حامد حقيقت
اشعار انقلابي – انتقادي یک مداح اهل بيت در مراسم نماز عيد فطر در تهران با هجوم بيسابقه سياستبازان جريان اصلاحات و برخي رسانههاي داخلي و حاميان خارجي آنان مواجه شده است. در اين باره چند نکته حائر اهميت است:
1- اين هتاكيها و هجمه بيسابقه نه فقط به يك هنرمند متعهد و انقلابي بلكه به هنر او از سوي كساني انجام ميشود كه مشخصاً در دو دهه گذشته به طور مكرر از ضرورت ايجاد فضاي باز سياسي و هنري سخن گفتهاند و به مقوله هنر يك نگاه باز و انبساطي داشته و در حوزه مديريت فرهنگي هم كاملاً ليبرالي عمل كردهاند. در ماههاي گذشته نيز حملات و برخوردهاي تقريباً مشابه اين جريان با چند نقد طنازانه مهران مديري در برنامه دورهمي، بار ديگر پوشالي بودن شعارهايي چون «تحمل مخالف» و «ايجاد فضاي باز فرهنگي» را نمايان ساخت. تمامي اين فشارها نشان ميدهد در قاموس مدعيان روشنفكري نه تنها بستن دهان منتقدان سياسي بلكه محدود كردن شعرا و هزينهتراشي براي منتقدان هم جزو راهبردهاي اساسي دولت و طرفدارانش به شمار ميرود.
2- مصلاي تهران بزرگترين نمونه آماري روزهداران ايران در نماز عيد فطر است كه مردم و مسئولان با هر ديدگاه فكري و سياسي در آن شركت ميكنند و به استماع سخنان و تحليلهاي رهبر فرزانه انقلاب مينشينند. تشويقها و استقبال پيوسته و مكرر مردم از اشعار خوانده شده، در واقع ترجمان نقدهاي رهبري از مشكلات كشور در ماههاي اخير و به خصوص ماه مبارك رمضان و برخي مواضع و رفتارهاي مسئولان در موضوعاتي چون برجام، سند 2030 و دشمني همهجانبه امريكا عليه ايران اسلامي بود. به نظر ميرسد قضيه خيلي روشن است. خفه كردن اين صداهاي مردمي را در حقيقت بايد خاكريز اول اين جريان براي تقابل با كليدواژههاي راهبردي مبني بر پيگيري مطالبات مردم انقلابي قلمداد كرد.
3- قدسيسازي دولت و معيار قراردادن تصميمات و سخنان رئيس جمهور از ديگر اصول شناختهشدهاي است كه در اين هجمهها و جوسازيهاي بيسابقه دنبال ميشود. به عبارت روشنتر، جريان حامي دولت در حال ايجاد فضايي هستند كه هرگونه انتقاد به روحانی يا سياستهاي دولت «توهين» خوانده شود يا با عناويني چون «وحدتشكني» و «مقابله با اراده و آراي ملت» به شدت منكوب و به حاشيه و انزوا رانده شود. فضاسازيها و مظلومنماييهاي غوغاسالاران و بمباران شديد رسانهاي از جمله ابزارهاي اين جريان هستند كه بايد مورد تبيين بيشتر قرار گيرند.
4- تجربه نشان داده كه اين جريان طي ماههاي اخير از كوچكترين فرصتي براي «حاشيهسازي» يا تبديل هر موضوع كوچك به يك حاشيه بزرگ بهره برده است. به عبارت ديگر، تغيير اولويتهاي جامعه از طريق «فرعيسازي امور اصلي» و «اصليسازي امور فرعي» از راهبردهاي شناخته شده و اساسي اين جريانات و رسانههاي وابسته به شمار ميرود. دولتي كه برجام را آفتاب تابان اين ملت و برگ برندهاي براي مقبوليت مردمي و ادامه حيات خود قلمداد ميكرد، هم اينك از سويي تمامي رؤياهاي خود را بر باد رفته ميپندارد و از سوي ديگر در مقام پاسخگويي به مردمي قرار گرفته كه رئيس دولتشان حتي مشكل آب آشاميدنيشان را به برجام گره زده بود. واضح است كه در اين شرايط حساس، تمركز بر حاشيهها و به خصوص هزينهتراشي و بدهكار كردن منتقدان برجام،مورد توجه دولت و حاميان رسانهاياش قرار بگيرد. دولتي كه تا ديروز همه مشكلات خويش را متوجه دولت قبل ميدانست، طي هفته گذشته از يك مانع موهوم به اسم «دولت با تفنگ» پردهبرداري كرد و در هفته جاري هم قرار است با اشعار يك مداح، به توجيه شكستهاي برجامياش بپردازد...
5- اين ذات پارادوكسي اعتداليون و اصلاحطلبان است كه آزادي بيان را صرفاً براي سركوب رقيب ميخواهند و چنانچه نوبت به خودشان ميرسد، خويش را از اين قاعده مستثني ميدانند. همه ميدانند كه تحريمهاي جديد سناي امريكا و فهرست طويلي از خباثتها و عهدشكنيهاي غربيها در پرونده هستهاي كشورمان، ترديدي باقي نگذاشته كه برجام براي كشور ما خسارت هم داشته است. با وجود اين همه دلايل آشكار متأسفانه دولت هنوز هم نه تنها بر درستي راه خود اصرار ميورزد بلكه هزينهتراشي براي هر گونه سؤالي درباره برجام را از سطح مخالفان و منتقدان سياسي به هجمه عليه شعرا و هنرمندان هم تسري داده است.
6- در وراي همه اين فحاشيها و تحليلهاي صورتگرفته بايد اذعان كرد كه ظرفيت هنر در كشور ما يك ظرفيت بيبديل و در عين حال ناشناخته است. ما از «دعبل خزايي» و تأثيرات اشعارش در نقد صاحبان قدرت و ثروت شنيده بوديم اما در روز عيد فطر به عينه ديديم كه قدرت هنر و شعر انقلابي تا چه ميزان ميتواند صاحبان قدرت و رسانههاي وابسته را بلرزاند كه اگر چنين نبود، شاهد اين همه هجمه و هتاكي عليه يك مداح انقلابي نبوديم، اين مسئله به وضوح نشان ميدهد كه در ميان صاحبان مشاغل فرهنگي، مداح بيش از همه با فرهنگ اسلام انقلابي عجين شده و از سوي ديگر بيانگر آن است كه اين حملات نه صرفاً به خاطر يك شعر حماسي و انتقادي بلكه در گامي فراتر قدرت و بدنه اجتماعي هيئتهاي مذهبي را هدف قرار داده است؛ همان ضعفي كه جريان به ظاهر روشنفكري به علت فقدان پايگاه اجتماعي در هيئتهاي مذهبي به شدت از آن در هراس است و با هر آنچه ايمان مردم را تقويت و جامعه ما را ديني ميكند، به شدت مشكل دارد. امروز بايد به همه كساني كه در برابر اين حرمت مردمي و ديني قدم علم كردهاند و با انواع هتاكيها و هجمهها آن را زير سؤال بردهاند يادآور شد كه اي برادران از نقد دلسوزانه و هنرمندانه نبايد ترسيد، آنچه ترس دارد و به نقدهاي تند و مغرضانه دامن ميزند، در حقيقت همين سركوب و تحريف هرگونه نقد هنرمندانه است.