مبينا شانلو
امروز و اين ايام براي آنهايي كه در فتح خرمشهر حضور داشتند و طعم پيروزي را با جان و دل چشيدند و در محراب مسجدجامع خرمشهر سجده شكر به جاي آوردند، شيرين و به يادماندني است. سرتيپ دوم پاسدار احمد فروزنده يكي از رزمندگان حاضر در فتح خرمشهر است كه در گفت‌وگو با ما از لحظات شيرين آزادي خونين‌شهر مي‌گويد.
شما كه در حماسه آزادسازي خرمشهر حضور داشتيد چه توصيفي براي آن لحظات داريد؟آن لحظات غرور‌آفرين هرگز از ياد و خاطره من نمي‌رود، طعم شيرينش همچنان در دهانم مزه مزه مي‌شود. ورود رزمندگان به خرمشهر و رسيدنشان به مسجد جامع خرمشهر، لحظات شاد و زيبايي را مقابل چشمانمان ترسيم مي‌كرد كه فراموش‌شدني نيست. زماني كه وارد خرمشهر شدم خود من كه بچه خرمشهر هستم برايم وضع موجود باوركردني نبود. خيابان‌ها را نمي‌شناختم. آن قدر كه دشمن مناطق، خانه‌ها و خيابان‌ها را تخريب كرده بود نمي‌توانستم خيابان‌ها را تشخيص بدهم. در حقيقت 70 درصد خرمشهر با حضور صداميان تخريب شده بود. لودرها و بولدوزرها به جان كوچه پس‌كوچه‌هاي خرمشهر افتاده بودند. بعثي‌ها براي اينكه بتوانند ميدان ديد درست كرده و حالت پدافندي داخل شهر را حفظ كنند، دست به تخريب زده بودند. اما اينها براي ما اهميت نداشت. فتح و ورودمان به خرمشهر مهم بود. ما توانسته بوديم شهرمان را دوباره پس بگيريم و دشمن را با ذلت از شهرمان فراري بدهيم. همه خوشحال بودند و پيروزي و نصر الهي را به هم تبريك مي‌گفتند. سجده شكر مي‌كرديم و نماز شكر به جاي آورديم و خدا را براي اين توفيق و لطفش سپاسگزار بوديم. در واقع خرمشهر با خون بيش از 10هزار نفر از مردم ايران آزاد شد و ان‌شاءالله ما بتوانيم قدردان خون آنها باشيم و راه آنها را ادامه بدهيم.
جا دارد از شهداي الي‌بيت‌المقدس ياد كنيم. من مسئول اطلاعات عمليات تيپ 22 بدر بودم و قبل از انجام عمليات بيت‌المقدس چندين بار به همراه بچه‌ها براي شناسايي رفتيم. شناسايي‌ها غالباً در نقاطي انجام مي‌گرفت كه گاهي دشمن در آن مستقر بود. گاهي اين شناسايي‌ها همراه با 15- 14 نفر از بچه‌ها انجام مي‌شد تا اگر در مسير شناسايي به تيم يا واحدي از دشمن برخورديم، بتوانيم با آنها مقابله كرده و به عقب بازگرديم. از اين رو در شناسايي عمليات الي‌بيت‌المقدس محدوده عمليات وسيع بود و نمي‌شد با دو الي سه نفر به شناسايي رفت. لذا با 14 نفر از بچه‌ها به شناسايي رفتيم. بعد از شناسايي نيمه‌هاي شب با قايق از مسير رودخانه در حال برگشت بوديم كه قايق دچار سانحه و از ميان باز شد و داخل رودخانه رفت. در اين حادثه، عمليات الي‌بيت‌المقدس اولين شهيد شناسايي خود را به نام شهيد سلمان بهار تقديم كرد. شايد يكي از دلايلي كه جابه‌جايي و تحرك نيروها تا حد امكان با قايق ملغي شد، همين اتفاق بود. بچه‌ها در شب عمليات از روي پل‌هايي كه روي رودخانه نصب شده بود به محل مورد نظر منتقل شدند. ما كمترين استفاده را از قايق انجام داديم تا خدايي نكرده تلفات ندهيم. در كل ما در جريان آزادسازي خرمشهر و اجراي عمليات الي‌بيت‌المقدس بهترين نيروهاي خودمان را كه از دفاع 45 روزه از خرمشهر باقي مانده بودند، از دست داديم. در جريان اين عمليات فرمانده سپاه خرمشهر سيد عبدالرضا موسوي به شهادت رسيد. عبدالرضا در اين عمليات سمت و مسئوليتي بر عهده نگرفت تا بتواند به راحتي ميان همه يگان‌ها و مناطق تردد كرده و موارد را بررسي و برنامه‌ريزي كند. براي همين فرماندهي تيپ 22 بدر را به عبدالله نوراني سپرد. شهيد موسوي با برخورد گلوله توپ يا هواپيما به كنارش به شهادت رسيد. با شهادتش خسارت بزرگي به سپاه خرمشهر وارد شد. در الي بيت المقدس 35 تا 40 نفر از بچه‌هاي سپاه خرمشهر به شهادت رسيدند و باقي مجروح شدند. از جمله شهدايي كه من در خاطر دارم شهيد ابراهيم قاطعي بود. شهادت اين بچه‌ها كمر تيپ 22 بدر را شكست.
آقاي فروزنده به نظر شما منظور رهبري از اينكه فرمودند: «خرمشهرها در پيش است؛ نه در ميدان جنگ نظامي، در ميداني كه از جنگ نظامي سخت‌تر است» چيست؟بله، رهبر ي در مراسم دانش آموختگي دانشجويان دانشگاه امام حسين(ع) فرمودند: جوانان عزيز! آينده براي شماست؛ شماييد كه بايد اين تاريخ را با عزتش نگه داريد، خرمشهرها در پيش است؛ نه در ميدان جنگ نظامي، در ميداني كه از جنگ نظامي سخت‌تر است؛ البته ويراني‌هاي جنگ نظامي را ندارد، بالعكس آباداني به دنبال دارد اما سختي‌اش بيشتر است.» اين بدان معنا است با توجه به شرايط موجود جامعه چه از نظر سياسي، اقتصادي و فرهنگي دچار مشكلات و چالش‌هايي است. شايد امروز ما جنگ نظامي و سخت نداشته باشيم، اما در جبهه فرهنگي و اقتصادي دچار مسائلي هستيم كه ميدان نبرد دشواري را برايمان رقم زده است. بايد چون فتح خرمشهر و خارج شدن از محاصره دشمنان از محاصره‌ها و موانع و مشكلات ديگر در زمينه فرهنگي، سياسي و اجتماعي بگذريم و در اين زمينه هم فتح‌الفتوح‌هايي را به دست بياوريم.
