کد خبر: 854481
تاریخ انتشار: ۰۹ خرداد ۱۳۹۶ - ۲۱:۰۰
«مروري بر خصال نظري و عملي انديشمند گرانسنگ آيت‌الله سيدعباس ابوترابي» در گفت‌وشنود با حجت‌الاسلام والمسلمين سيدمحمدحسن ابوترابي
روزهايي كه بر ما مي‌گذرد، يادآور رحلت عالم رباني آيت‌الله حاج سيد‌عباس ابوترابي و فرزند ارجمندش، آزاده سرفراز، حجت‌الاسلام والمسلمين سيد علي اكبر ابوترابي است و...
نويسنده: احمدرضا صدري
 
 
روزهايي كه بر ما مي‌گذرد، يادآور رحلت عالم رباني آيت‌الله حاج سيد‌عباس ابوترابي و فرزند ارجمندش، آزاده سرفراز، حجت‌الاسلام والمسلمين سيد علي اكبر ابوترابي است و ما اين بار در شناخت مكانت والاي پدر- كه عمدتاً تحت‌الشعاع دليري و ايثار فرزند قرار مي‌گيرد- شنونده حالات و مقامات او گشته‌ايم. با سپاس از جناب حجت‌الاسلام والمسلمين سيد‌محمد حسن ابوترابي كه پذيراي اين گفت و شنود شدند.
         
 
طبعاً به لحاظ عادتي كه در گفت و شنود‌هاي تاريخي وجود دارد، مايليم در آغاز به پيشينه سياسي والد بزرگوارتان بپردازيد. مبارزات سياسي ايشان از چه دوره‌اي آغاز شد و اوج گرفت؟
 
 
 
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم. ضمن تشكر از شما كه سعي در احياي نام اين بزرگان داريد، مقدمتاً بايد عرض كنم كه والد بزرگوارم، عالم ربّاني، فقيه، فيلسوف و عارف ارجمند، حضرت آيت‌الله حاج‌ سيد عباس ابوترابي (قدس‌ الله ‌نفسه الزكيه) حقيقتاً داراي ويژگي‌ها و خصايص شاخصي بودند كه علما، دانشمندان و چهره‌هاي برجسته علمي حوزه علميه قم - كه سال‌ها با ايشان از نزديك آشنايي داشتند - به آن تأكيد و تصديق دارند و در سخنانشان، حتي در مقطعي كه ايشان در قيد حيات بودند، آنها را مورد اشاره و اذعان قرار مي‌دادند. بنابراين مناسب است كه از سوي رسانه‌ها و پژوهشگران، شناخت بيشتر مقام والاي اين بزرگوار مورد توجه قرار گيرد تا براي جويندگان علم و فضيلت مخصوصاً طلاب و دانشجويان، الگوي ارزنده‌اي ترسيم شود.
 
 
در زمينه مباحث سياسي كه مورد سؤال جنابعالي هم قرار گرفت، بايد عرض كنم كه علايق سياسي ايشان، ريشه در فعاليت‌هاي سياسي نياكان ما داشت و طبعاً ايشان هم در اين عرصه فعال بودند. بعد از آغاز نهضت حضرت امام و با توجه به علقه‌اي كه نسبت به استاد بزرگوارشان داشتند، در عرصه‌هاي مختلف نهضت حاضر بودند و اين را وظيفه خود مي‌دانستند. به طور مشخص بعد از تبعيد حضرت امام به نجف اشرف، ايشان جزو چند نفر علماي تراز اول حوزه علميه قم بودند كه اولين اطلاعيه را در مورد مرجعيت و جايگاه برجسته حضرت امام صادر كردند كه آن روز، رژيم طاغوت با امضاكنندگان آن نامه برخوردهاي تند و جدّي داشت. بسياري از آنها تبعيد شدند.
 
 
در مقطع اوج‌گيري انقلاب، چگونه در عرصه مبارزات نقش‌آفريني مي‌كردند و اين امر، چه بازتاب‌ها و تأثيراتي داشت؟
 
 
در دوران قبل از پيروزي انقلاب، سخنراني‌هايشان در شهرستان قزوين يكي از عوامل اصلي و كليدي حركت‌هاي انقلابي مردم بود و بعد از سخنراني‌هاي اين بزرگوار، راهپيمايي‌ها و تظاهرات شكل مي‌گرفت و رژيم هم در مواردي برخورد مي‌كرد و بعضي از شركت‌كنندگان هم به شهادت مي‌رسيدند. رژيم ايشان را بازداشت كرد و به زندان كميته و بعد زندان اوين فرستاد كه اعتصاب سراسري مردم قزوين و تحصن آنها در مسجد‌النبي از پيامدهاي آن بود. بعد از اوج‌گيري مبارزات ملت مسلمان ما ايشان از زندان آزاد شدند و حركت انقلابي مردم را هدايت كردند.
 
