عليرضا محمدي
سنت حسنهاي در ميان مردم كشورمان جا افتاده است كه بسياري از رسوم و شعائر فرهنگي و مذهبي خود را در كنار مزار شهدا برگزار ميكنند. پيشتر بسيار شاهد بودهايم كه گروههاي مختلفي از مردم مراسم تحويل سال نو را در گلزار شهدا برگزار ميكنند. يا حتي عقد دو جوان در جوار مزار يك شهيد انجام ميشود و خلاصه دلدادگان راه و مرام شهدا، سعي ميكنند لحظه به لحظه زندگي خود را با آنها پيوند بدهند.
اخيراً كه به زيارتگاه پنج شهيد گمنام در يكي از مناطق جنوب غربي تهران رفته بودم، شاهد بودم كه عدهاي از مردم محله سفره افطاري خود را در كنار مزار اين پنج شهيد دفاع مقدس پهن كردهاند. لازم به توضيح است كه خانههاي اين تعداد از اهالي فاصله زيادي با محل زيارتگاه ندارد و به گفته خودشان از وقتي كه تصميم ميگيرند سفره افطاري را به جاي خانه در گلزار شهدا پهن كنند، تنها چند دقيقه زمان لازم داشتند. متولي سفره ظروف كوچك يكبار مصرف حليم و يك استكان چاي را به رهگذران تعارف ميكرد. فرصت را غنيمت شمردم و مهمان اين سفره باصفا شدم. ضمناً در فرصت به دست آمده گفتوگويي نيز با صاحب سفره آقاي عبدالله گنجعليخاني انجام دادم.
گنجعليخاني كه اصالتي زنجاني دارد از ابتكار پهن كردن سفره افطار در جوار مزار شهدا گفت: اين كار تازهاي نيست. خانه ما در همين حوالي است و هر وقت از روزگار خسته ميشويم به پارك قائم ميآييم و ساعتي مهمان اين پنج شهيد گمنام ميشويم. خدا چه ميداند شايد يكي از اينها همرزم خود من باشد.
از صحبتهاي گنجعليخاني متوجه ميشوم كه ميزبان سفره افطار خودش از رزمندگان دفاع مقدس است. البته دو سال خدمت سربازياش را در مهران سپري كرده و به هرحال فضاي جبههها را درك كرده است و شايد ابتكار افطاري كنار مزار شهدا، يادكردي از دوستاني باشد كه روزگاري نه چندان دور در خاكهاي غرب و جنوب كشور از دست داده است.
يك سؤال كلي از مهمانان سفره افطاري پرسيدم كه خيلي باب نبود. سؤالم اين بود كه غذا خوردن در كنار مزار شهدا كه به هر روي جزو اموات هستند چه حس و حالي دارد؟ جالب است كه نگاه هيچ كدامشان به شهدا نگاه يك آدم زنده به يك آدم مرده نبود. خيليهايشان آيه «مپنداريد شهدا مردهاند بلكه زندهاند و نزد پروردگارشان روزي ميخورند» را دليل حرفشان ميآوردند كه اصلاً از نظر آنها شهدا نه تنها زنده هستند بلكه آن قدر ارج و قرب دارند كه از حضور در كنار مزارشان انرژي ميگيرند.
رفتار مردم با مزار شهدا من را ياد فرموده حضرت امام انداخت كه «شهدا امامزادگان عشقند و مزارشان زيارتگاه اهل يقين خواهد بود.» اين حرف در عمل به اثبات رسيده است. به واقع در بين مردم اين طور جا افتاده كه شهدا اولياء الله هستند و ارج و قربي كم از يك امامزاده در نزد خدا ندارند. حتي ميتوان گفت مزار آنها را جزئي از گورستان به شمار نميآورند. اين حرف نه يك تعارف يا لفظي ژورناليستي كه در ميدان عمل و در برخورد با مردم احساس ميشود. همين ديدگاه است كه باعث ميشود حتي نوعروس و شاهدامادها بهترين لحظه زندگي خود يعني مراسم عقدشان را در كنار مزار شهدا برگزار كنند. با اين توضيح كه برخي از خردهفرهنگها در گوشه و كنار كشورمان حضور در قبرستان را براي شروع يك زندگي نو خوشيمن نميدانند. اما اين چه جاذبهاي در مزار شهداست كه تمامي اين باورهاي فرهنگي را متحول ميسازد؟
بعد از صرف افطار يكي از حاضرين حرف جالبي زد. ميگفت: «سفره افطار همان است، اما صفا دارد در كنار مزار شهدا پهنش كني.» خانواده گنجعليخاني را كمك ميكنم تا ظروف يكبار مصرف را جمع كنند. بعد به سمت خانه خودم ميروم كه در شهرك صاحبالزمان و جنب پارك قائم و مزار شهدا قرار دارد. برميگردم و باز زيارتگاه شهدا و مردم حلقه زده دورش را نگاه ميكنم. از دور صحنه قشنگي در برابر ديدگانم شكل ميگيرد. همه مردم به ظاهر مهمان سفره آقاي گنجعليخاني بودند، اما حتي خود ايشان ميگفت: «همه ما مهمان سفره كرم شهدا هستيم.»