محمد اسماعیلی
«اروپا، برجام را بدون امريكا هم ادامه ميدهد» اين جديدترين موضعگيري محمدجواد ظريف درباره برجام است، وي در گفتوگو با يك سايت خبري داخلي عنوان ميكند: «فعلاً اروپاييها تأكيد بر اين دارند كه در هر شرايطي برجام را اجرا خواهند كرد. اينگونه ميگويند. معتقدند كه امريكا با سياستي كه اروپا دنبال كرده در منفعت خود نخواهد ديد كه از برجام خارج شود... اتحاديه اروپا هم بارها اعلام كرده برجام قابل مذاكره مجدد نيست.»
ظريف در گفتوگو با الميادين يك گام را فراتر گذاشته و از رضايت ايران مبني بر اجراي برجام منهاي امريكا سخن به ميان ميآورد: «تداوم برجام بدون امريكا غيرممكن نيست». گفتههاي وزير امورخارجه در حالي بيان ميشود كه امريكاييها چندين بار نقض ، تحريمها را به روز رساني و خواستههاي فراتر از آنچه در برجام ذكر شده (نظير بازرسي از مراكز نظامي) را طرح ميكنند و در چنين شرايطي انتظار است محمدجواد ظريف رويهاي متفاوت تر اتخاذ نمايد. ظريف همراه با ساير مقامات ارشد دولت ، بهتر است قبل از اتمام مهلت۹۰روزه دونالد ترامپ (كه به وزارت امور خارجه اين كشور مأموريت داده تا موارد نقض برجام از سوي ايران را احصا كنند)با اقدامات امريكاييها ـ از نقض برجام گرفته تا درخواستهاي غيرمعقول آنها ـ برخورد فعالتري كند تا بيش از اين منافع ملي تهديد نشود، چرا كه بر اساس قوانين ايالات متحده، پس از اعلام عدم پايبندي ايران به برجام توسط دونالد ترامپ ، كنگره امريكا ميتواند تحريمهاي جديدي را عليه ايران وضع كند.
1 ـ محمدجوادظريف در حالي از رضايتمندي ايران ـ اروپا براي اجراي برجام بدون امريكا ميگويد كه پيش از اين و در زمان تبليغات انتخابات رياست جمهوري سال92 دكتر روحاني شعار «مذاكره مستقيم با كدخدا» را پي ريزي و مذاكرات و اجراي تعهدات بدون امريكا را خلاف منفعت عقلايي عنوان ميكردند.
«امريكاييها كدخداي ده هستند، با كدخدا بستن راحتتر است و حالا كه رهبر انقلاب در سخنان اول فروردين امسال راه مذاكره را باز گذاشتند دولت بعد با رعايت خطوط قرمز ميتواند اين رابطه را برقرار كند»(حسن روحاني ارديبهشت92، دانشگاه شريف). پرسش اينجاست، چنانچه مذاكره هستهاي منهاي امريكا نفع عقلايي نداشت بر اساس چه معياري و چرا پس از تحميل هزينههاي فراوان از جمله تعطيلي بخشهاي مهمي از صنعت هستهاي به كشور، رويكرد گذشته در دستور اجرا قرار گرفته است؟
2 ـ پيش از اين گفته شده بود ، مسئوليت و تعهدات اروپاييها در متن برجام بسيار گسترده و قابل احصا است، چه در بعد «برداشته شدن تحريمها»، «رفع موانع بانكي ـ اقتصادي جهت سرمايهگذاري اشخاص حقيقي و حقوقي اروپايي در ايران» و چه در مرحله «رفع حل و فصل اختلافات در نظام حقوقي برجام»و«حسن اجراي تعهدات دو طرف بر اساس اصل حسن نيت». در مقدمه و مفاد عمومي برجام و در بخشهايي از پيوستهاي پنجگانه برجام به مسئوليتهاي «ويژه و محوري» اتحاديه اروپا اشاره شده است كه كم توجهي اين اتحاديه به آن توانسته هزينههاي ناشي از عدم اجراي تعهدات ۱+۵ را