 
ايشان در دوره آغازين مجلس شوراي اسلامي هم يك دوره نماينده مردم قزوين شدند. چه چيز موجب شد كه ايشان چنين منصبي را پذيرفتند و حضورشان در مجلس چه تأثيراتي داشت؟
 
 
تا پيروزي انقلاب و بعد از پيروزي انقلاب تنها براي اينكه اصرار بود و احساس مي‌كردند كه وجودشان در مجلس شوراي اسلامي مي‌تواند منشأ خدمتي باشد، با اينكه براي ايشان فارغ شدن از امور علمي كار بسيار دشواري بود، يك دوره در مجلس شوراي اسلامي حضور داشتند. حضور عالمانه، آگاهانه و متواضعانه ايشان در مجلس مورد توجه بود. بعد هم در حوزه علميه قم به برنامه‌هاي علمي و آموزشي پرداختند و در ايام تعطيلات هم، عمدتاً اوقاتشان را در شهرستان قزوين سپري مي‌كردند و براي مردم جلسات تفسير قرآن كريم داشتند. دوران حيات مبارك و پرارزش پدر بزرگوار ما همان‌طور كه اشاره كردم يا در راه تحصيل يا تهذيب نفس يا خدمت به خلق سپري شد، لذا در وصيتنامه‌اي كه تدوين فرمودند، بر همين تأكيد مي‌كنند و فرزندانشان و يكايك افراد جامعه بالاخص طلاب حوزه‌هاي علميه و دانشجويان را به تحصيل جدي دانش و تهذيب و اصلاح نفس و خدمت به انسان‌ها و بندگان خدا توصيه و سفارش فرمودند. اميدواريم كه ما بتوانيم در اين راه در مسيري كه اين بزرگواران ارائه كردند قدم برداريم.
 
 
درباره ارتباط ايشان با رهبر معظم انقلاب چه خاطراتي داريد؟
 
 
شايسته است اشاره كنم كه ايشان نسبت به مقام معظم رهبري علاقه جدي و وافري داشتند. وجود ايشان را براي انقلاب و اسلام بسيار گرانبها مي‌ديدند. تقويت ايشان را تقويت نظام و اسلام مي‌دانستند. لذا وقتي كه مشاهده كردند رهبر انقلاب تأكيد دارند ـ ‌بنده خودم در جريان بودم‌ـ و اصرار داشتند پدر بزرگوارم به تهران تشريف بياورند و در مسجد امام حسين(ع) حضور داشته باشند و در تهران از ويژگي‌ها و خصايص برجسته علمي و اخلاقي ايشان استفاده بشود، با اينكه ترك حوزه علميه برايشان سخت بود، پذيرفتند و مدتي در مسجد امام حسين(ع) در خدمت مردم بزرگوار و اهالي آن منطقه بودند. اين رفتار، يكي از نمادهاي اعتقاد ايشان به منويات رهبري معظم انقلاب بود.
 
 
 
 دستگيري پدر در دوران انقلاب اعتصاب و تحصن يك شهر را در پي داشت
 
 
تلويحاً اشاره‌اي داشتيد به مقام علمي ايشان و جايگاهي كه در حوزه‌هاي علميه داشتند. مناسب است كه در اين بخش از اين گفت و شنود، دراين‌باره بيشتر توضيح دهيد.
 
 
بايد تكرار كنم كه در زمينه علمي، ايشان واقعاً يكي از نمونه‌هاي بارزي بودند كه مي‌تواند براي نسل جوان ما، طلاب و دانش‌پژوهان در حوزه‌هاي علميه و دانشجويان در مراكز دانشگاهي، به عنوان يك الگو مطرح باشد. از دوران نوجواني تمام تلاش و همت خود را تا دقايق آخر، در راه تحصيل علم و دانش صرف كردند. ما در دوران حيات پربركتشان، ايشان را در يكي از اين چند حالت مي‌ديديم؛ يا مشغول مطالعه بودند يا مشغول نگارش‌. در زمان جواني هم يا در كلاس درس حضور داشتند يا در كلاس تدريس يا در حال عبادت و بندگي خداوند متعال يا در حال خدمت به مردم و تلاش در كارهاي اجتماعي. اين سه حالت، اوقات عمر ايشان را پر كرده بود.
 
 
هرگز گامي براي دنيا، ثروت و مقام برنداشت. از علمايي بودند كه اندوخته‌هاي علمي خود را به سه روش در معرض استفاده قرار مي‌دادند؛ اول: با عمل و رفتار. واقعاً مصداق يك عالمِِ فقيهِ متواضع و مؤدب بودند. اين كلام اميرالمؤمنين(ع) در توصيف متقين كه «مشيهم التواضع»، كاملاً در رفتار و سلوك ايشان مشهود بود. هر كسي كه با ايشان برخورد داشت و از نزديك شاهد بود، اين حقيقت را ديده است، لذا با سلوك و رفتار خود اندوخته‌هاي علمي خود را در معرض استفاده ديگران قرار مي‌دادند. يك عالم عامل به آنچه كه اندوخته، بودند و ما به عنوان فرزندان ايشان اين موضوع را در زندگي مي‌ديديم.
 
 
و روش دوم؟
 
 
روش دوم، با بيان در جوامع علمي و در مجامع مردمي. در ايام و ليالي ماه مبارك رمضان جلساتي داشتند. ايشان از دوران تحصيل تا آخرين لحظه عمر در خدمت خلق بودند.
سوم با نگارش، شايد بيش از 40-30 اثر علمي ارزشمند و كتاب قطور در مباحث استدلالي فقهي، مباحث استدلالي اصولي، مباحث عقلي و فلسفي، مباحث عرفاني، تفسير و سيره اهل‌بيت (ع) را تدوين فرمودند كه همگي آماده چاپ است. ان‌شاءالله اميدواريم كه در اسرع وقت، جهت استفاده در اختيار فضلا، روحانيون حوزه و افراد جامعه قرار بگيرد. اين خصيصه بارز ايشان بود كه با تمام تلاش، به تحصيل علم اشتغال داشتند و اندوخته‌هاي علمي خود را هم در خدمت به جامعه به كار مي‌گرفتند، لذا يا در حال تحصيل بودند يا در حال عبادت يا در حال خدمت به خلق و انتقال اندوخته‌هاي علمي. در دوران تحصيل، ايشان با جديت كتب علمي را فرا مي‌گرفتند، هر كتابي را كه فرا گرفته و خوانده بودند، از همان آغاز تدريس مي‌كردند. همانطور كه اشاره كردم، يكي از برجسته‌ترين شاگردان حضرت امام بودند. از اولين شاگردان امام در فلسفه و بعد هم در محضر حضرت آيت‌الله علامه طباطبايي ـ‌ رضوان‌الله‌تعالي‌عليه‌ـ. بعد در فقه و اصول در محضر آيت‌الله‌‌العظمي حجت و آيت‌الله‌العظمي بروجردي و حضرت آيت‌الله‌العظمي داماد كه تقريرات بحث فقه و اصول اين بزرگواران را هم در بيش از 30-20 جلد تدوين فرموده‌اند.
 
 
اخلاق مطالعاتي و پژوهشي ايشان را چگونه ديديد؟ در اين‌باره معمولاً از چه روشي استفاده مي‌كردند؟
 
 
يك نكته جالب در زندگي ايشان اين بود (بنده از آغاز طفوليت اين را شاهد بودم) كه نمي‌رفتند مطالعه‌شان را در اتاق كتابخانه، دور از خانواده انجام بدهند، كتاب‌ها در همان اتاقي بود كه همه زندگي مي‌كردند و در جمع، به مطالعه و نگارش مي‌پرداختند. حتي يك بار هم براي سر و صداي بچه‌ها نمي‌فرمودند، آهسته! ساكت!
 
 
خاطرم هست از محضرشان خواهش كرديم كه در خدمتشان دو، سه روزي را در شمال باشيم كه ايشان قبول فرمودند و بنده و بعضي از اهل خانواده در خدمتشان بوديم. بنده مي‌ديدم همه اوقاتشان را به تلاوت قرآن سپري مي‌كردند و كتاب همراهشان بود، اما يكي از فرزندانم كه بيشتر مراقب بود اظهار مي‌داشت كه در پايان سفر سه روزه، به ايشان فرموده بودند كه قرآن را در اين سه روز ختم كرده‌اند! ما براي يك سفر تفريحي به شمال رفته بوديم و ايشان فقط با قرآن مأنوس بودند.
 
 
به هرحال اين بزرگوار، بيش از نيم قرن به تدريس اشتغال داشتند. تدريس فقه، اصول، فلسفه، كلام، تفسير و اخلاق، محورهاي مباحث ايشان بود و تقريباً از هشتاد و چند سال عمر ايشان، بيش از هفتاد و اندي را در راه تحصيل دانش و علم سپري كردند. مرحوم علامه طباطبايي(ره) بعد از آنكه درس تفسير خودشان را تعطيل كردند، شاگردان خود را به ايشان ارجاع مي‌دادند. بنده خودم شاهد بودم كه طلاب فاضل در منزل مي‌آمدند و عرض مي‌كردند:‌«علامه فرمودند براي درس اسفار خدمت شما برسيم» و البته ايشان نمي‌پذيرفتند و نمي‌خواستند مطرح باشند، ولي بحث‌هاي خصوصي داشتند. ايشان طبع شعر خوبي دارند. در دوراني كه مشغول خواندن ادبيات عرب بودند و الفيه ابن‌مالك را مي‌خواندند، تقريباً بر وزن الفيه ابن‌مالك، به زبان عربي شعر سرودند و اشعاري را كه سروده بودند خدمت حضرت آيت‌الله‌العظمي صدر كه يكي از مراجع بزرگ حوزه علميه قم بودند، مي‌خواندند و آيت‌الله صدر خيلي تحسين مي‌كنند و همان‌طوري كه در خاطرم هست ابوي مي‌فرمودند كه: فرموده بودند اشعارت از اشعار الفيه بلندتر است! آن‌قدر براي وقت، نظم و تحصيل ارزش قائل بودند كه در زندگي، لحظه‌اي از لحظاتشان را از دست نمي‌دادند.
 
 
 
 دستگيري پدر در دوران انقلاب اعتصاب و تحصن يك شهر را در پي داشت
 
 
ظاهراً ايشان عمده تحصيلاتشان را در قم انجام داده بودند. چرا براي تحصيل به عتبات عراق هجرت نكرده بودند؟
 
 
وقتي از ايشان سؤال شده بود كه: چرا شما براي تحصيل علوم حوزوي خصوصاً فقه و اصول، به نجف اشرف مشرف نشديد؟ فرمودند: «من ديدم برنامه‌هاي درسي‌ام در قم منظم هستند. اساتيد ما اساتيد برجسته‌اي هستند ـ‌كه از شاگردان شاخص علماي طراز اول نجف مثل آقاي ناييني بودند‌ـ ديدم اگر بخواهم به نجف مشرف شوم تا برنامه درسي‌ام آنجا شكل بگيرد، مدتي از وقتم از دست مي‌رود، براي اينكه آن زمان كوتاه را هم از دست ندهم، از قم به نجف اشرف عزيمت نكردم و در قم تحصيلاتم را ادامه دادم.» اين‌طور با جدّيت، نظم و انضباط به كارهاي علمي‌شان مي‌پرداختند و در عين حال، آنگونه متواضع و فروتن زندگي كردند و اوقات ديگر را هم در راه انتشار علم و خدمت به مردم و هدايت بندگان خدا تلاش كردند.
 
 
نگاه برادر ارجمندتان مرحوم سيد‌علي اكبر ابوترابي به جايگاه والاي پدر چگونه بود؟ تا چه ميزان از ايشان تأثير گرفته بودند؟
 
 
برادر بزرگوارم خودش را به معناي واقعي كلمه مديون پدر مي‌دانست و اين نكته را بارها مي‌فرمود. او هرچه از كمالات روحي و اخلاقي داشت، آن را ثمره كمالات پدر مي‌دانست. در برابر ايشان در نهايت ادب و تواضع حركت مي‌كرد و شأن پدر را در اوج خضوع و به ميزاني كه در توانشان بود، رعايت مي‌كرد و اراده حضرت حق نيز بر اين تعلق گرفت كه اين دو بزرگوار با هم پرواز كنند و به لقاي خداي متعال بشتابند.
 
 
اشاره كرديد به ارتباط صميمي و عاطفي ايشان با مردم. به عنوان واپسين سؤال بفرماييد كه نتيجه عيني اين رابطه را در كجا ديديد؟
 
 
نتيجه آن، محبت و علاقه‌اي است كه عموم مردم به ايشان داشتند، بالاخص اهالي بزرگوار و وفادار استان قزوين. اهالي شهرستان قزوين كه يك ارتباط روحي بسيار صميمي با آن بزرگوار و برادر گرانقدرم داشتند و اوج آن را ما در مراسم تشييع پيكرهاي پاك اين دو عزيز مي‌بينيم كه آن امواج خروشان مردم عزادار و سوگوار اشك مي‌ريختند و در فقدان اين دو شخصيت مبارز، اندوهگين و متأثر بودند. اميد است كه خداي متعال همه اموات و گذشتگان بالاخص حضرت امام و شهداي عظيم‌الشأن انقلاب و اسلام را با پيامبر اسلام (ص) و ائمه معصومين(ع) محشور بفرمايند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر