخ انتشار: ۲۹ شهريور ۱۳۹۶ - ۲۱:۵۰
وجوه تشابه تمام دولت‌هاي ايالات متحده در مواجهه با ايران حول 2 هدف «تغيير حاکميت» و «تضعيف قدرت ايران» است...
محمد اسماعیلی
 
تمام سياستمداران امريكايي از جمهوريخواه گرفته تا دموكرات، از ترامپ و بوش گرفته تا اوباما و كلينتون و تيلرسون يك هدف مشترك را در برابر جمهوري اسلامي ايران پيگيري مي‌كنند و آن فروپاشي نظام اسلامي يا دست‌كم تضعيف قدرت كشور با ايجاد تغيير رفتار ايران در عرصه منطقه‌اي و بين‌المللي است، به همين دليل است كه واژگان به‌كار گرفته شده توسط رؤساي جمهور امريكا در ادوار مختلف درباره ايران مشابه يكديگر است.«متهم كردن ايران به تروريست‌پروري»، «اتهام دخالت ايران در امور داخلي كشورهاي منطقه غرب آسيا»، «نقض قوانين حقوق بشري توسط ايران چه در عرصه داخلي و چه در عرصه بين‌المللي»، «توليد بمب اتم و تهديد بشريت توسط ايران»، «به هم زدن صلح و ثبات و امنيت جهاني» عيناً توسط باراك اوباما و دونالد ترامپ درباره ايران تكرار شده است، كما اينكه عناوين اتهامي رئيس‌جمهور فعلي امريكا مشابهت فراواني با سخنان اوباما كه طي هشت سال رياست جمهوري درباره ايران مي‌گفت، دارد.
 
رئيس‌جمهور سابق امريكا در سال 91 و در تريبون مجمع عمومي سازمان ملل بيان مي‌كند: «ايراني كه داراي تسليحات هسته‌اي باشد، چالشي قابل كنترل نيست و تهديد‌هايي از جمله از ميان بردن اسرائيل، ايجاد بي‌ثباتي در وضعيت اقتصاد جهاني و ايجاد ناامني در منطقه خليج‌فارس را به دنبال خواهد داشت. وجود تسليحات هسته‌اي در ايران مي‌تواند به نوعي در منطقه ايجاد رقابت كند و باعث زيرپا گذاشتن قرارداد‌هاي بين‌المللي شود.»
 
باراك اوباما در سخنراني خود در مجمع عمومي سازمان ملل در سال 92 ‌نيز اظهار مي‌كند: «امريكا به دنبال ممانعت ايران براي استفاده از انرژي صلح‌آميز هسته‌اي نيست...»
وي همچنين در يكي ديگر از سخنراني‌هاي خود درباره ايران ادعا مي‌كند: «من... روشن ساخته‌ام كه هر چند ما مصمم هستيم از توليد يك سلاح هسته‌اي توسط ايران جلوگيري كنيم، امريكا ترجيح مي‌دهد نگراني‌هاي ما را از بابت برنامه هسته‌اي ايران به‌طور مسالمت‌‌آميز رفع كند. ما درصدد تغيير رژيم نيستيم و به حق مردم ايران براي دستيابي مسالمت‌آميز به انرژي هسته‌اي احترام مي‌گذاريم.» دونالد ترامپ نيز در سخنراني خود در سازمان ملل درباره ايران مي‌گويد: «ايران به تقويت ديكتاتوري بشار اسد كمك كرد و جنگ در يمن را هدايت مي‌كند. اكنون زمان آن است كل جهان به ما بپيوندند و از دولت ايران بخواهند تا ديگر دنبال مرگ و ويراني نباشد. اكنون زمان آن است ايران همه امريكايي‌ها و شهروندان ديگر كشورها را كه با بي‌عدالتي زنداني كرده است، آزاد كند.»
 