براي جمهوري اسلامي ايران به صورت تصاعدي افزايش دهد. به عنوان نمونه در ماده ۲۹ صراحتاً و به صورت مستقل به نقش اتحاديه اروپا و دولتهاي عضو ميخواهد از«اعمال سياستهايي جهت عاديسازي روابط اقتصادي ـ تجاري ايران با كشورها اصولا خودداري كنند». يا در پيوست شماره ۲ توافق هستهاي كه اختصاص به«تعهدات مرتبط با تحريمها» دارد اروپاييها نقش تعيين كنندهاي در۱۰بخش مهم از جمله «تدابير مربوط به امور مالي، بانكي و بيمه»، «بخشهاي نفت، گاز و پتروشيمي»، «طلا، ساير فلزات گرانبها، اسكناس و سكه»، «بخشهاي كشتيراني، كشتيسازي و حمل و نقل» و «تدابير مرتبط با اشاعه هستهاي» دارند كه اهتمام آنها در هركدام از اين۱۰ بخش (در دوران پسابرجام) ميتوانست شرايط متفاوتي را براي ايران رقم بزند. بر اساس مستندات متقن، اروپاييها نيز همانند امريكا(وحتي بسياري اوقات كشورهاي اروپايي با توجيه اينكه امريكا اجازه نميدهند)هيچ كدام از تعهدات مورد اشاره را اجرا نكرده اند؛كمااينكه تحريمها به عنوان يك نمونه مشهود روابط بانكي ايران با كشورهاي اروپا برداشته نشده است. حال پرسش است كه دولتمردان چرا بين امريكا و اروپاييها تفكيك قائل شده درحالي كه اقدامات ضدايراني آنها در پسا برجام كاملا هماهنگ وهدفمند صورت گرفته است؟ اين اعلام رضايت كه قبلا نيز به صورت صريح توسط رئيسجمهور كشورمان عنوان شده بود ، مانع از اجراي تعهدات اروپايي نخواهد شد؟
3 ـ اعلام رضايت توام با خوش بيني امروز به كشورهاي اروپايي تكرار همان اشتباه گذشته نسبت به امريكايي هاست كه نهايتا منجر به «نقض برجام»، «توسعه تحريم ها»، «تشديد تهديدات نظامي»و«تفسير به راي مفاد برجام و قطعنامه2231»شد.
4 ـ هفته اخير مقامات فرانسوي از ضرورت تهيه طرح مكمل برجام كه شامل«برنامه موشكهاي بالستيك ايران »و«وضعيت هستهاي ايران پس از اتمام زمان برجام» ميشود، سخن به ميان آوردهاند كه معناي اين موضعگيري بي اساس بودن نظريههاي «انزواي بينالمللي دولت ترامپ در اثر اجراي يكجانبه برجام»و«هزينه آوردن بودن برهم زدن برجام براي امريكايي ها»و«رويارويي آتي اروپا –امريكا»است. جمع موضعگيري مقامات انگليسي و آلماني با مقامات فرانسه درباره برجام و ايران نشان ميدهد كه روابط گسترده امريكا ـ اروپا با يك توافق هستهاي دچار تغييرات بنيادين نخواهد شد و چنانچه عبارت «بنابراين اينطور نيست كه اروپا بين ايران و امريكا يكي را انتخاب كند»از سوي يك مقام ارشد دولتي عنوان شود ساده انگاري در روابط بينالمللي است.
5 ـ اظهارات محمدجواد ظريف نه تنها تئوري« براي رفع تحريمها و مرتفع كردن پرونده هستهاي كشورمان بايد با كدخدا وارد تعامل مستقيم شد»را از اساس بي معنا و بدون نتيجه دانسته بلكه بازگشت به نقطه صفر اختلافات في مابين ايران با نظام سلطه است، نقطهاي كه بايد براي رفع اختلافات مبنايي از جمله هسته اي، موشكي، حقوق بشر، تروريسم با كشورهاي غيرازامريكا مذاكره كنيم در حالي كه بسياري از ساختارهاي تحريمهاي بينالمللي را دولت و كنگره امريكا شكل داده است.