سخنراني سه‌شنبه شب دونالد ترامپ در مجمع عمومي سازمان ملل تكرار تمام اتهاماتي است كه باراك اوباما طي هشت سال رياست جمهوري در تريبون‌هاي مختلف عليه ايران عنوان مي‌كرد، منتها با ادبياتي نرم‌تر و به قول مقام معظم رهبري با دستكش مخملي خواهان تضعيف جمهوري اسلامي ايران و فروپاشي نظام اسلامي ايران بود، به عنوان نمونه باراك اوباما در سال 90 و در تريبون سازمان ملل همانند ترامپ ايران را متهم به نقض حقوق بشر مي‌كند: «ايران با نقض حقوق بشر خود را مطرود جهانيان كرده است» يا در يكي ديگر از سخنراني‌های خود بيان مي‌كند‌: «ترامپ: ايران، دولت شماره يك حامي تروريسم است.»
 
تلاقي اوباما و ترامپ در سازمان ملل در يک نقطه
اما مهم‌تر از اين وجوه تشابه درباره رويكرد دولتمردان جمهوريخواه و دموكرات در مواجهه با ايران، دوگانه‌اي است كه رؤساي جمهوري اين كشور به دنبال ايجاد و تقويت آن در درون جامعه ايراني هستند و ايجاد تعارضات ميان خواسته‌هاي اقتصادي – معيشتي مردم با اهداف نظام اسلامي است كه بايد از آن تحت عنوان دوگانه «حاكميت – مردم» ياد كرد. در چنين هدفي امريكايي‌ها تلاش مي‌كنند با تكرار گزاره‌اي يكسان به‌نام «مردم ايران از حاكميت اسلامي ناراضي و مستعد ايجاد جنبش‌هاي مدني براي مقابله با حاكميت هستند» شكاف‌هاي اجتماعي – سياسي در بيان اقشار مختلف جامعه ايجاد كنند و در مرحله بعد با دوقطبي‌هاي حاميان نظام – مخالفان نظام را شكل دهند تا نهايتاً بخش‌هاي قابل توجهي از جامعه رودرروي سياست‌هاي نظام قرار گيرند و تقابل با سياست‌هاي كلان نظام را به عنوان يك وظيفه انتخاب كنند.
تمركز باراك اوباما و دونالد ترامپ بر محور «القاي نارضايتي عمومي در جامعه ايراني و در مقابل سياست‌هاي نظام اسلامي» در سخنراني خود در مجمع عمومي سازمان ملل اين هشدار را مي‌دهد كه آنها با حمايت برخي از جريانات سياسي داخلي درصدد تقابل مردم با نظام هستند و براي دستيابي به اين هدف رديف‌هاي معيني را در بودجه‌هاي سالانه خود پيش‌بيني كرده‌اند.
  
ارتباط معنايي غائله سال88 با اشتراکات اوباما – ترامپ
آنچه در اين ميان نبايد فراموش شود اين مسئله است كه با غائله‌آفريني يك جريان سياسي در سال 88 بود كه رؤساي جمهور امريكا توجه و تمركز خود را بيش از گذشته به سمت ايجاد دوقطبي در ايران و در قالب دوقطبي «مردم – مردم » و «مردم – حاكميت» گذاشتند و به همين دليل است كه باراك اوباما بخش مهمي از سخنان خود را به اين مسئله اختصاص مي‌دهد كه «مردم ايران لايق بهترين امكانات بوده و اما جمهوري اسلامي ايران با سياست‌هاي خود مانع از دستيابي جامعه ايراني به اهداف خود است.»
 
وي در سال 94 و سه ماه پس از امضاي توافق هسته‌اي خود با ايران مي‌گويد: «مردم ايران تاريخ پرافتخار ‌و ظرفيت‌هاي فوق‌العاده‌اي دارند اما شعار «مرگ بر امريكا» اشتغالزايي و ايران را امن‌تر نمي‌كند.» پس از چند روز جان كري هم موضع مشابهي اتخاذ و در گفت‌وگو با بي‌بي‌سي و در پاسخ به چگونگي تعميق روابط تهران- واشنگتن بيان كرد: «فكر مي‌كنم همه مي‌توانند با تغيير لحن و كم كردن از شعار‌ها شروع كنند. اول از همه شعار مرگ بر امريكا و مرگ بر اسرائيل است. داشتن نقشه‌اي براي نابودي اسرائيل به اين روند كمكي نمي‌كند.»
 
دونالد ترامپ نيز در نخستين سخنراني خود در مجمع عمومي سازمان ملل مشابه ادعاهاي قبلي باراك اوباما را تكرار مي‌كند: «ثروت مردم ايران توسط حزب‌الله لبنان خرج مي‌شود. مردم ايران بزرگ‌ترين ضرر‌كننده از حكومت‌شان هستند. حكومت ايران از مردم ايران مي‌ترسد و آنها را آزار مي‌دهد. اين حكومت تا ابد نمي‌تواند بماند و مردم بايد شاد باشند و رونق داشته باشند. رهبران ايران مملكتي با فرهنگ غني را به كشوري ياغي تبديل كردند. حكومت ايران نقابي از فساد در برابر ادعاي دموكراسي دارد. صادرات ايران خشونت، خون‌ريزي و هرج و مرج است.»
  
برجام؛ تلاشي براي تغيير باور جامعه ايراني
امريكايي‌ها پس از برجام تلاش مي‌كنند اين تلقي را در جامعه ايراني شكل دهند كه براي تغيير وضعيت اقتصادي – معيشتي بايد در مقابل سياست‌هاي نظام اسلامي مقاومت كرد و از آن خواست تا در مقابل مطالبات امريكا در ساير مناقشات بين دو كشور رويه انفعال را در پيش بگيرد و اين در حالي است كه ماه‌ها مذاكره و چانه‌زني ميان مقامات ارشد دو كشور درباره مباحث هسته‌اي به توافقنامه‌اي منجر شده است كه نه تنها تحريم را لغو يا تعليق نكرد بلكه زمينه ايجاد تحريم‌هاي گسترده‌تري نيز شد و تهديدات روزافزوني را عليه ايران شكل داده است.
 در نگاه نخست و در تحليل موضع يكسان رئيس‌جمهور قبلي و فعلي امريكا درباره ايران و تلاش براي ايجاد دوگانه حاكميت – مردم مي‌توان با ساده‌انگاري بيان كرد كه ايالات متحده، امريكايي‌هاي چند دهه گذشته نيست و با توجه به تغيير معادلات منطقه‌اي و قدرت‌گيري ايران در منطقه و تضعيف نسبي تسلط اين كشور در غرب آسيا، خواهان تقليل تنش‌ها با جمهوري اسلامي ايران است و گزينه‌ها‌يي نظير «حمله نظامي» و «براندازي» را كنار گذاشته و بعد از توافقات هسته‌اي خواهان ادامه مذاكرات در حوزه‌هاي ديگر با كشورمان است و به‌صورت جدي تلاش دارد در مسير تعميق روابط تهران - واشنگتن و عادي‌سازي تعامل دوطرفه و البته در شرايطي مساوي و نه يك طرفه قدم خواهد برداشت. معتقدان به چنين ديدگاهي عادي شدن روابط امريكا با كوبا را مثال مي‌زنند و عنوان مي‌كنند كه كارگزاران كاخ سفيد مانند گذشته دنبال لشكركشي و تغيير بنيادين در حاكميت‌ سياسي ديگر كشورها نيستند.
 
اين در حالي است كه با مجموع ادله‌‌‌هاي  دوران پسابرجام از رفتار و مواضع امريكايي‌‌ها- دولت قبل و فعلي امريكا- مي‌توان احصا كرد، تاكتيك‌ها و رويه‌هاي تمام دولت‌هاي امريكايي، حول دو محور،فروپاشي نظام اسلامي و تضعيف قدرت كشور با ايجاد تغيير رفتار ايران در عرصه منطقه‌اي و بين‌المللي است و اين دو هدف مشترك را مي‌توان با مشابهات فراواني كه در مواضع و رفتارهاي رؤساي‌جمهور اين كشور است، اثبات كرد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار